*کارت اخطاربرای عبور از خط قرمز نظام
دو تن از شبه اصلاحطلبان فراری و فعال در فتنه سبز به ارزیابی بیانات رهبر معظم انقلاب درباره نابهجا بودن برخی پیشامدها در سفر هیئت ایرانی به نیویورک پرداختند.سایت روز آنلاین که از پاریس به روزرسانی میشود در تحلیلی به قلم «حسین-ع» - دیپلماتی که در فتنه سبز پناهندگی گرفت - نوشت: جمله کوتاه رهبر جمهوری اسلامی که «برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، بهجا نبود» در مقام تذکر بود که گرچه کوتاه و در حد یک جمله بود اما واجد عناصر شدّت و حدّت و اخطار است.
وی میافزاید: معمولا مقام تذکر دهنده نقش موثری در قوت تذکر ایفا میکند. در مورد بحث ما، تذکر داده شده به سکانداران سیاست خارجی، توسط شخص رهبر جمهوری اسلامی داده شده است. رهبر در ساختار قدرت جمهوری اسلامی، نایب امام زمان (عنصرمعنوی) و فرمانده کل قوا (عنصر مادی) است. جمع بودن این دو عنصر در رهبر، در ایدئولوژی انقلاب اسلامی موجب میشود وی «شخص اول نظام»، «ولیمطلق فقیه» و «ولیامر مسلمین جهان» تلقی گردد.
این فعال فتنه سبز درباره اهمیت تذکر رهبر معظم انقلاب میافزاید: ضرب و قوت تذکر داده شده وقتی مضاعف میشود که در نظر آوریم این تذکر به صورت علنی و نه پنهان داده شده است. علنی و آشکار کردن تذکر به منظور «جدی» بودن آن تذکر است که دیگر بار تکرار نشود.
این تحلیل خاطرنشان میکند: بار واژگان هممعنا لزوما یکی نیست. مثال معروف، آن است که «بفرما و بنشین و بتمرگ» گرچه هر سه، دلالت بر یک فعل (نشستن) دارد اما بار معنایی آنها متفاوت است. «بفرما» حاوی معنای احترام، «بتمرگ» حاوی معنای توهین و «بنشین» فاقد بار احترام و توهین است. اندکی دقت کافی است که رهبر انقلاب اسلامی در تذکر خود واژه «نابجا» را به کار بست که معادل معنایی واژگانی همچون «نسنجیده» و «ناپخته» را به ذهن شنونده متبادر میسازد.
اگر عناصر چندگانه بالا را کنار هم بگذاریم، دانسته خواهد شد که سخن
[آیتالله] خامنهای هر چند کوتاه ولی حاوی اخطاری بس قوی بود که ناگزیر
باید آن را کارت اخطار محسوب کرد.یادآور میشود رهبر معظم انقلاب در
سخنرانی مورد اشاره تأکید کردند که از دیپلماسی دولت و وزارت خارجه
پشتیبانی میکنند اما به دولت آمریکا که غیرمنطقی، غیرقابل اعتماد،
خودبرتربین و عهدشکن است بدبین هستند.
در همین حال گویانیوز در تحلیلی به قلم «اکبر-گ» از همکاران متواری
اصلاحطلبان و نشریات زنجیرهای نوشت: آیتالله خامنهای در چارچوبی مشخص
برای حل نزاع هستهای به حسن روحانی «اختیار تام» داده است. از نظر او، حل
مسئله هستهای به معنای حل مسائل میان ایران و آمریکا و برقراری روابط
دوستانه میان این دو کشور نیست.
وی در ادامه مدعی شد: اگر دیدار ظریف-کری و گفتوگوی روحانی- اوباما دستاورد ملموسی برای ایران داشت (حداقل اوباما به حق غنیسازی اورانیوم توسط ایران اذعان میکرد)، آیتالله خامنهای از برخی حرکات «نابجا» سخن نمیگفت. ضمن آن که سوزان رایس اعلام کرد که آمریکا غنیسازی اورانیوم را حق ایران به شمار نمیآورد، با این که جان کری به گونه دیگری سخن گفت.گویانیوز نوشت: اگر اوباما در دیدار با نتانیاهو از وجود گزینه نظامی سخن نمیگفت، احتمالا باز هم شاهد واکنش تند آیتالله خامنهای نبودیم. از نظر او به هیچوجه معقول و منطقی نیست که وقتی ایران و آمریکا در حال مذاکره برای تفاهم و سازش هستند، اوباما به طور همزمان ایران را تهدید به حمله نظامی کند. آن هم برای «باج»دهی به نتانیاهو و لابی طرفدار اسرائیل در آمریکا. اوباما در عرض چند روز «عهدشکنی» خود را نشان داد. در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل از «عدم تغییر رژیم» سخن گفت، ولی در دیدار با نتانیاهو از «گزینه نظامی» که معنایی جز «تغییر رژیم» ندارد حرف زد.
