شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۲ دی ۱۳۹۲ - ۱۹:۳۰

در روز اربعین بر خاندان امام(ع) چه گذشت؟

کد خبر : ۱۵۱۷۲۰

صراط: مروز جابر با شوق به سوي کربلا می رود تا حسینی شود. امروز هستي، حسين را زمزمه مي کند و عطشناکان ولايت، عباس بن علي را مي خوانند.اربعين، بيعت دوباره با عاشوراست و يادمان روزهايي است که خورشيد را بر فراز نيزه هاي جهل کردندتا شیعیان تا زمانی که دنیا برپاست بر مظلومیتسید الشهدابگریند.

 

یک اربعین صبر و صلابت و عزا

از مباحث مهم تاریخ عاشورا حضور اهل بیت(ع)در کربلا در اولین اربعین شهادت امام حسین(ع) بر سر مزار آن حضرت و دیگر شهدای کربلاست.در میان شیعه، مشهور است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی بزرگ رسول خدا (ص) روز اربعین به زیارت قبر امام حسین(ع) نائل شد و در همان جا بود که اهل بیت(ع) هنگام بازگشت از شام نیز به زیارت مزار امام(ع) آمده و جابر را ملاقات کردند. هم چنین نقل شده در این روز سر امام حسین(ع) به بدن ملحق و دفن شد. اما در مقابل این نقل قول، برخی اندیشمندان متقدم و معاصر شیعه، ورود اهل بیت (ع) در روز اربعین سال 61 قمری را رد کردند.

جایگاه «اربعین» در متون دینی

واژه اربعین از اصطلاحاتی است که در متون دینی، حدیثی و تاریخی کاربرد زیادی دارد و بسیاری از امور، با این عدد و واژه، تعریف شده اند. مثلاً کمال عقل در چهل سالگی، آثار چهل روز اخلاص، آثار حفظ چهل حدیث، دعای چهل نفر، دعای برای چهل مؤمن، قرائت دعا عهد در چهل صبح، عدم پذیرش نماز شراب خوار تا چهل روز، گریه چهل روز زمین و آسمان و فرشتگان بر امام حسین(ع)، استحباب زیارت اربعین و ... از جمله مواردی است که جایگاه و ارزش والای این واژه و عدد را در معارف اسلامی بیان می کند.با این همه، در احادیث، تنها استحباب زیارت اربعین درباره امام حسین(ع) وارد شده است و چنین سفارشی درباره هیچ یک از معصومان(ع) پیش و پس از سیدالشهدا(ع)وجود ندارد. بنابراین از نظر تاریخی و حدیثی، هیچ پیشینه ای را نمی توان برای اربعین و اعمال مربوط به این روز تا پیش از حادثه عاشورا تصور کرد و این ویژگی و امتیاز، تنها از آنِ امام حسین(ع)است.

آیا اهل بیت(ع) روز اربعین در کربلا حضور داشته اند؟

یکی از مسائل مبهم تاریخ عاشورا تعیین زمان حضور اهل بیت امام حسین(ع) بعد از شهادت ایشان در کربلا است، زیرا در اغلب منابع حدیثی و تاریخی در این باره به صراحت نکته ای نیامده است که آیا این حادثه، روز بیستم صفر سال 61 اتفاق افتاده است یا پس از آن؟ آن چه بسیاری از منابع قدیمی از آن سخن گفته اند، این است که در این روز، سرِ امام حسین(ع) به بدنش ملحق شده است.هم چنین نقل شده که بیستم صفر روزی است که خاندان امام حسین(ع) از شام به مدینه بازگشتند. اما در این باره، قول دیگری است که اربعین را روز ورود اسرا از شام به کربلا دانسته است.سید ابن طاووس(ره) در این باره می نویسد:در غیر کتاب مصباح آمده است که اهل بیت(علیهم السلام) روز بیستم صفر از شام به کربلا رسیدند.این ابهام و پیچیدگی در این حادثه، سبب شده است که در قرن های اخیر، در میان اندیشمندان شیعه دو نظر عمده در این باره، به وجود آید : 1ـ دیدگاه منکران ورود اهل بیت(ع)به کربلا در اربعین اول، 2ـ دیدگاه موافقان این امر. اما پیش از پرداختن به شناسایی و معرفی طرفداران دو دیدگاه و نقد و بررسی دلایل آنان، لازم است دو موضوع، روشن شود: یکی، تاریخ ورود اسرا به شام و دیگری آنکه چه مدتی در شام اقامت داشتند؟

تاریخ ورود اسرا به شام

درباره تاریخ ورود اسرا و سر امام حسین(ع)به دمشق و اینکه آیا زمان ورود سر امام حسین(ع) اسرای کربلا نیز وارد دمشق شدند نقل قول های مختلفی وجود دارد. اول: در برخی از منابع آمده اسرا با سر امام(ع) وارد شام شدند. ابن حبّان در این باره نوشته است: ... سپس عبیدالله بن زیاد، سر حسین بن علی(ع) را همراه با زنان و کودکان اسیر از خاندان رسول خدا (ص) به شام روانه کرد. در جریان ملاقات سهل بن سعد با سکینه، دختر امام حسین (ع) هنگام ورود اهل بیت (ع) به شام، وقتی سهل از سکینه می خواهد که هر تقاضایی دارد اجابت می کند، سکینه به سهل می گوید که از حمل کنندة سر امام(ع) بخواهد تا سر را جلوتر از اهل بیت(ع) حمل کنند تا نگاه شامیان به سر معطوف شود و از توجه و نگاه به اهل بیت (ع) منصرف شوند. این جریان حاکی از همراهی سر امام(ع) با اهل بیت(ع)در ورود به شام است.

