جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۷:۲۲
محمد صفری

انتقاد به حق عارف

کد خبر : ۱۳۹۵۶۷
صراط - ما هم همچون دیگر همکاران مطبوعاتی، سالهاست که مطبوعاتی و روزنامه نگار هستیم. هم در روزنامه کار کرده ایم هم در خبرگزاری ها. برنامه و پروسه کاری هر کدام از آنها را هم می دانیم. می دانیم که در روزنامه اگر یادداشتی یا مقاله ای نوشته می شود، باید به تایید سردبیر و مدیرمسئول روزنامه برسد. بدون تایید و اجازه این دو مسئول چاپ یا انتشار مطلبی غیرممکن است.

مسئولان روزنامه نخستین حساسیتی که نسبت به گزارش یا مقاله ای از خود نشان می دهند، بر روی این مساله است که در آن چارچوب ها رعایت شده باشد و اهانت و تحریف و مطالب کذب گنجانده نشده باشد، بارها شده است که مطلبی را حذف کرده ایم و جایگزینی برای آن در نظر گرفته ایم.

سرمقاله روزنامه بهار همزمان با فرا رسیدن عید غدیر که عید ولایت و امامت برای شیعیان است، شبهاتی را به ولایت امیرمومنان علی(ع) وارد کرد. این سرمقاله باعث واکنش هایی به آن شد. مسئولان روزنامه عذرخواهی کردند و خودشان هم از ادامه انتشار روزنامه جلوگیری کردند تا خود را تنبیه کرده باشند. در حال حاضر هم پرونده روزنامه با تشخیص هیات نظارت بر مطبوعاتی به دادگاه رفته است.

محمدرضا عارف که می گویند روزنامه بهار متعلق به اوست اما روابط عمومی دفتر آقای عارف آن را تکذیب کرده، به این مقاله واکنش نشان داده و ابراز تاسف و تاثر کرده است.

این موضع گیری از سوی رسانه های اصلاح طلب مورد حمله قرار گرفت چندین روزنامه و سایت متعلق به این طیف سیاسی به این موضوع پرداختند و این واکنش آقای عارف را محکوم کردند.
«برای آقای عارف متاسفم»، «جا خالی او بعد از انتشار یک یادداشت در بهار خجالت آور بود».

روزنامه های اصلاح طلب نوک پیکان انتقادات و حملات خود را به سوی عارف گرفتند آن هم به خاطر این که چرا از مطلب روزنامه بهار انتقاد کرد و این روزنامه را متعلق به خود ندانسته است. این رسانه های اصلاح طلب به جای این که به اصل موضوع که همان شبهه افکنی درباره ولایت امیرمومنان علی(ع) بپردازند و آن سرمقاله را مورد نکوهش قرار دهند، شخصیتی را مورد حمله و انتقاد قرار داده اند که با موضعگیری خود از ارزشهای اسلامی و شیعی دفاع کرده است.

آیا انتظار اصلاح طلبان از محمدرضا عارف این بود که از آن یادداشت دفاع کند؟ چنین خواسته ای از شخصیتی مانند عارف، درخواست و مطالبه غیرمنطقی و غیرعقلانی است. مواضع، خط مشی و سیاست ها و اعتقادات آقای عارف نسبت به انقلاب، اسلام و اصول و مبانی اسلامی بر همگان روشن است و چیزی جز چنین پاسخ و رفتاری از او انتظار نمی رفت. به همین خاطر است که اصلاح طلبان در رسانه های خود از آقای عارف عصبانی شده اند و اینگونه با او رفتار کرده اند.

اگر حتی از نظر اصلاح طلبان انتقاداتی که به آن مقاله از سوی کارشناسان شد به حق بود، پس این حق را هم باید برای هم طیفان خود قائل باشند که براساس همان حق، از آن یادداشت ناحق انتقاد کنند. نه این که توقع داشته باشند، شخصی مانند آقای عارف به ناحق از یک یادداشت مساله دار حمایت کند، چنین منطقی در وجود یک سیاستمدار اخلاقمدار جایی ندارد. این رسانه ها و روزنامه ها به همراه نویسندگانشان بهتر بود به نقد آن یادداشت می پرداختند تا این که به عارف هجمه کنند.

اصلاح طلبان افراطی که در فتنه 88، ماهیت واقعی خود را نشان دادند، همچنان در حرکت های خزنده خود اقدامی را انجام می دهند که نشان از تفکرات و ایدئولوژی منحرف از مبانی اسلامی وشیعی است. کاری که اکنون بسیاری از شبکه های ضد شیعه به دنبال آن هستند و با برنامه سازی های خود به دنبال شبهه افکنی و ایجاد شک در این مبانی می باشند.

اقدام و موضع گیری آقای عارف نسبت به یادداشت آن روزنامه قابل تقدیر و احترام است. بر خود واجب می دانیم از آن حمایت کرده و تقدیر کنیم.

پاسخ های منطقی و اصولی کارشناسان مذهبی به آن یادداشت نیز نشان داد که تفکرات خطرناک آنچنانی را به راحتی می توان با تبیین مسائل به خوبی پاسخ داد.

ما نیز از تعطیلی یک روزنامه خوشحال نخواهیم شد. اما همکاران مطبوعاتی طیف اصلاح طلب باید سعی کنند رعایت اینگونه مسائل را داشته باشند.