*برخلاف دکتر ظریف انگلیس عجلهای ندارد
حمایت دولت انگلیس از تحریمهای ضدایرانی کمتر از کنگره آمریکا نیست.رضا-ت از عناصر اپوزیسیون مقیم لندن که با بیبیسی و رادیوفردا همکاری دارد، در وبسایت رادیوفردا به بررسی تعیین «کاردار غیر مقیم» از سوی دو کشور ایران و انگلیس که پس از دیدار دکتر ظریف با هیگ صورت گرفت، پرداخت و نوشت: دولت بریتانیا، پیش از داخل شدن ایران در هر نوع سازش موضوعی با غرب پیرامون بخشهای حساس برنامه اتمی خود و همچنین موافقت با قطع تدریجی کمکهای نظامی به دولت اسد، عادیسازی مناسبات تهران - واشنگتن را گامی سازنده و در جهت تقویت امنیت منطقهای تلقی نمیکند. تعیین «کاردار غیرمقیم» به جای گشایش بدون پیششرط سفارت بریتانیا در تهران، نشانه رفتار محتاطانه لندن در رابطه با دولت تازه جمهوری اسلامی است.
وی خاطر نشان کرد: دولت دیوید کامرون از «ابتکار سیاسی» جک استراو،
وزیرخارجه پیشین بریتانیا، برای شرکت در مراسم تحلیف حسن روحانی و توسل به
«دیپلماسی خط دوم»برای عادیسازی سریعتر مناسبات با تهران حمایت
نکرد.همکار بیبیسی ادامه میدهد: در جمع کشورهای موسوم به 1+5، سیاستهای
بریتانیا نسبت به ایران، با واشنگتن همسوتر از سایرین و در جهاتی حتی
سختگیرانهتر از آن بوده است. قطعنامههای تنبیهی شورای امنیت علیه ایران
اغلب توسط هیئت نمایندگی بریتانیا تنظیم و پس از مشورت با آمریکا پیشنهاد
شدهاند.
وی همچنین نوشت: در مورد لغو احتمالی پارهای از تحریمهای یکجانبه
آمریکا و اروپا علیه ایران، که تهران به حصول توافق پیرامون آن با دولت
آمریکا علاقهمند است، مقاومت و مخالفت دولت بریتانیا کمتر از کنگره آمریکا
نخواهد بود.
دولت بریتانیا محتاطانه به دولت اوباما هشدار میدهد که به جای تعجیل در دادن امتیازهای سیاسی و یا اقتصادی به دولت تازه تهران، تا دست یافتن به نتایج موضوعی و لمسی در مذاکرات اتمی و تغییر روش ایران در قبال سوریه تنها به تقویت بخشهای تبلیغاتی کمک به دولت روحانی، از جمله مبادلات ورزشی و ادامه چهرهسازی مثبت از او در رسانهها، بسنده کند.با این اوصاف به نظر میرسد حق با ملت ایران است که در کنار مرگ بر آمریکا، شعار مرگ بر روباه پیر (انگلیس) سر میدهند.
*اردک لنگ آمریکایی قادر به توافق با ایران نیست
دولت اوباما در آستانه مذاکرات هستهای 1+5 با ایران در وضعیت نامطلوبی به سر میبرد و قادر به توافق با ایران نیست.روزنامه لبنانی السفیر ضمن ارائه این ارزیابی، اوباما را «اردک لنگ» توصیف کرد و نوشت: دلایل و عواملی که باعث شد اوباما در سال 2009 به کاخسفید راه پیدا کند، مخصوص همان دوره بوده و اکنون دیگر لزوما وضعیت به همانگونه نیست. اوباما به عنوان یک سخنران چیرهدست و بلندپرواز، کسی بود که نظیرش در آن زمان در میان طبقه نخبه آمریکا کم بود و بدین ترتیب او با کمترین هزینه ممکن واجد شرایط «نجات آمریکا از باتلاقهای خاورمیانه» شد. با این حال سخنوری اوباما نتوانست به او کمک کند تا با توجه به تغییرات سریع خاورمیانه برنامهاش را پیش ببرد تا جایی که اکنون پس از پایان دوره نخست ریاستجمهوری یک سال از دوره دوم هنوز نتوانسته هیچ کاری از پیش ببرد.