سید ابن طاووس هم به نقل از امام سجاد(ع) نوشته است:مرا بر شتری حمل کردند که ناهموار راه می رفت در حالی که سرِ حسین(ع) بر نیزه و زنان خاندان ما پشت سر من سوار بر استرهای استخوانی می آمدند و بچه های کوچک و بزرگ پشت سرِ ما و گرداگرد ما نیزه ها بود.وی در جای دیگر درباره پاسخ یزید به نامه عبیدالله مبنی بر کسب تکلیف وی درباره اسرا ، نوشته است: یزید در پاسخ نامه عبیدالله بن زیاد ، امر کرد که سر حسین (ع) و کسانی را که با وی کشته شده اند ، همراه با زنان و خاندان حسین(ع) نزد وی بفرستد. دوم: این که سرِ امام(ع) پیش از رسیدن اسرا به دمشق، به آن جا رسید. ابن اعثم و خوارزمی این قول را بیان کرده اند.

سوم: اهل بیت(ع) بعد از مدتی از فرستادن سرِ امام(ع) به شام، رهسپار شدند، اما هنگام ورود به شام، به حمل کنندة سر، ملحق شدند. این قول از شیخ مفید و طبرسی است.

البته احتمال دارد که اهل بیت(ع) همراه با سر امام (ع) وارد دمشق شده باشند، اما سرِ امام(ع) زودتر به دربار یزید برده شده باشد که این احتمال، همان قول اول است و قول دوم نیز بر آن حمل می شود.بنابراین اگرچه برخی گفته ها حاکی از همراه نبودن اهل بیت(ع) با سرِ امام(ع)در ورود به شام است، اما صحت قول اول، یعنی همراهی سرِ امام(ع) با اهل بیت در ورود به دمشق با توجه به تعدد ناقلان آن، بیشتر است. اما مدت زمان اسراء در دمشق چقدر بوده است؟

مدت اقامت اهل بیت(ع) در شام

گزارش های تاریخی درباره مدت اقامت اهل بیت(ع) یا مدت عزاداری آنان در شام، متفق نیست. برخی همانند ابن اعثم، شیخ مفید و به پیروی او، شیخ طبرسی، با تعبیر عامی از مدت زمان اقامت اسرای کربلا سخن گفته اند: «و اقامو ایّاما»یا «فَاَقامُوا اَیّاماً؛ چند روز اقامت داشتند»اما برخی دیگر درباره مدت اقامت یا عزاداری اهل بیت(ع)در شام اینگونه نوشته اند:

اول:محمد بن جریر طبری ، خوارزمی (به نقل از ابومخنف)، ابن عساکر و ابن کثیر مدت برپاداشتن عزاداری را در شام توسط اهل بیت(ع) و زنان خاندان معاویه، سه روز می دانند.

دوم:قاضی نعمان مغربی مدت اقامت اهل بیت(ع) را در شام یک ماه و نیم نوشته است.

سوم:سید ابن طاووس ،مدت اقامت اهل بیت(ع) را در زندان دمشق به مدت یک ماه پذیرفته است.

چهارم :عماد الدین طبری نوشته : اهل بیت(ع)هفت روز عزاداری کردند.

پنجم: علامه مجلسی نوشته اهل بیت(ع) هفت روز عزاداری کردند و روز هشتم یزید آنان را خواست و بعد از استمالت و دل جویی از آنان، ترتیب بازگشت شان را به مدینه فراهم کرد.

صرف نظر از قول قاضی نعمان که تنها قائل به اقامت یک ماه و نیم اسرا در شام است و هیچ کس پیش و پس از او، چنین دیدگاهی را بیان نکرده و هم چنین دیدگاه ابن طاووس که قول به یک ماه ماندن اهل بیت(ع) را در شام با تعبیر «قیل» بیان کرده است، گزارش های دیگر حاکی از آن است که خاندان امام(ع) پس از آزادی، از سه روز تا یک هفته بیشتر در شام اقامت نداشتند، به‌ویژه با توجه به این امر که اقامت بیشتر آنان، نه تنها به هیچ رو به سود یزید نبود، بلکه سبب بروز انقلاب و شورش مردم بر ضد دستگاه حاکم می شد، از این رو یزید با شتاب، درصدد دل جویی از اهل بیت(ع) برآمده، آنان را رهسپار مدینه کرد. بنابراین، باید پذیرفت که اقامت اهل بیت(ع) در شام، حداکثر بیش از ده روز نبوده است.

 

منکران ورود اهل بیت(ع) در اربعین اول

با توجه به آن چه درباره همزمان ورود اهل بیت(ع) و سر امام حسین(ع) به دمشق و مدت اقامت آنان در شام نوشته شد، برخی از اندیشمندان نتوانسته اند ورود اهل بیت(ع) را به کربلا در اربعین اول بپذیرند و به دلایلی، آن را بعید یا حتی محال دانسته اند که در اینجا دیدگاه آنان مطرح می شود:

1_ اگرچه از گذشته در میان اندیشمندان شیعی از جمله ابن نمای حلی در کتاب مثیرالاحزان و سید ابن طاووس در کتاب لهوف نوشته اند اهل بیت(ع) در صفر سال 61 وارد کربلا شدند و برخی پژوهشگران معاصر نیز در مقام پاسخ گویی به این شبهه و رد نظر مخالفان، بر این نکته تأکید کردند، اما چنین پنداری درست به نظر نمی رسد، زیرا هیچ کدام از این دو اندیشمند، در عبارات هایشان به آمدن اهل بیت(ع) به کربلا در روز بیستم صفر تصریح نکردند، بلکه فقط درباره ورود اهل بیت(ع) به کربلا و ملاقات با جابر نوشته اند، حتی ابن طاووس در اثر دیگرش به نام الاقبال بالاعمال الحسنه (که تا نُه سال مانده به آخر عمرش، یعنی تا سن هفتاد سالگی مشغول نگارش و تدوین آن بوده است) پس از نقل قول شیخ مفید و شیخ طوسی و قولی که اربعین را روز ورود اسرا از شام به کربلا می داند، ورود اهل بیت را به کربلا در روز بیستم صفر سال 61 به صراحت نفی می کند. بنابر این، ابن طاووس و ابن نما از منکران ورود اهل بیت(ع) به کربلا در روز بیستم صفر سال 61 هستند.

