پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۱ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۹
«کلاه پهلوی»؛ تاج کج بر سر تلویزیون

بالاخره روایت خاله‌بازی در تلویزیون تمام شد!

کلاه پهلوی در قسمت‌های سوم و چهارم بود که ثابت کرد که در این سریال قرار است،‌داستانی شبیه به خاله‌بازی و قصه‌هایی که پدربزرگ‌ها و مادربزگها از دوره رضاشاه و قاجار برای نوه‌هایشان تعریف می‌کنند، روایت شود.
کد خبر : ۱۳۹۸۲۸
صراط: آخرین قسمت سریال «کلاه پهلوی» ساخته سید ضیاء دری جمعه شب از شبکه یک پخش شد و به این ترتیب بار خود را از دوش تلویزیون و مردم برداشت.

تلویزیون همواره از ساخت همه آثارش دفاع می‌کند و به آنها لقب پربیننده‌ و فاخر می‌دهد.اما قرار نیست مردم فریب این حرفها را بخورند.حالا شعور رسانه‌ای مردم آنقدر بالا رفته است که کار خوب را از بد تشخیص می‌دهند و متوجه می‌شوند که کجاها رسانه ملی سرآنها کلاه گذاشته است و اثری را به عنوان فاخر برای آنها به نمایش گذاشته که نه قصه دارد، نه ساختار و نه بازیگران معروف آن که حتما برای حضور در این سریال دستمزد‌های کلان گرفته‌اند، بازی به یادماندنی و خوبی را از خود به نمایش گذاشته‌اند.

سازندگان اصلی این سریال که حدود ده سالی است از قِبَل کلاه پهلوی به اصطلاح نان پرروغنی می‌خورند، حالا با پایان یافتن این سریال ناراحت هستند تا جایی که کارگردان کلاه پهلوی دو روز پیش به خبرنگار یکی از خبرگزاری‌ها گفت: سریال کلاه پهلوی تمام شد،‌دشمنان خوشحال شوند! این جمله اوج ناراحتی کارگردان این سریال را از تمام شدن آن نشان می‌دهد.اما دشمنان کلاه پهلوی چه کسانی هستند؟ مسلما این دشمنان خارجی نیستند، هرچند تلویزیون و سازندگان کلاه پهلوی منتظر بودند تا با پخش این سریال اعتراض‌هایی به ساخت آن بشود و حداقل خانواده شاه مخلوع به ساخت این سریال واکنش نشان دهند.اما واقعیت این است که سریال کلاه پهلوی از همان قسمت‌های اول نشان داد که قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد و این سریال واقعیت‌های تاریخی را بازگو کند.

کلاه پهلوی در قسمت‌های سوم و چهارم بود که ثابت کرد که در این سریال قرار است،‌داستانی شبیه به خاله‌بازی و قصه‌هایی که پدربزرگ‌ها و مادربزگها از دوره رضاشاه و قاجار برای نوه‌هایشان تعریف می‌کنند، روایت شود.البته دُری بارها گفته است که فیلم‌نامه کلاه پهلوی را بر اساس خاطرات پدرش نوشته است.اما سریال‌سازی و دارم‌پردازی در تلویزیون اصولی دارد که ساختارش کاملا با قصه‌‌هایی که می‌شود کنار کُرسی برای دیگران تعریف کرد، فرق می‌کند.

البته منظور سید ضیاء دری از دشمنان کمی واضح است.دشمنان از منظر او همه کسانی هستند که در طول پخش سریال کلاه پهلوی به ساختار و داستان آن اعتراض کردند و واضح و روشن گفتند که این سریال واقعیت‌ها را نمی‌گوید و همه‌ آن از تخیل سازندگان نشات می‌گیرد.یکی از این معترضان حسن هدایت بود که بعد از پخش قسمت اول و دوم این سریال گفت: کلاه پهلوی کلاه گشادی بر سر مردم است( نقل به مضمون) و اشتباهات تاریخی و مکانی زیادی دارد.یکی از نکاتی که هدایت به آن اشاره کرد این بود که وقتی قصه در سفارت انگلستان رخ می‌دهد،‌چرا سریال در فرانسه فیلمبرداری شده است و...

چند هفته پیش هم شواری نظارت بر صدا و سیما به ساختار و نوع روایت کلاه پهلوی اعتراض کرد و گفت: این سریال قُبح رابطه بین زن و مرد را شکسته است...!

واقعیت این است که سریال کلاه پهلوی به بهانه این‌که می‌خواهد تبعات کشف حجاب را نشان دهد، رابطه زنان و مردان را هر طور دوست داشت به نمایش گذاشت و اصلا به این نکته توجه نکرد که اگر قرار است نشان دهد که کشف حجاب باعث شده تا زنان و مردان روابط آزادی داشته باشند، کش دادن این موضوع حداقل در 30 قسمت از سریال چه کمکی به بیننده و روایت تاریخ می‌کند.آنهم در شرایطی که داستان سریال در شهر خیالی به نام سامان اتفاق می‌افتد.