السفیر مینویسد: اوباما در برابر اصرار اسرائیل بر گسترش شهرکسازیها در زمینهای اشغالی کرانه باختری تسلیم شده تا روند صلح متوقف شود. در عین حال قمار اوباما بر سر ترکیه و همپیمانی با اخوانالمسلمین شکست خورد. اوباما قصد داشت قطب جدیدی در معادلات خاورمیانه ایجاد کند. هنگامی که اوباما بر سر کار آمد، ارث جرج بوش در تنش با ایران را پیش رو داشت و مانند سلف خود قول داد که از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری کند.این روزنامه خاطرنشان میکند: شکستهای اوباما منحصر به خاورمیانه نشد، بطوریکه وعدههای او برای سازماندهی عدالت اجتماعی در داخل آمریکا نیز محقق نشد. اکنون و پس از تعطیل شدن دولت آمریکا به نظر میرسد که اوباما مانند اردکی لنگ (لقب روسایجمهور آمریکا در دوره دوم ریاست جمهوری) شده است.
السفیر خاطرنشان کرد: بدین ترتیب به نظر میرسد این خود اوباما است که تبدیل به مانعی در راه بهبود روابط واشنگتن و تهران شده است. او قدرت اندکی در مقابله با گروههای تاثیرگذار کنگره دارد. مشخص است که رئیسجمهور آمریکا بر اساس قانون این کشور اختیارات اجرایی زیادی دارد، اما اختیارات قانونگذاری کنگره باعث شده تا قدرت رئیسجمهور در اجرای سیاستهایش نسبتا محدود شود. مفهوم این وضعیت این است که در مورد رابطه آمریکا و ایران، رئیسجمهور آمریکا اختیارات چندانی در رفع تحریمهای اعمال شده علیه ایران ندارد.
مصطفی اللباء نویسنده تحلیل السفیر معتقد است: باید توجه داشت که تحریمها یکی از موانع اصلی سر راه بهبود رابطه بوده و ایران نیز بر همین اساس معادلهای پیشنهاد داده مبنی بر «ارائه تضمینی دال بر مسالمتآمیز بودن برنامه هستهای در مقابل رفع تحریمها». ناتوانی اوباما در لغو تحریمها، روند نزدیکی ایران و آمریکا را با شکست مواجه خواهد کرد. تهران هیچ تمایلی ندارد که به خاطر چند عکس یادگاری با آمریکا مذاکره کند، بلکه خواستار دستاوردهای ملموس در رفع تحریمهای اقتصادی و اعتراف آمریکا به نقش این کشور در خاورمیانه است.
السفیر ادامه میدهد: دیدار هفته قبل نتانیاهو و اوباما به روشنی نشان داد که اسرائیل تا چه اندازه قدرت دارد تا رئیسجمهور آمریکا را مجبور کند تا بگوید که «گزینه نظامی علیه ایران هنوز هم بر روی میز است» و او منتظر «عمل ایران و نه قولهای شفاهی» است.
ضرباهنگ نزدیکی لزوما به سود روحانی نیست، به خصوص که اوباما روند اثبات حسننیت را بر دوش ایران انداخت، در حالی که روحانی خواستار اقداماتی سریع از طرف آمریکایی برای رفع تحریمها است.نویسنده السفیر معتقد است برخلاف طرف آمریکایی، دولت و رئیسجمهور ایران از حمایت کامل رهبر عالی این کشور بهرهمند است.
*تا پارسال غیرت چادر را داشت امسال اینستاگرامی شده
همسر رضا خاتمی با اسم بردن از برخی خوانندگان مبتذل رژیم طاغوت، از آنها ستایش کرد. او همچنین میگوید در زمینه چادر و رنگ میخواهد تابوشکنی(!) کند.زهرا اشراقی در مصاحبه با فرهمند علیپور (همکار بیبیسی) که برای بخش فارسی شبکه سعودی العربیه تنظیم شده میگوید: من همیشه مخالف طرز لباس پوشیدن خانمهای فعال در حکومت بودهام و به هیچ وجه موافق آن نیستم.وی همچنین با انتقاد از پوشش خانم سخنگوی وزارت خارجه درباره خودش گفت: من چند روز پیش در اینستاگرام چند تا از عکسهای بدون چادرم را منتشر کردم. چند نفر که خیلی مذهبی هستند گفتند عکس شما بدون چادر است و حجاب شما خوب نیست. من هم در پاسخشان نوشتم که من همین هستم، شما نگاه نکنید!
