صراط: از وزارت ارشاد «دولت تدبیر و امید» انتظار می رود یارانه رسانه ها را «هدفمند» کند و در راستای حفظ محیط زیست و جلوگیری از قطع جنگلها، رفته رفته یارانه ی هدفمند را از نشریات کاغذی به سوی سایتها (نشریات الکترونیک) ببرد. برای این کار لازم است: اولاً به پایگاه های خبری اینترنتی دارای مجوز از هیات نظارت بر مطبوعات نیز یارانه تعلق گیرد. ثانیاً برای «هدفمند شدن» یارانه ها و فرهنگسازی برای حرکت به سوی حفظ محیط زیست، ضریب حمایتی نشریات الکترونیک را 2 (دو برابر نشریات کاغذی) در نظر بگیریم تا مدیران رسانه ها تشویق به وداع با نسخه کاغذی شوند.
بعنوان مدیر یک سایت خبری و نیز به عنوان یک حقوقدان دوستدار محیط زیست، از وزارت ارشاد دولت تدبیر و امید می خواهم که تدبیرگر باشد؛ نه «تبر» بر قامت جنگل. در گمان ما از تدبیر تا تبر، فاصله بسیار است. از وزارت ارشاد می خواهم که در پیشنویس آئین نامه یارانه نشریات که بخودی خود گامی مثبت در مسیر شفافیت بوده و اصل آن قابل تقدیر است، تجدیدنظر کند و مدیران نشریات را تشویق کند تا کم کم با نسخه کاغذی خداحافظی کنند و برای این هدف، یارانه نشریات الکترونیک را با ضریب 2 (دو برابر نشریات چاپی) بدهد.
حرف این یادداشت همین بود.
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است؛
***
با این حال از باب «خالی نبودن عریضه»، به برخی مبادی و مبانی این تقاضا از منظر محیط زیستی و حقوق شهروندی اشاره می کنم:
سخن اول:
نشریات کاغذی جهان، جای خود را به نشریات الکترونیک می دهند
زمستان
1391 بود که هفتهنامه «نیوزویک» اعلام کرد پس از ۸۰ سال، انتشار نسخه
کاغذی خود را متوقف می کند. روی جلد آخرین شماره چاپی این هفته نامه،
تصویری سیاه و سفید از ساختمانی در منهتن نیویورک دیده میشد که محل تهیه
نسخههای چاپی این مجله بود. سه کلمه «آخرین نسخه چاپی» که با برچسب
توییتری به صورت last print issue# بر روی این جلد دیده میشد، به نقل مکان
این مجله به دنیای دیجیتال اشاره داشت.
طی چند سال اخیر بسیاری از روزنامهها و هفتهنامه های معتبر آمریکا و اروپا چاپ نسخه کاغذی خود را متوقف و فعالیت خود را به فضای مجازی (اینترنت) خلاصه کرده اند. در ایران هم روزنامه خبر و فردا چنین کردند و به رسانه های اینترنتی «خبرآنلاین» و «الف» تبدیل شدند. این امر در بین محافل رسانهای جهان به «آغازی بر پایان دوران نشریات کاغذی» قلمداد شده است. «تینا براون» سردبیر مشترک «نیوزویک» و «دیلی بیست» در زمان توقف چاپ «نیوزویک» گفت: «روزی همه رقبای ما ناچار خواهند شد با همین شور و حرارت دست به این کار بزنند». و افزود: «ما از این نظر از رقبا جلو افتادهایم».
سخن دوم:
استقبال کاربران ایرانی از وبسایتها و نشریات الکترونیک، چشمگیر بوده است
طبق
آمارهای رسمی، حدود61 درصد جمعیت کشور به اینترنت دسترسی دارند. براساس
آخرین آمار اعلام شده از ضریب نفوذ اینترنت در کشور که توسط مرکز مدیریت
توسعه ملی اینترنت (متما) اعلام شده است، بالغ بر 61 درصد جمعیت کشور به
اینترنت متصل می شوند؛ بر اساس این آمار، شمار کاربران اینترنت حدود 46
میلیون نفر و تعداد مشترکان این پروتکل ارتباطی حدود 33 میلیون نفر تا
پایان سال 91 اعلام شده است. همچنین مشترکان اینترنت موبایل - GPRS - با 36
درصد ضریب نفوذ و بیش از 27 میلیون کاربر، بخش عمده ای از جامعه ایرانی را
قادر به دسترسی به اینترنت نموده است.