2ـ علامه مجلسی نیز از منکران ورود خاندان امام حسین(ع) به کربلا در روز اربعین است. وی در این باره نوشته است: در اخبار، علت استحباب زیارت اربعین بیان نشده است. مشهور اصحاب علت استحباب را، بازگشت اهل بیت حسین(ع)در آن روز (بیستم صفر) به کربلا در زمان برگشت شان از شام و ملحق کردن سرهای شهدا را به اجساد مطهرشان بیان کرده اند. اما قول دیگر در این باره آن است که اهل بیت(ع) در این روز به مدینه بازگشتند. هر دو قول جداً بعید است، چرا که این مدت زمان (چهل روز) برای این دو امر (حضور در کربلا یا در مدینه) گنجایش ندارد، چنان که این امر از اخبار و قراین پیداست. اما این امر در سالی دیگر بوده است،البته این نیز بعید است.

3ـ میرزا حسین نوری ، در کتاب لؤلؤ و مرجان بعد از نقل عبارت سید ابن طاووس در لهوف مبنی بر آمدن اسرا به کربلا، به نقد آن می پردازد.

4ـ شیخ عباس قمی نیز به پیروی از استادش محدث نوری، منکر حضور اهل بیت(علیهم السلام) در روز اربعین در کربلا شده است.

5ـ ابوالحسن شعرانی نیز از دیگر منکران ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کربلا در بیستم صفر 61 است.

موافقان ورود اهل بیت(ع) به کربلا در سال 61 قمری

در مقابلِ منکران، برخی اندیشمندان قائل به حضور اهل بیت(ع) در کربلا در اربعین اول شده اند یا دست کم از ظاهر کلام شان، چنین استفاده می شود:

1ـ شیخ بهائی نوشته است روز نوزدهم صفر، زیارت اربعین اباعبدالله الحسین(ع)است. در این روز که چهل روز از شهادت امام(ع)می گذشت، روز ورود جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر حضرت هم است و آن روز با روز ورود اهل بیت امام(ع) از شام به کربلا یکی شد، در حالی که آنان قصد رفتن به مدینه را داشتند.

2ـ سید محمد علی قاضی طباطبائی در قالب پاسخ گویی به شبهه های محدث نوری که منکر وصول اهل بیت(ع) به کربلا در روز اربعین است، به اثبات امکان ورود اهل بیت(ع) در اربعین سال 61ق پرداخته است.

3 _میرزا محمد اشراقی معروف به ارباب پس از بیان گزارش طبری در بشارة المصطفی درباره زیارت جابر می نویسد:در این خبر معتبر، مذکور نیست که زیارت جابر در روز اربعین بوده یا روز دیگر و نیز ذکر نشده که زیارت جابر در سال اول شهادت بوده یا بعد،ولی مذکور در کتب شیعه، تحقق دو امر است. نخست اینکه، ورود اهل بیت(ع) را به کربلا در روز اربعین، بسیاری از عامه و خاصه ذکر کرده اند. دو اینکه طبق شواهد تاریخی بعد از سال شهادت، اهل بیت علیهم السلام مسافرتی به عراق نکرده اند.

علاوه براین قراین و شواهد دیگری برای اثبات حضور اهل بیت(ع) در اربعین سال 61قمری بر مزار امام(ع) وجود دارد که می توان به آن ها نیز استناد کرد که عبارت اند از:الحاق سر امام(ع) به بدنش توسط امام سجاد(ع) در روز اربعین و وجه استحباب زیارت اربعین.

1_ در این که سر امام حسین(ع) به بدن ملحق شده نقل قول مشترک میان شیعه و سنی است. علمای شیعه، از جمله شیخ صدوق ،سید مرتضی فتال نیشابوری ، ابن نمای حلی، سید ابن طاووس ، شیخ بهائی و مجلسی این قول را بیان کرده اند.ابوریحان بیرونی در این باره نوشته: در روز بیستم (صفر)، سرِ حسین(ع) به بدنش ملحق و با آن دفن شد. قرطبی می نویسد:امامیه می گویند که سرِ حسین(ع) پس از چهل روز به کربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و این روز نزد آنان معروف است و زیارت در آن روز را زیارت اربعین می نامند. بنابراین بررسی و تأمل در این اقوال، این نتیجه را در بردارد که الحاق سر به بدن، مشهور و مورد اعتماد و عمل علمای شیعه و سنی است و این الحاق در روز بیستم صفر سال 61 بوده است.

2. الحاق سر به بدن از بازگشت اهل بیت(ع) به کربلا جدا نیست، زیرا چنان که گفته شده است بنا بر قول مشهور، این کار توسط امام زین العابدین(ع)صورت گرفته است و هیچ گزارش تاریخی وجود ندارد که امام سجاد(ع) در زمان دیگری به کربلا آمده باشد، بنابراین، حضور اهل بیت(ع)بر قبر امام(ع) نیز باید روز اربعین اتفاق افتاده باشد.

