جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۲

سرگذشت زبان فارسی در شبه قاره هند

نگرانی رهبر انقلاب از سرنوشت زبان فارسی، یکی از مهمترین سرفصل‌های بیانات ایشان در جلسه با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. با علیرضا قزوه رئیس پیشین مرکز تحقیقات زبان فارسی در هند در این باره به گفتگو نشستیم.
کد خبر : ۱۵۱۷۷۲
صراط: زبان فارسی با سابقه هزار ساله خود که تمدنی باشکوه را پشت سر داشته و به لحاظ جغرافیایی نیز منطقه وسیعی از ماوراء‌النهر را در بر می‌گرفته است، به عنوان یک تهدید برای بیگانگان و استعمارگران همواره مطرح بوده است،‌ اگر زمانی انگلیس در هند به تلاش برای محدود کردن زبان فارسی پرداخت و زبانی فراگیر در این کشور را به ورطه نابودی کشید،‌ قدرت‌هایی که برای هویت ملت‌ها برنامه می‌ریزند این روزها با همان سیاست‌ این خط را در افغانستان،‌ تاجیکستان و حتی ایران دنبال می‌کنند و این زنگ خطری بزرگ است برای فارس‌زبان‌ها‌، زنگ خطری که رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را به صدا در آورده‌اند.

آیت‌الله خامنه‌ای در بخشی از سخنان خود فرمودند:‌ «من خیلى نگران زبان فارسى‌ام؛ خیلى نگرانم. سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانى را دُور هم بنشینند. من میبینم کار درستى در این زمینه انجام نمی‌گیرد و تهاجم به زبان زیاد است. همین‌طور دارند اصطلاحات خارجى [به‌کار میبرند]. ننگش میکند کسى که فلان تعبیر فرنگى را به کار نبرد و به جایش یک تعبیر فارسى یا عربى به کار ببرد؛ ننگشان میکند. این خیلى چیز بدى است؛ این جزو اجزاء فرهنگ عمومى است که باید با این مبارزه کرد. دوستان! زبان فارسى یک روزى از قسطنطنیّه‌ى آن روز، از استانبولِ آن روز، زبان علمى بوده تا شبه قارّه‌ى هند؛ اینکه عرض میکنم از روى اطّلاع است.»

سرگذشت زبان فارسی در شبه قاره هند،‌ سرگذشت جالبی است،‌ که می‌تواند به نوعی هشدار برای امروز ما در ایران باشد،‌ برای آگاهی از گذشته زبان فارسی در هند و میراثی که توسط اسعتمار انگلیس به فراموشی رفت،‌ به سراغ علیرضا قزوه رفتیم.

علیرضا قزوه که سال‌ها رئیس مرکز تحقیقات زبان فارسی دهلی‌نو در هند بوده است،‌ با اشاره به سابقه زبان فارسی در هند می‌گوید: همان‌طور که می‌دانید بین ایران و هند ارتباط قومی و نژادی‌ برقرار است که سابقه‌ آن به 1100 تا 1500 سال قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد که هر دو آریایی بودند و از دره‌ی خیبر سرازیر شدند. بخشی به سمت ایران و بخشی به سمت هند رفتند و تا امروز هم، زبان‌های ما و هندی‌ها جزو زبان آریایی طبقه‌بندی می‌شود. زبان فارسی در هند شاید فرزند قرن سوم و چهارم باشد و نخستین شاعره‌ای که در آنجا ظهور کرد، رابعه بنت کعب است،‌ البته رابعه عارف منظور نیست، وی نخستین شاعر فارسی زبان هند است و در منابعی هم‌چون «مسالک‌الممالک» استخری به این موضوع اشاره شده است که بعد از اسلام در همان دوره‌های آغازین حدوداً حوالی قرن سوم، مردم محلی به نام مُکران به زبان فارسی حرف می‌زدند و این زبان در آن محل رایج بوده و رابعه که در سرزمین سند ظهور کرده برآمده فرهنگ زبانی آنجاست.

وی ادامه می‌دهد:‌ همزمان با ورود انگلیسی‌ها به هند،‌ چاپ کتاب‌های فارسی نظیر سعدی و مولانا رواج یافت،‌ شاید تعجب کنید،‌ امّا کار استعمار انگلیس بسیار پیچیده است، آنها چندین سال می‌آیند این کتابها را به چاپ می‌رسانند و زبان فارسی را حتی رواج دادند و تا 40 سال چاپخانه‌های آنجا بیشتر کتاب فارسی چاپ می‌کند، تا اعتماد مردم را جلب کنند و از طرفی فرهنگ ما را فرا بگیرند و این مقارن با نخستین چاپخانه‌های انگلیسی‌هاست که در کلکته راه‌اندازی شد. پروژه بعدی آنان رواج دادن زبان اردو بود تا از ارزش و ترویج زبان فارسی بکاهند و در مرحله نهایی اردو و فارسی را باهم کنار گذاشتند، تا انگلیسی را جایگزین هر دوی آن‌ها کنند.