این آمار، نشانه اشتیاق و استقبال عظیم جامعه ایرانی از اینترنت (به رغم همه مشکلات موجود از جمله مشکل پهنای باند، دسترسی و...) است. به طوری که در همین دو سال قبل، ایران بیش از نیمی از کل جمعیت کاربران اینترنت در سراسر خاورمیانه را به خود اختصاص داد. آماری که به نظر نمی رسد ظرف دو سال اخیر تغییر چندانی حاصل کرده باشد و احتمالاً هنوز هم کاربران ایرانی چیزی حدود نصف کل جمعیت کاربران اینترنت خاورمیانه را تشکیل می دهند.
سخن سوم:
دولت به وظیفه خود در توسعه تجارت الکترونیک در حوزه رسانه عمل نکرده است
طبق
تبصره ۲۶ قانون دوم برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی کشور (۱۳۷۴-۱۳۷۸)،
وزارت بازرگانی موظف به ایجاد و راه اندازی تجارت الکترونیکی در سطح ملی و
بینالمللی با کمک تمام نهادها و ارگانهای دولتی شده بود. وزارت بازرگانی
با همکاری و مشارکت سازمانهای دولتی توانست گامهایی هرچند کوچک در این خصوص
بردارد. در میانه راه، توسعه بانکداری الکترونیک هم به کمک تجارت
الکترونیک آمد. ولی آیا وزارت صنعت، معدن و تجارت (جایگزین فعلی وزارت
بازرگانی) و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طبق وظیفه قانونی خود، تلاشی برای
ایجاد و توسعه تجارت الکترونیک در فضای رسانه ای کشور کرده اند؟ خوب است
گزارش این تلاشها توسط وزارت ارشاد به افکارعمومی ارائه شود؛ تا شهروندان
بدانند وزارت ارشاد در دوره های قبلی چه کارهایی کرده و در دوره پیش رو، چه
برنامه ای دارد.
سخن چهارم:
کاربران ایرانی، غالباً مشتری سایتهای ایرانی هستند
علی
اصغر انصاری، معاون سازمان فناوری اطلاعات، چندی پیش گفت: «از میان ۵۰۰
وبگاه اینترنتی که بیشترین بازدید را در میان ایرانیها به خود اختصاص
دادهاند، ۴۳۶ وبگاه ایرانی و 64 وبگاه غیرایرانی هستند».
حال که ایرانی ها نصف کاربران کل خاورمیانه را تشکیل می دهند و 87 درصد از سایتهای مورد مراجعه آنان نیز سایتهای ایرانی هستند، انتظار می رود «اقتصاد رسانه های الکترونیک» در ایران یک اقتصاد زنده و قوی باشد. حال آنکه چنین نیست. صاحبان آن 436 سایت ایرانی پر بازدید، آیا طبق تعریف وزارت ارشاد مؤلف و مصنف و موزع کالا و پیام فرهنگی محسوب نمی شوند؟ پس چرا از حقوق آنان حمایت نمی شود؟ کاربران ایرانی، غالباً مشتری سایتهای ایرانی هستند؛ ولی به رغم وجود زمینه های مردمی، و عمدتاً به علت نا توانی و کم کاری بخش دولتی، تاکنون «اقتصاد رسانه های الکترونیک» در ایران شکل نگرفته است. آیا تأخیر وزارت ارشاد در شکل دادن این بازار، چشم بستن بر نقض سازمان یافته حقوق مؤلفین ایرانی در فضای مجازی نیست؟ آیا این تأخیر، نوعی تبعیض در حق اصحاب رسانه های اینترنتی نیست؟ آیا ادامه دادن به این تأخیر سازمان یافته که موجب تبعیض آشکار بین نشریات چاپی و سایتها (نشریات الکترونیک) شده است، با شعار حقوق شهروندی رئیس جمهور جدید همخوانی خواهد داشت؟
سخن پنجم:
متن آئین نامه سال 1388 ، مجوز پرداخت یارانه به سایتها را فراهم آورده است
در
«آیین نامه نحوه پرداخت یارانه در حوزه نشر و مطبوعات» مصوب 13/8/1388
هیئت وزیران، نکاتی وجود دارد که می تواند مبنای قانونی برای پرداخت یارانه
به پایگاه های اینترنتی باشد.