بنابراین اگرچه از نظر اخبار تاریخی و حدیثی، اثبات حضور اهل بیت(ع) در روز اربعین بر سر مزار سیدالشهداء (ع) چندان آسان نیست، اما با توجه به قراین و شواهدی که برای حضور اهل بیت(ع) در کربلا در بیستم صفر سال 61 بیان شد، پذیرفتنی است که اهل بیتِ امام حسین(ع) در این روز موفق به زیارت مزار سیدالشهدا(ع)شدند.

ثواب زیارت اربعین در روایات و گزارش های تاریخی

مهم ترین دلیل بزرگداشت اربعین سیدالشهدا(ع) روایتی از امام عسگری(ع)است که فرموده است: نشانه های مؤمن، پنج چیز است که یکی از آن ها زیارت اربعین است.علاوه براین روایت شده امام صادق(ع) زیارت اربعین را به صفوان بن مهران جمّال تعلیم داد و به بزرگداشت اربعین تاکید فرمودند.اما درباره منشأ اهمیت اربعین در منابع کهن شیعه، باید گفت که به این روز از دو جهت توجه شده است. یکی از جهت بازگشت اسرا از شام به مدینه و دیگری به سبب زیارت قبر سیدالشهدا(ع) توسط جابر بن عبدالله انصاری، از اصحاب برجسته رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع).شیخ مفید، شیخ طوسی و علامة حلّی(قدس سره) در این باره نوشته:«روز بیستم صفر روزی است که حرم امام حسین(ع) از شام به سوی مدینه بازگشتند. هم چنین در این روز، جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(ص) برای زیارت امام حسین(ع) از مدینه به کربلا آمد و او نخستین کسی بود که قبر امام حسین(ع) را زیارت کرد.»

شرحي بر زيارت اربعين

روز بيستم ماه صفر، روز اربعين و به قول شيخين - شيخ مفيد و شيخ طوسي- بازگشت اهل حرم امام حسين عليه السلام از شام به مدينه، و روز ورود اولين زائر آن حضرت جابربن عبدالله انصاري به کربلا، برای زيارت امام حسين عليه السلام است . زيارت آن حضرت در اين روز مستحب و به فرموده امام حسن عسکري (ع) از نشانه هاي مؤمن است.

شيخ طوسي در تهذيب و مصباح ، زيارت مخصوصه روز اربعين را از حضرت امام صادق عليه السلام نقل کرده است.

 

 

بررسي زيارت اربعين امام حسين عليه السلام

فراز اول:سلام هاي توصيفي

- السلامُ علي وَليِّ الله و حبيبه؛ سلام بر ولي و حبيب - دوست- خدا.

- السلامُ عـَلي خليلِ اللهِ وَ نجيبه؛ سلام و درود بر خليل و گزيده خدا.

- السلامُ علي صَفيِّ اللهِ و ابن ِ صَفيّـه؛ درود بر برگزيده خدا و پسر انتخاب شده خدا.

- السلامُ علي الحُسين ِ المظلوم الشهيد؛ درود بر حسين مظلوم شهيد.

- السلامُ علي اسيرِ الکربات و قـَتيلِ العـَبرات؛ سلام بر کسي که اسير و گرفتار بلايا و اندوه ها شد و کشته براي اشک ها.

در سلام هاي اوليه زيارت، امام صادق (ع) به نوعي اصالت خانوادگي امام حسين (ع) را بيان مي نمايد که ايشان فرزند رسول خدا که حبيب خداست، مي باشد . برخي از انبياء در درگاه الهي با نام خاصي توصيف و معروف شده اند. حضرت ابراهيم (ع) با عنوان خليل الله ، حضرت موسي(ع) با عنوان کليم الله ، حضرت عيسي(ع) با عنوان کلمة الله ، حضرت نوح (ع) با عنوان نبي الله - که البته ايشان اولين پيامبري بودند که مقام نبوت را به دوش کشيدند- حضرت آدم (علیه السلام) با عنوان صفوة الله و حضرت محمد (ص) با عنوان حبيب الله مطرح هستند. زائر بايد حال خود را به گونه اي قرار دهد که مورد رضايت امام باشد، نه مايه اذيت آن حضرت. آن وقت است که در گفتن کلام سلام، صادق است. لذا بايد دل را با آب توبه شستشو داده، و اشک پشيماني از ديده فرو ريزد، و پس از آن به امام عرض سلام داشته باشد.زائر با عرض سلام، خود رابه آن حضرت نزديک نموده و با تکرار واژه ادب، روح و روان خود را به لحاظ نزديکي به ايشان از پستي ها و رذايل و آلودگي ها پاک مي نمايد و سلام را چنان با ادب و خلوص و اشک و آه بر دل القا مي نمايد، تا سلامتي کامل حاصل گردد و موجب جواب سلام آن بزرگوار گردد.

در واقع زائر با عرض سلام بر آن حضرت و يارانش چهره اجتماعي - سياسي خود را نمايان ساخته و اعلان مي دارد که نه تنها با بت درون مبارزه مي کند، بلکه همانند خود آن بزرگوار، با طاغوتيان، ظالمان، مستبدان و خائنين به مردم، مبارزه کرده و با شعار سلام، خود را در زمره ياران آن حضرت قرار مي دهد.

فراز دوم:شهادت و گواهي امام صادق عليه السلام به عظمت و برتري امام حسين (ع)

- اللهم اني اَشهَدُ أنـَّهُ وَليـُّکَ وَ ابنُ وَليِّک؛ بار خدايا گواهي مي دهم که ( امام حسين) ولي تو و فرزند ولي تو است .

- وَصَفيـُّکَ وَ ابنُ صَفيـِّک، الفائزُ بِکـَرامـَتـِک ؛ و نيز گواهي مي دهم که او برگزيده ي تو و پسر برگزيده ي تو است که به کرم تو رستگار است.