البته باید این نکته را یادآوری کرد که برخی از مورخان و سیاست‌مداران که قدرت رسانه را می‌شناسند بعد از پخش قسمت‌های اولیه سریال این نکته را گوشزد کردند که با ورود فرماندار جدید به شهر سامان،‌شهر سر و سامان می‌گیرد و مدرن می‌شود...و این بهتر شدن شهر این ذهنیت‌ را شکل می‌دهد که ورود یک فرماندار که در خارج تحصیل کرده است به یک شهر بد هم نیست،‌چون او یک شهر مخروبه را به شهری با بناهای آجری، خیابان‌های منظم و ... تبدیل می‌کند.


سید ضیاء دری چند سالی برای نوشتن فیلم‌نامه کلاه پهلوی وقت گذاشته است.البته پول این وقت را از تلویزیون گرفت،هزینه نوشتن متن به اضافه تحقیق و پژوهش.تصویر برداری کلاه‌پهلوی چندین سال طول کشید.گروه سازنده چندین بار برای گرفتن صحنه‌های مربوط به خارج از کشور به فرانسه سفر کردند.اما با همه این مخارج کلاه پهلوی حتی نتوانست به اندازه یک سریال کمدی درجه چندم که تلویزیون برای آن بودجه (جیم) در نظر می‌گیرد،‌مخاطب جذب کند. حکایت کلاه پهلوی،‌حکایت همان مثلی است که می‌گوید: آفتابه لگن،‌هفت دست، شام و نهار هیچی!

سریال کلاه پهلوی نه به دانسته‌های مردم افزود و نه آنها را سرگرم کرد.این سریال فاخر که به اندازه بیش از ده‌، بیست سریال برایش هزینه شد،‌مانند یک تاول است که تلویزیون ترجیح می‌دهد از دور به آن نگاه کند و هیچ دستی به آن نزند و حتی از آن دفاع هم نکند.این را از گفته‌های مهدی فرجی مدیر شبکه یک تلویزیون می‌توان فهمید که چند بار در پاسخ خبرنگاران گفته است: تلویزیون از ابتدا می‌دانسته که سریال کلاه پهلوی مخاطبان میلیونی نخواهد داشت(نقل به مضمون)!

حال سوال این است که اگر مدیران تلویزیون از همان ابتدا می‌دانستند که سریال کلاه پهلوی نمی‌تواند مردم را پای خود بنشاند چرا آن را ساختند و چرا میلیارد‌ها تومان خرج تولید آن کردند؟ اگر سریالی مانند مختارنامه توانست هفته‌ها و ماه‌ها مردم را پای قصه و روایت خود بنشاند و حداقل واکنش برخی از اهل تسنن را برانگیزد و این توانایی را داشت که محرم سال گذشته یک تنه همه شبکه‌های تلویزیون را تغذیه کند، واقعیت این است که ملاه پهلوی حتی ظرفیت و قوت این را ندارد که از شبکه‌های دیجیتالی بازپخش شود،چون این شبکه‌ها هم برای جذب مخاطب ترجیح می‌دهند سریال‌های پرمخاطب دیگر شبکه‌ها را بازپخش کنند.

چنین به نظر می‌رسد که با پایان کلاه پهلوی مدیران شبکه یک و معاون سیما این سریال را به آرشیو بسپارند و در پاسخ به این سوال که برای ساخت این سریال چقدر هزینه شده است، هر بار رقمی را اعلام کنند و هرگز هم از مرکز تحقیقات صدا و سیما نخواهندکه میزان مخاطبان این سریال و رضایتمندی مردم از کلاه پهلوی را اعلام کنند.

سریالی که 50 هفته از چند شبکه تلویزیون پخش و بازپخش شد اما نتوانست بین مخاطبان آنقدر معروف شود که مردم برای دیدن بازیگران معروف این سریال هم که شده،‌تماشای آن را به یکدیگر توصیه کنند.بازیگران سریال کلاه‌پهلوی، بخصوص بازیگران خانم توانستند از قِبل این سریال در هر قسمت لباس‌های متنوعی بپوشند که برای هر دست از آنها کلی پول هزینه شده و آرایش‌هایی را تجربه کنند که امروزه اصلا نمی‌شود از آنها استفاده کرد.اگر حتی رُژلبی را که برای بازیگران این سریال استفاده شده، خانمی در جامعه امروز استفاده کند، توبیخ خواهد شد و گشت ارشاد حتما با او برخورد خواهد کرد حالا بقیه آرایش‌ها جای خود را دارد.

و در آخر نکته با نمک درباره سریال کلاه پهلوی این‌که در این سریال همه بازیگران زن از کلاه و شال استفاده می‌کردند به گونه‌ای که حتی یک تار موی آنها دیده نمی‌شد اما بیننده باید در ذهن‌اش تصور می‌کرد که موها و گردن شخصیت‌های زن سریال دیده می‌شود! نکته‌ای که از همان ابتدا منتقدان و کارشناسان رسانه به آن توجه کردند و گفتند که نمی‌توان زن پوشیده و با حجاب را به بیننده نشان دادو گفت: در ذهن‌ات تصور کن او بی حجاب است ودین‌مدارن آن زمان با این بی‌حجابی مبارزه کرده‌اند!
منبع: پارسینه