ماده 7 آئین نامه مصوب سال 1388 تصریح می کند: «نشریاتی که از هیئت نظارت بر مطبوعات مجوز اخذ نموده و در موعد مقرر انتشار آن آغاز شده باشد، میتوانند متقاضی حمایتهای موضوع این آییننامه باشند». تبصره 1 همین ماده، تأکید دارد: «تمام نشریاتی که مجوز نشر دریافت میدارند، پس از حداقل یک دوره شش ماهه انتشار و احراز شرایط و ضوابط قانونی مصرح در قانون مطبوعات، میتوانند در فهرست حمایت قرار گیرند».
در این آئین نامه، هشیارانه از لفظ «نشریه» و «نشریات» به جای «مطبوعات» استفاده شده است. نویسندگان آئین نامه، از کلمه مطبوعات که عرفاً و مسامحتاً محدود به نشریات کاغذی و چاپی و مطبوعه می شود، پرهیز کرده و کلمه «نشریه» را به کار برده اند. که شامل هر دو نوع مجوز صادره از سوی هیات نظارت بر مطبوعات و خبرگزاری های داخلی یعنی «نشریه الکترونیک» و «نشریه کاغذی» می باشد. بویژه که به یاد آوریم مجوز فعالیت سایتها در هیات نظارت بر مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی، تحت عنوان «نشریه الکترونیک» صادر شده و می شود.
سخن ششم:
دستورالعمل سال 92، درک محدود و «کاغذی» از آئین نامه سال 88 دارد
وزارت
ارشاد دولت تدبیر و امید همانطور که انتظار می رفت، در راستای افزایش
شفافیت و تضمین رعایت حقوق شهروندی، اقدام به تدوین پیشنویس دستورالعمل
اجرایی آییننامه نحوه پرداخت یارانه در حوزه نشر و مطبوعات مصوب 13/8/88
هیات وزیران نموده است. که در اصل و در مجموع، گامی مثبت و در خور تحسین
است.
با اینحال به نظر می رسد دستورالعمل سال 92، درک محدود و «کاغذی» از آئین نامه سال 88 دارد و سایتهای اینترنتی را نادیده گرفته است. وزارت ارشاد اعلام کرده که این دستورالعمل را «پس از هماندیشی با شماری از مدیران مسوول و کارشناسان مطبوعات در قالب کارگروهی مشورتی با عنوان "اقتصاد مطبوعات" به تصویب رسانده است».
وزارت ارشاد توضیح نداده است که چرا فقط کارگروه اقتضاد مطبوعات را تشکیل داده و چرا کارگروه اقتصاد نشریات اعم از نشریات چای و نشریات الکترونیک را تشکیل نداده است؟ و چرا با مدیران سایتهای خبری دارای مجوز از هیات نظارت بر مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی مشورت نکرده است؟
در پیشنویس این دستورالعمل، آمده است: «مبنای حمایت، تیراژ، تعداد صفحات و تعداد شماره منتشره در هر دوره شش ماهه است». و در ادامه آمده است: «طول کاغذ × عرض کاغذ × تعداد صفحات» و سپس می افزاید: «فرمول محاسبه یارانه مطبوعات به شرح زیر است: متوسط قیمت کاغذ در آن دوره × تعداد شماره × تیراژ». و در بخش دیگر تأکید می کند: «ضریب حمایتی برای همه نشریات، مساوی (1) است». این بخش از دستورالعمل، آنقدر دردناک و ارتجاعی و نخ نما است که نمی توانم شرح و نقدی بر آن بنویسم! بگذریم.
سخن پایانی:
دوستداران جنگلها را تنها به اتهام قطع نکردن درختها، از یارانه محروم می کنید؟
جناب
آقای انتظامی! معاون محترم امور مطبوعاتی! کاری کنید که اگر پنجاه سال
بعد، نوه شما دستورالعمل تدوین شده توسط «حسین انتظامی پیشکسوت مدیریت
نشریات ایران» را دید، با افتخار بگوید پدربزرگ من در عصر غلبه مشهورات و
عصر تخریب جنگلها به فکر حفظ جنگلها بود. بگذارید نوه شما به شما افتخار
کند.