- اَکرَمتـَهُ بالشَّهادة ؛ خدايا گواهي مي دهم که او را به وسيله شهادت گرامي داشتي .

- و حَبوتـَهُ بالسـَّعادة ؛ و به او سعادت عطا فرمودي.

- و اجتـَبـيتـَه بطيبِ الولادة ؛ و او را از اصل و نسب ، پاکي ولادت بخشيدي.

- و جَعَلتـَه سيداً من السادة و قائِداً من القادة ؛ او را آقايي از آقايان و رهبري از رهبران قرار دادي.

- و ذائدً مِنَ الذادة و اَعطيتـَهُ مَواريثَ الانبياء ؛ و او را مدافعي از مدافعان قرار داده و ارث تمام انبياء را به ايشان عطا فرمودي.

- و جعلته حُجَة ًعلي خـَلقِک مِنَ الاوصِياء ؛ و شهادت مي دهم که او را حجت بر خلق خود از اوصياء قرار دادي.

- فـَاَعذَرَ في الدُعاءِ وَ مَنَحَ النُصح ؛ پس امام حسين عليه السلام نيز در دعوت ، عذري باقي نگذاشت و خير خواهي نمود.

فراز سوم:اهداف قيام امام حسين (ع)

- و بَذلَ مُهجَتـَهُ فيکَ ليَستـَنقـِذَ عِبادکَ مِنَ الجَهالةِ وَ حَيرَةِ الضـَلالة َ؛ - خدايا- جانش را در راه تو بخشيد تا بندگانت را از ناداني، سرگرداني و گمراهي نجات دهد.

امام حسين (ع) قبل از خروج از مکه خطاب به برادرش محمد حنفيه وصيت نامه اي نوشتند که ضمن آن اهداف خود را از قيام اعلام مي دارند. در آنجا مي فرمايد: من براي اصلاح دين جدّم رسول الله و امر به معروف و نهي از منکر قيام مي نمايم.با مطالعه تاريخ زمان امام حسين (ع) در مي يابيم که در دين پيامبر اکرم (ص) تغييرات بسياري ايجاد شده و بدعت هاي فراواني نهاده شده بود. امام براي اين که حقيقت دين رسول اکرم (ص) حفظ شود و ديني سالم به نسل هاي بعدي رسانده شود هيچ راهي نداشت جز اين که قيام نمايد و بدين وسيله اعلام کند که حقيقت دين اسلام به يغما برده شده و دين کنوني، ديني است تحريف شده که خلفا به واسطه آن راهي براي حکومت نامشروع خود يافته اند. پس امام قيام مي کند تا پيام دين واقعي را به گوش افرادي که خواهان شنيدن حقيقت هستند برساند.

فراز چهارم:قاتلان امام حسين (ع)

- وَ قـَد تـَوازَرَ عـَلـَيه مَن غـَرَّته الدُنيا؛ کساني بر عليه او( امام) همدست شدند که دنيا آنها را فريب داد.

- و باعَ حـَظـَّهُ بالاَرذَلِ الاَدني وشَري اخِرَتـَهُ بالثـَّمَنِ الاَوکـَس ِ؛ و بهره هستي خود را به بهاي ناچيز و پستي فروختند و آخرت خود را به بهاي کمي دادند.

- و تـَغـَطرَسَ وتـَرَدّي في هواه؛ گردن فرازي کرده و خود را در پرتگاه هوس انداختند.

- و اَسخَطَکَ و اَسخَطَ نـَبيکَ ؛ و تو و پيغمبر تو را به خشم آوردند .

- و اَطاعَ مِن عِبادِکَ اهلَ الشـِّقاق ِ وَ النفاق؛ و آن( دنيا پرستان) پيروان بنده هايت شدند که خلاف انگيز و نفاق انگيز بودند.

- و حـَمـَلـَة َ الاوزارِ المـُستوجبينَ النار؛ و بار گناه به دوش کشيده و به آتش سزاوار شدند.

- فـَجاهدهُم فيکَ صابراً مُحتـَسـباً؛ پس ( امام) جهاد کرد با آنها درحالي که شکيبا بود.

- حتي سُفـِکَ في طاعـَتِکَ دمه؛ تا اين که در ( راه) طاعت تو خونش ريخته شد.

- وَ استـُبيحَ حَريمَهُ ؛ هتک حرمت به حرم امام مباح شد.

امام صادق (ع) در اين فراز از زيارت به توصيف قاتلان مي پردازد

فراز پنجم:عبرت آموزي از سالار شهيدان

- اشهَدُ انـَّکَ اَمينُ الله وابنُ امينهِ؛ گواهي مي دهم که تو امانت دار خدا و پسر امانت دار او هستي.

- عِشتَ سَعيداً وَ مَضَيتَ حَميداً وَ متَّ فـَقيداً مـَظلوُماً شهيداً؛ گواهي مي دهم که سعادتمند زندگي کردي و ستوده در گذشتي، و هنگامي که رحلت کردي از وطن خود دور بودي و در حالي که ستم ديده بودي، به شهادت رسيدي.

- و اشهـَدُ انَّ الله مـُنجـِزٌ ما وَعـَدَکَ ؛ و گواهم که خدا وفا کند بدان چه تو را وعده داد.

- و مُهلِکٌ مَن خـَذلـَکَ و مُعـَذبٌ مَن قتلکَ؛ و ( خدا) هلاک کند هر آن کس که تو را رها کرده و ترک گفته وعذاب کند کسي که تو را کشت.

- و اشهـَدُ انـَّکَ وَفيتَ بِعَهدِ الله؛ و گواهي مي دهم که به عهد خدا وفا کردي .