او درباره سفرهای خارجی خود میگوید: من علاقه زیادی به سفر دارم، در این سفرها میتوان آداب و رسوم کشورهای مختلف را دید. این سفر اخیرم اما برای دیدن دخترم بود. به عنوان تفریح و گردشگری هرگز به خارج از کشور نرفتم معمولا با رضا (همسر) چون پزشک است برای سمینارها و یا برای دیدار دخترم به خارج از کشور میروم. سالها پیش لبنان رفتم. دبی هم رفتهام، سوریه سالها پیش رفتم، الان که وضعیت خیلی خراب است. ترکیه را هم به خاطر سمینار پزشکی رفتم.
شما در خانه ماهواره هم دارید؟ بله دارم.همسر رضا خاتمی درباره شبکههای ماهوارهای مورد علاقهاش گفت: بیبیسی، بیبیسی فارسی، الجزیره و العربیه رو زیاد میبینم البته عربی من خوب نیست. رضا بیشتر بیننده این شبکههای خبری عربی است. موزیک و فیلم هم میبینم. سریال مورد علاقه شما چیه؟ معمولاً انبیسی رو میبینم که آخرین فیلمهای هالیوود رو پخش میکنه. سریال حریم سلطان را هم میبینم. البته اگر پارازیتها بگذارند. موزیک هم زیاد گوش میدهم.وی درباره گوش دادنش به ترانههای خوانندگان طاغوت نیز گفته که چرا، ولی نمیشه گفت که گوگوش [فعال در فتنه سبز] رو دوست دارم. سر و صدا میشه. ولی خب آره صدای هایده را دوست دارم به نظرم هایده اعجوبه موسیقی ایران بوده. هایده و مهستی از زیباییهای موسیقی ما هستند. موسیقی پاپ را میپسندم، اما برخی از آهنگهای جدید را نه. بچههای من هم مثل خودم هستند و سلیقه نزدیکی داریم.
خبرنگار میپرسد اهل کافهگردی هستید؟ و اشراقی پاسخ میدهد: ترجیح میدم دو سه تا کافهای که آشنا هستند بروم تا اینکه همه جا بگردم. یک مشکل که ما داریم این است که به خاطر نوع حجابمان که چادر است، فکر میکنم مقداری سخت باشه، خودم فکر میکنم شاید کسانی که در کافه نشستهاند نگاه غریبی به حضور فردی داشته باشند با این نوع حجاب. ولی دوست و رفیق خیلی زیاد دارم چون خیلی رفیقباز هستم. اغلب هم جوان هستند.او این را هم گفته که «من در زمان آقای خاتمی تلاش کردم تابوشکنی کنم، فکر میکنم تا حدودی هم موفق شدم. ولی متأسفانه بزرگترین مانع و مخالفینم در خصوص پوشش، خود خانمها بودند. فکر میکنم که میشود مسلمان خوبی بود، حجاب را رعایت کرد ولی حجاب زیبایی هم داشت. حجاب باید جاذبه داشته باشد نه اینکه برخیها با نوع حجاب نازیبایی که دارند دافعه میآفرینند. خیلی دوست داشتم در این زمینهها خطشکن باشم اما زیاد موفق نبودم. ولی دولت آقای روحانی فرصت دوبارهای است»!
یادآور میشود زهرا اشراقی پیش از این اعلام کرده بود که پس از پیروزی خاتمی در دوم خرداد 76 به یکی از همین کافهها رفته که مشغول شادی بودهاند و آنجا یکی از حاضران به وی گفته خانم دیگر چادرت را بردار! همه چی تغییر کرده! اشراقی در آن مصاحبه که 3 دی 1391 با روزنامه زنجیرهای اعتماد انجام شده بود مدعی شد «این حرف مثل یک هشدار بود و من همان جا به فکر فرو رفتم که اگر اصلاحطلبی تبیین نشود، خطر بزرگی آن را تهدید میکند». از ماجرای کافه مذکور دچار نگرانی شده بود. اما اکنون میگوید عکسهای بدون چادر در اینستاگرام منتشر کرده است.