جناب آقای انتظامی! معاون محترم امور مطبوعاتی! چه کسی گفته نشریات «مساوی» هستند و باید بطور مساوی مورد حمایت بودجه عمومی کشور قرار گیرند؟ آیا یک روزنامه با تیراژ چهار صد هزار نسخه که روزانه چندین تن کاغذ مصرف می کند و روزانه چندین درخت از جنگلهای این کشور را نابود می کند، با یک سایت اینترنتی که چهارصد هزار کاربر اینترنتی دارد و هیچ درختی را قطع نمی کند، فرقی با هم ندارند؟ کدام یک خدمت بیشتری به این آب و خاک می کند؟ آنکه درخت قطع می کند یا انکه درخت قطع نمی کند؟ شما به کدام پاداش می دهید و کدام را از حقش محروم می کنید؟
برخی دوستدارن محیط زیست معتقدند نه تنها نباید به نشریات کاغذی یارانه داد بلکه باید از آنها بعنوان بهره برداران عرصه های طبیعی و بهره برداران جنگل، مالیات اخذ کنیم تا شاید بتوانیم با پول این مالیات، به جای درختان قطع شده، در جای دیگری درخت بکاریم. من اکنون در سال 1392 و در این نامه به شما، آن تقاضای خودم را مطرح نمی کنم و نمی گویم نشریات کاغذی را از یارانه محروم کنیم و از آنها مالیات بگیریم، ولی از شما می پرسم: شما بعنوان یک انسان فرهنگی نباید به فکر چاره برای جلوگیری از نابودی جنگلهای ایران و جهان باشید؟ آیا نشریه کاغذی که سالانه صدها هکتار جنگل را نابود می کند تا کاغذ به دست آورد و نسخه کاغذی را به بازار بفرستد، با یک نشریه الکترونیک دوستدار محیط زیست «مساوی» است؟! نقش هدایت گر وزارت ارشاد کجا رفته است؟ چرا کاری نمی کنید که رفته رفته مدیران نشریات تشویق شوند نسخه کاغذی را رها کنند و به نسخه آنلاین و اینترنتی اکتفا کنند؟ در این خصوص، چه کرده اید و چه برنامه ای برای آینده دارید؟
جناب آقای انتظامی! معاون محترم امور مطبوعاتی! ای کاش نشریات چاپی که به قیمت قطع درختان ایران و جهان منتشر می شوند را با نشریات الکترونیک دوستدار محیط زیست «مساوی» می دانستید. پیشنویس این آئین نامه نشان می دهد نه تنها آنها را «مساوی» نمی دانید بلکه به قطع کنندگان درختان پاداش می دهید و دوستداران جنگلها را از هر گونه حق و حقوق محروم می کنید! به کدام گناه؟
جناب آقای انتظامی! معاون محترم امور مطبوعاتی! اینکه در قرن 21 و در شرایط نابودی روزافزون جنگلهای ایران و جهان، در متن دستورالعمل یارانه بنویسید «طول کاغذ × عرض کاغذ × تعداد صفحات»، مثل این است که نیروی انتظامی از فردا بگوید به قاتلها پاداش می دهیم براساس «ارتفاع ساطور × وزن و قد مقتول × تعداد قطعات پیکر مقتول پس از وقوع جنایت». نوه شما قضاوت خواهد کرد که در این جمله، هیچ اغراقی نیست.
جناب آقای انتظامی! معاون محترم امور مطبوعاتی! نشریات بر دو نوع اند؛ کاغذی و الکترونیک. طبق پیشنویس شما، هر کس درختی را قطع نکند و کاغذی را تلف نکند، یارانه ای دریافت نمی کند. پس مدیران رسانه ها و نشریات می آموزند - و بلکه محکوم می شوند - اگر خواهان دریافت حمایت از وزارت ارشاد هستند باید جنگلها را نابود کنند و کاغذی دست و پا کنند و حتماً نشریه خود را بصورت کاغذی چاپ کنند؛ به عبارت دیگر، وزارت ارشاد هرکس را که اقدام به قطع درخت و نابودی جنگل نکند، تنبیه می کند و یارانه او را قطع می کند!
جناب آقای انتظامی! لطفا بگذارید نوه شما هم سهمی از جنگل داشته باشد...
جناب آقای انتظامی! لطفاً همان «خود» قبلی تان باشد