- و جاهـَدتَ في سـَبيلِهِ حتي اتيکَ اليـَقينُ ؛ و در راه (خدا) ، تا رسيدن لحظه مرگ جهاد کردي .

فراز ششم:تجديد بيعت با سرور شهيدان حسين بن علي (ع)

- اللهم انّي اُشهـِدُکَ اَنّي وَليٌ لِمَن والاهُ ؛ خدايا! من تو را گواه مي گيرم که هر آن که حسين(علیه السلام) را دوست دارد، دوست مي دارم .

- و عـَدُوٌ لـِمَن عاداهُ ؛ و دشمنم با هر کسي که دشمن اوست.

- بِابي انتَ وَ اُمّي يابنَ رَسولِ الله ؛ پدر و مادرم به فدايت اي فرزند پيغمبر اکرم.

فراز هفتم:اصالت خاندان امام حسين (ع)

- اشهَدُ انـَّکَ کـُنتَ نوراً في الاَصلابِ الشـّامِخة والارحامِ المـَطهَّرة ؛ گواهي مي دهم که تو نوري بودي در اصلاب پدران بزرگوارت و ارحام مادران پاک.

- لم تـُنَجـِّسک الجاهلية ُ بانجاسِها؛ دوران جاهليت تو را به پليدي هاي خود، آلوده نکرد.

- و لم تـُلبـِسکَ المُدلَهمـّاتُ مِن ثيابـِها ؛ و( دوران جاهليت) جامه هاي درهم و برهم خود را بر تن تو نکرد.

- و اشهـَدُ انـَّکَ مِن دَعائم ِ الدّين ِ وَ ارکان ِ المـُسلمين ومَعقــِلِ المـَؤمنين؛ و گواهم که تو از ستون هاي دين، ارکان مسلمين و دژ محکم مؤمنين هستي.

- و اشهـَدُ انـَّکَ الامامُ البـِرُّ التـَّقي ِ الرَّضي الزَّکي ِالهادي المهدي ؛ و شهادت مي دهم که تو پيشوايي نيکو رفتار، پرهيزکار، پسنديده و پاک، هدايت گر و هدايت شده هستي.

فراز هشتم:توصيف فرزندان امام حسين (ع)

- و اشهـَدُ انَّ الائِمَة َ مِن وُلدِکَ کـَلِمَة ُ التـَّقوي ؛ و گواهي مي دهم که اماماني که از اولاد و ذريه تو مي باشند، کلمه تقوا هستند.

- و اعلامُ الهُدي وَ العـُروَة ُ الوثـقي وَ الحُجَّة ُعلي اَهلِ الدُّنيا؛ و نشانه هاي هدايت و حلقه محکم تر و حجت، بر همه اهل دنيا هستند.

فراز نهم:اعتقادات شيعه

- و اشهـَدُ انّي بـِکُم مؤمِنٌ وَ بايابِکُم مُوقن بـِشرايع ِ ديني و خـَواتيم ِ عَمـََلي؛ شهادت مي دهم که من به شما و رجعت شما يقين دارم و در انجام کارهايم بر طبق دستورات دين عمل مي کنم .

- وَ قـَلبي لـِقـَلبـِکـُم سـِلم ؛ و قلبم با قلب شما آميخته است .

- و اَمري لامرِکـُم مـُتـَّبـِع وَ نُصرَتي لـَکُم مُعدَّة ، حتي ياذنَ اللهُ لـَکـُم ؛ و در هر کارِ خود پيرو دستورات شما هستم و آماده ياري و نصرت شما مي باشم، تا اين که خدا به شما اجازه ظهور دهد.

- فمعکم لا مع عدوکم؛ و من با شما هستم نه با دشمنان شما.

فراز دهم:صلوات بر اهل بيت (ع)

- صلواتُ اللهِ علـَيکـُم و علي ارواحِکـُم وَ اجسادِکُم؛ صلوات خدا بر شما، بر ارواح مقدستان، بر پيکر پاک شما.

- وَ شاهـِدِکـُم و غائبـِکـُم وَ ظاهـِرِکـُم و باطنکم؛ و حاضر شما و غائب شما و آشکار شما و نهانتان .

- امينَ ربَّ العالمين؛ به اجابت رسان، اي پروردگار جهانيان .

نکاتی درباره اربعین

1. عدد چهل

2. اربعین امام حسین (علیه السلام)

3. بازگشت اسيران به مدينه يا كربلا

اعتبار اربعين امام حسين (ع) از قديم الايام ميان شيعيان و در تقويم تاريخي ‌وفاداران به امام حسين (ع) شناخته شده بوده است‌. كتاب مصباح المتهجد شيخ طوسي كه حاصل گزينش دقيق و انتخاب معقول شيخ طوسي از روايات ‌فراوان درباره تقويم مورد نظر شيعه درباره ايام سوگ و شادي و دعا و روزه و عبادت است ‌، ذيل ماه «صفر» مي‌نويسد: نخستين روز اين ماه (از سال 121)، روز كشته شدن زيد بن علي بن الحسين است‌.روز سوم اين ماه از سال 64 روزي است كه مسلم بن عقبه پرده كعبه را آتش زد و به ديوارهاي آن سنگ ‌پرتاب نمود در حالي كه به نمايندگي از يزيد با عبدالله بن زبير در نبرد بود.روز 20 صفر ـ يعني اربعين ـ زماني است كه حرم امام حسين (ع) يعني كاروان ‌اسرا ، از شام به مدينه مراجعت كردند. و روزي است كه جابر بن عبدالله بن ‌حرام انصاري‌ ، صحابي رسول خدا (ص‌) ، از مدينه به كربلا رسيد تا به زيارت ‌قبر امام حسين (ع) بشتابد و او نخستين كسي است از مردمان كه قبر آن ‌حضرت را زيارت كرد.در اينجا و در ارتباط با اربعين چند نكته را بايد توضيح داد.