قزوه با اشاره به برخی وقایع تاریخی می‌افزاید:‌ در دوران ناصر‌الدین شاه در سده نوزدهم غالب دهلوی در اوج و قدرت کامل به زبان اردو و زبان فارسی شعر می‌گوید و تمام مردم هند او را می‌شناسند،‌ اما انگلیسی‌ها حتی حقوقش را قطع می‌کنند،‌ تا مجبور شود از زبان فارسی دست بردارد. از این موارد که انگلیس به محدود کردن شعرای فارسی زبان در هند پرداخته بسیار است،‌ برای نمونه اگر ماجرای قبر بیدل را جویا شوید، متوجه می‌شوید که قبر بیدل، قبر اصلی وی نیست، قبر اصلی او زیر جاده و در اتوبان در محله پراگتی میدان دهلی است، بعد از استقلال هند که انگلیسی‌ها هنوز نفوذ داشتند، در اتوبان‌هایی که می‌کشیدند، قبر بیدل را زیر اتوبان انداختند، بعد از آن برادران افغانی اعتراض می‌کنند که چرا این کار را انجام داده‌اند، دستور می‌دهند که در نزدیکترین محل به آن یک قبر نمادین برای او بسازند، حالا چرا قبر اصلی او را زیر اتوبان می‌‌اندازند؟ برای اینکه تمام اشعارش به زبان فارسی است. برای این که شعر و اندیشه بیدل مطابق قبول استعمارگران انگلیسی نیست. برای این که بیدل مسلمان موحد است.

این شاعر انقلاب تصریح می‌کند: سرگذشت این بزرگان زبان فارسی در هند نشان می‌دهد که همه آن‌ها زخمی از انگلیس به تن داشتنه‌اند و زبان انگلیسی با زور و استعمار روی کار آمده است. سیستم انگلیسی که همیشه در آن حیله وجود دارد،‌ در مورد زبان فارسی نیز حساب شده کار کرد،‌ تا می‌رسد به سال 1832 که به زعم خودشان نخستین گلوله جدی را به شقیقه  زبان فارسی می‌زنند و بعد از آن اگر ما می‌بینیم زبان فارسی هنوز هم در هند جان دارد و دست و پایی می‌زند، دیگر آن زبان فارسی سالم، تناور و رشید نیست. تا همین صد سال اخیر هم می‌بینیم که در هند زبان فارسی رمق دارد و تا 50 سال گذشته هم حتی یکی دوتا انجمن‌های ادبی فارسی در هند فعال بودند. زمانی که من به هند رفتم سال 1386 بود، وضعیت زبان فارسی شبیه مریضی است که در اتاق سی.سی.یو بستری و با دستگاه در حال تنفس و ادامه حیات است و گاهی فقط یک تکانی می‌خورد.

وی ادامه می‌دهد: زبان فارسی سه پله دارد. پله اوّل دستور زبان فارسی است، پله دوم نثر فارسی است  و پله سوم شعر فارسی است. روزگاری در همان دوران گورکانیان، شعر هند آنقدر رشد کرده بودند که از شعر ایران هیچ کم نداشت، اما در این دوران اخیر در سراسر هند یک شاعر یا دوشاعر زبان فارسی بودند که کتاب چاپ می‌کردند و شهرت شاعری داشتند که یکی از آنها چند ماه پیش به رحمت خدا رفت، نام او پروفسور ولی‌الحق انصاری بود که در لکنهو زندگی می‌کرد و با من هم مکاتبه داشت و کسی نبود که بتواند شعرش را برایش بخواند و برای من نامه می‌نوشت که اشعار من را نقد کن، می‌گفت در سراسر هند کسی نیست که بتواند اشعار مرا نقد کند.

قزوه می‌افزاید:‌ در هند خطابه و سخنرانی به زبان فارسی حتی برای بسیاری از استادان زبان فارسی یک رویا و آرزو بود، بسیاری از استادان زبان فارسی در دانشگاه‌های دورافتاده هند فقط چند جمله زبان فارسی بلد بودند و حتی تدریس به زبان فارسی را با استفاده از زبان اردو و انگلیسی انجام می‌دادند. البته در خود دانشگاه دهلی و در دانشگاه جواهر لعل نهرو که از بزرگترین و مرکزی‌ترین دانشگاه‌های هند هستند، استادان بیشتری به زبان فارسی سخن می‌گویند، هم‌چنین در هند در دهه‌های اخیر از تعداد دانشجویان زبان فارسی روز به روز کم می‌شود، چرا که در هندوستان کاری برای آن‌ها وجود ندارد. هنوز نیز استعمار انگلیس در هند ریشه دارد،‌ برای نمونه اگر در دانشگاه پُستی برای استاد زبان فارسی وجود داشته باشد، با هر ترفند ممکن این پُست را به استاد زبان عربی، زبان اردو و زبان‌های دیگر واگذار می‌کنند، در افغانستان نیز وضع به همین منوال است‌، البته تا حد زیادی بهتر است چون هنوز در بیشتر مناطق فارسی زبان هستند.

وی می‌گوید:‌ استعمار انگلستان امروز کاری کرده که همه مردم و حتی دیپلمات‌های خودمان نیز تلاش می‌کنند،‌ فرزندانشان در آنجا زبان انگلیسی بخوانند و بیاموزند، محصولات انگلیسی در هند فراوان شده و به عبارتی استعمار انگلیس امروز حتی بیشتر شده و سلطه‌اش در جهان نیز وسیع‌تر شده است،‌ از طرف دیگر زبان فارسی زبان کاملی متعلق به تمدن بزرگی بوده است، چرا باید کنار گذاشته بشود؟ میراث مشترکی که به زبان فارسی در هند وجود دارد، چرا باید نابود شود؟


منبع: تسنیم