1. عدد چهل‌

نخستين مسأله‌اي كه در ارتباط با « اربعين‌» جلب توجه مي‌كند، تعبير اربعين ‌در متون ديني است‌. ابتدا بايد نكته‌اي را به عنوان مقدمه يادآور شويم‌:اصولا بايد توجه داشت كه در نگرش صحيح ديني‌، اعداد نقش خاصي به‌ لحاظ عدد بودن‌، در القاي معنا و منظوري خاص ندارند؛ به اين صورت كه‌ كسي نمي ‌تواند به صرف اين كه در فلان مورد يا موارد، عدد هفت يا دوازده يا چهل يا هفتاد به كار رفته ‌، استنباط و استنتاج خاصي داشته باشد. اين يادآوري‌ ، از آن روست كه برخي از فرقه‌هاي مذهبي‌، بويژه آنها كه تمايلات‌ باطني‌گري‌ داشته يا دارند و گاه و بيگاه خود را به شيعه نيز منسوب مي ‌كرده‌اند ، و نيز برخي از شبه فيلسوفان متأثر از انديشه‌هاي انحرافي و باطني ‌و اسماعيلي ‌، مروج چنين انديشه‌اي درباره اعداد يا نوع حروف بوده و هستند.در واقع‌، بسياري از اعدادي كه در نقلهاي ديني آمده ‌، مي ‌تواند بر اساس يك‌ محاسبه الهي باشد، اما اين كه اين عدد در موارد ديگري هم كاربرد دارد و بدون يك مستند ديني مي‌توان از آن در ساير موارد استفاده كرد، قابل قبول نيست‌. به‌عنوان نمونه ‌، در دهها مورد در كتابهاي دعا ، عدد صد بكار رفته كه فلان ذكر را صد مرتبه بگوييد ، اما اين دليل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمي‌شود. همينطور ساير عددها. البته ناخواسته براي مردم عادي‌، برخي از اين اعداد طي‌ روزگاران ‌، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده‌هايي هم از آن‌ها مي‌شود.تنها چيزي كه درباره برخي از اين اعداد مي‌شود گفت آن است كه آن اعداد معین نشانه كثرت ‌است‌. به عنوان مثال‌، درباره هفت چنين اظهار نظري شده است‌. بيش از اين ‌هر چه گفته شود، نمي ‌توان به عنوان يك استدلال به آن نظر كرد.مرحوم اربلي‌، از علماي بزرگ اماميه ‌، در كتاب كشف الغمه في معرفة الائمة ‌در برابر كساني كه به تقدس عدد دوازده و بروج دوازده ‌گانه براي اثبات امامت ‌ائمه اطهار(علیه السلام) استناد كرده‌اند ، اظهار مي‌دارد ، اين مسأله نمي‌تواند چيزي را ثابت كند؛ چرا كه اگر چنين باشد ، اسماعيليان يا هفت امامي‌ها، مي‌توانند دهها شاهد ـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند كه عدد هفت مقدس است ‌، كما اين كه اين كار را كرده‌اند.

2. اربعين امام حسين (ع)

چنان كه در آغاز گذشت‌، مهمترين نكته درباره اربعين‌، روايت امام عسكري (ع) است‌. حضرت در روايتي كه در منابع ‌مختلف از ايشان نقل شده فرموده‌اند: نشانه‌هاي مؤمن پنج چيز است‌: 1 ـ خواندن پنجاه و يك ركعت نماز (17 ركعت نماز واجب + 11 نماز شب + 23نوافل‌) 2 ـ زيارت اربعين 3 ـ انگشتري در دست راست 4 ـ وجود آثار سجده ‌بر پيشاني 5 ـ بلند خواندن بسم الله در نماز.

اين حديث تنها مدرك معتبري است كه جداي از خود زيارت اربعين كه درمنابع دعايي آمده‌، به اربعين امام حسين (ع) و بزرگداشت آن روز تصريح كرده ‌است‌.

دو نکته کوتاه:

نخست آن که برخي از رواياتي كه در باب زيارت امام حسين (ع) در كتاب كامل الزيارات ‌ابن قولويه آمده‌، گريه چهل روزه آسمان و زمين و خورشيد و ملائكه را بر امام‌حسين (ع) يادآور شده است‌. دوم این که ابن طاووس يك اشكال تاريخي هم نسبت به اربعين بودن روز بيستم صفر مطرح كرده و آن اين كه اگر امام حسين (ع) روز دهم محرم به شهادت رسيده‌ باشد، اربعين آن حضرت نوزدهم صفر مي‌شود نه بيستم‌. در پاسخ گفته شده ‌است، به احتمال ماه محرمي كه در دهم آن امام حسين (ع) به شهادت رسيده‌، بيست و نه روز بوده است‌. اگر ماه كامل بوده ‌، بايد گفت كه روز شهادت را به ‌شمارش نياورده ‌اند.

اعمال روز اربعین امام حسین (ع)

در اين روز زيارت امام حسين (ع) مستحب است و اين زيارت‌، همانا خواندن زيارت اربعين است كه از امام عسكري (ع) روايت ‌شده كه فرمود: علامات مؤمن پنج تاست‌: خواندن 51 ركعت نماز در شبانه‌روز ـ نمازهاي واجب و نافله و نماز و شب ـ به دست كردن انگشتري دردست راست ‌، برآمدن پيشاني از سجده ‌، و بلند خواندن بسم الله الرحمن ‌الرحيم در نماز.

شيخ طوسي سپس متن زيارت اربعين را با سند به نقل از حضرت صادق (ع) آورده است‌: السلام علي ولي الله و حبيبه‌ ، السلام علي خليل الله و نجيبه ‌، السلام علي صفي الله و ابن صفيه‌...

ماخذ شناسی اربعین

1- ارب‍اب ق‍م‍ی ، م‍ح‍م‍دب‍ن م‍ح‍م‍دت‍ق‍ی ، الارب‍ع‍ی‍ن ال‍ح‍س‍ی‍ن‍ی‍ه ، ت‍ه‍ران ، اس‍وه ، ۱۳۷۹، ص۳۵۰ .

2- پ‍ورام‍ی‍ن‍ی ، م‍ح‍م‍دام‍ی‍ن ، ارب‍ع‍ی‍ن ح‍س‍ی‍ن‍ی : پ‍ژوه‍ش‍ی در ب‍ازگ‍ش‍ت اه‍ل ب‍ی‍ت (ع) از ش‍ام ب‍ه ک‍رب‍لا، ق‍م ، ح‍س‍ی‍ن (ع)، ۱۳۸۲، ص۱۲۴٫

3- ج‍ع‍ف‍ری‍ان ، رس‍ول ، « پ‍ژوه‍ش پ‍ی‍رام‍ون ارب‍ع‍ی‍ن ام‍ام ح‍س‍ی‍ن (ع)»، ق‍دس ، ۲۲ ف‍روردی‍ن ۱۳۸۳، ۱۰ص.

4- ج‍ع‍ف‍ری‍ان ، رس‍ول ، « چ‍ه‍ل روز اش‍ک و آه م‍ه‍ر و س‍پ‍ه‍ر»، رس‍ال‍ت ، ۲۳ اردی‍ب‍ه‍ش‍ت ۱۳۸۰، ص۶٫

5- جعفریان، رسول، « دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟»، رسالت، ۱۷ اسفند ۱۳۸۵، ص۱۷٫

6- ج‍ع‍ف‍ری‍ان ، رس‍ول ، « ن‍خ‍س‍ت‍ی‍ن ارب‍ع‍ی‍ن »، رس‍ال‍ت ، ۲۴ خ‍رداد ۱۳۷۷، صص۵ و ۱۱٫

7- جعفریان، رسول، «جایگاه اربعین در فرهنگ شیعی و عاشورا: در گفت وگو با استاد رسول جعفریان …»، رسالت، ۸ اسفند ۱۳۸۶، ص۶ .

8- ج‍وادی آم‍ل‍ی ، ع‍ب‍دالله، « اس‍رار م‍ع‍ن‍وی ارب‍ع‍ی‍ن ح‍س‍ی‍ن‍ی »، اطلاع‍ات ، ۲۷ اس‍ف‍ن‍د ۱۳۸۴، ص۶٫

9- حسینی طهرانی، سیدمحمدمحسن، اربعین در فرهنگ شیعه، قم، عرش اندیشه، ۱۳۸۵، ص۱۱۷٫

10 رنجبر، محسن، «پژوهشی در اربعین حسینی علیه السلام»، تاریخ در آیینة پژوهش ، شمارة ۵، بهار ۱۳۸۴، صص۱۵۷-۱۹۲٫

11- سبحانی نیا، محمد تقی، « تحقیقی دربارة اربعین حسینی»، تاریخ در اینة پژوهش، شمارة ۶ ، تابستان ۱۳۸۴، صص۱۴۷ – ۱۸۲٫

12- سوری, محمود، «اربعین حسینی و روز زیارتی حضرت اباعبدالله الحسین (ع)»، گلبرگ معرفت ، شماره ۷۳، فروردین ۱۳۸۵، صص۳۶-۴۰٫

13- ش‍م‍س ، م‍ح‍م‍دج‍واد، « ت‍أم‍ل‍ی ت‍اری‍خ‍ی ـ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ی در ن‍خ‍س‍ت‍ی‍ن ارب‍ع‍ی‍ن ام‍ام ح‍س‍ی‍ن (ع)»، س‍روش ، س‍ال ۱۹، شمارة ۸۴۱، خ‍رداد ۱۳۷۶، صص۲۲ ـ ۲۵٫

14- اح‍م‍دی ف‍ق‍ی‍ه ، م‍ح‍م‍دح‍س‍ن ، زی‍ارت ارب‍ع‍ی‍ن : ای‍ن‍ه ع‍رف‍ان و ای‍ت ای‍م‍ان ، ق‍م ، دارال‍ت‍ف‍س‍ی‍ر، ۱۴۲۳ق . ،ص ۴۸ .

15- ع‍ن‍اص‍ری ، ج‍اب‍ر، « ت‍ج‍ل‍ی ارب‍ع‍ی‍ن ح‍س‍ی‍ن‍ی در دی‍وان ب‍رخ‍ی از ش‍ع‍رای ع‍اش‍ورای‍ی اردب‍ی‍ل »، آذرم‍ه‍ر، س‍ال ۴، شماره ۴۵، ت‍ی‍ر ۱۳۷۴، ص۳٫

16- فاضل، محمد، «تحلیل مبنای تاریخی اربعین حسینی»، رواق هنر و اندیشه، شماره ۱، خرداد ۱۳۸۰، ص۵-۳۲ .

17- ق‍اض‍ی طب‍اطب‍ایی ، م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی ، تحقیق در باره روز اربعین حضرت سید الشهداء، تبریز، بی جا، ۱۳۵۲، ص۶۸۱ . این اثر بدون شک دقیق ترین، مستندترین و جامع ترین اثر در زمینی اربعین شهادت امام حسین (ع)، بازگشت کاروان اسرای اهل بیت (ع) و زیارت قبور شهدای کربلا در این روز است. از این رو، بهترین اثر منتشر شده در این زمینه است.
 
منبع: عقیق