وزیر اطلاعات دولت سازندگی گفت: من در انتخابات ریاست جمهوری نسبت به برخی مواضع آیتالله هاشمی رفسنجانی انتقاداتی داشتم؛ البته انتقادات من با نقدهای دیگران متفاوت است.
شناسنامه این هفته با حضور حجت الاسلام علی فلاحیان از شبکه سه سیما پخش شد.
فلاحیان در ابتدای برنامه گفت: پدر و مادرم نجف آبادی هستند اما خودم در آبادان بزرگ شدم. دوران دبستان و بخشی از دبیرستان را هم در همانجا گذراندم. سال 42-43 تحت تاثیر انقلاب به قم آمدم و وارد مدرسه منتظریه شدم که معروف به مدرسه حقانی هم هست. علمای بزرگ زمان مثل شهید بهشتی، شهید قدوسی و... این مدرسه را تاسیس کرده بودند که مدرسه ای حوزوی و داشنگاهی بود.
وی افزود: در این مدرسه هم دروس حوزوی خواندیم و هم دروس جدید را گذراندیم. قرار بودیم در این مدرسه نیروهایی ساخته شوند که بعد از پیروزی انقلاب، از آن ها در کادرهای نظام استفاده شود.
وی در مورد آشناییاش با شهید بهشتی هم گفت: آیتالله بهشتی جزو موسسین اصلی و همچنین تامین کننده و تنظیم کننده مدرسه حقانی بودند. آقای بهشتی چون به آلمان رفته بودند به زبان انگلیسی تسلط داشتند و به همین دلیل در سال های اخیر تحصیل در بحث فلسفه تطبیقی هگل و ملاصدرا را با ایشان گذراندیم.
فلاحیان گفت: مدرسه حقانی هم با دانشگاه مرتبط بود و هم با انقلاب پیوند خورده بود، اساتید این مدرسه جزو مبارزین انقلاب و یاران امام بودند و در نتیجه این مدرسه به کانون انقلاب تبدیل شده بود و بر علیه رژیم تظاهرات برگزار میکرد. من در آن مدرسه در تشکیلاتی بودم که بعدها لو رفت و دستگیر شدم. در این تشکیلات ما هم کارهای علمی و هم کارهای مبارزاتی خود را سامان میدادیم. با دستگیری یکی از دوستان، ساواک به مدرسه حمله کرد و کل گروه لو رفت. من را دستگیر کردند اما آزاد شدم، یک بار دیگر هم در اصفهان دستگیر شدم.
فلاحیان در بخش دیگری از شناسنامه در پاسخ به این سوال که روزهایی که دستگیر میشدید به این موضوع فکر میکردید که بعدها در نظامی که در کشور حاکم خواهد شد جزو نیروهای امنیتی شوید، اظهار داشت: امید داشتم. وقتی می خواستم ازدواج کنم، در صحبت هایی که با همسرم داشتم گفتم با این وضع و شرایط ساواک ما حداقل شش سال زنده هستیم. در واقع پیش بینی ما این بود که تظاهرات و یا در جریان دستگیری ها و... مثل خیلی دیگر از دوستانمان شهید شویم.
وی ادامه داد: چون ما زیر نظر شهید بهشتی و شهید قدوسی تحصیل کرده بودیم با این عزیزان در ارتباط بودیم و آنها ما را میشناختند. بعد از پیروزی انقلاب من به آبادان برگشتم و به عنوان یکی از موسسین و مسئول حزب جمهوری اسلامی در آبادان فعالیت می کردم. در آبادان پروژه ها تعطیل شده بود و کارگرها تشکل هایی را تشکیل داده بودند. ما هم به آنجا رفتیم و کانون اسلامی بیکاران را تشکیل دادیم.
وی ادامه داد: این مبنایی شد برای تشکیل تعاونی هایی زیر نظر جهاد که امور مربوط به بیکاران را پیگیری میکرد. در ادامه به صورت قانونی وام و زمین به مردم واگذار شد و شرایط به این شکل نبود که کسی به زور برود و زمینی را تصرف کند و زورآباد راه بیفتد.
فلاحیان افزود: بعدها شهید بهشتی و شهید قدوسی من را مامور بازرسی از دادگاهها و دادسراهای آبادان کردند. این بازرسی را انجام دادم و در ادامه سال 58 حکم من به عنوان حاکم شرع آبادان صادر شد. من همیشه از قضاوت و... فراری بودم و دوست داشتم کارهای فرهنگی انجام دهم اما با توجه به مشکلاتی که در آبادان وجود داشت این مسولیت را قبول کردم. بعد از آغاز جنگ هم به جبهه رفتم و مسولیت بعضی از بخش های جبهه را برعهده داشتم. بعد از شکست حصر آبادان به من دستور دادند که باید به کرمانشاه بروی. من در جواب گفتم ما در جبهه هستیم و به کرمانشاه رفتن یعنی فرار از جنگ، آیت الله بهشتی فرمودند وقتی ما می گوییم فرار از جنگ نیست. در نهایت بازهم به عنوان حاکم شرع به کرمانشاه رفتم.
علی فلاحیان در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد انفجار حزب جمهوری اسلامی گفت: وقتی در سال 60 این اتفاق افتاد من در کرمانشاه بودم. واقعیتش این است که هنوز همه ابعاد این حادثه روشن نشده، مثلاً این بمبی که چنین قدرت انفجاری داشت را کدام یک از کشورهای خارجی به منافقین داده مساله ای است که هنوز روشن نشده است. کلاهی به داخل حزب جمهوری خیلی نفوذ کرده بود. یک بار می خواستم در جلسه حزب شرکت کنم که کلاهی جلوی من را گرفت و تا قبل از اینکه من را به درستی نشناسد، به جلسه راه نداد.
وی افزود: اینکه این بمب چگونه با این حجم به دست منافقین رسید و اصلاً چه کسی تصمیم گرفت که چنین فاجعه بزرگی اتفاق بیفتد زوایایی از این حادثه است که هنوز روشن نشده است. آن ها در شعارهایشان این بود که با این انفجار جمهوری اسلامی بی آینده خواهد شد و ما همه کادرهای اصلی نظام را با این انفجار از بین خواهیم برد.
فلاحیان ادامه داد: منافقینی که مرتباً مبارزه مسلحانه را محکوم می کردند، به یکباره تصمیم گرفتند وارد فاز جنگ مسلحانه شوند.
وی اظهار داشت: من در کرمانشاه که بودم بعد از انفجار حزب جمهوری اسلامی موفق شدیم منافقین را دستگیر کنیم و از این طریق بهترین ضربه را به آنها وارد کنیم. به همین دلیل من را به مشهد فرستادند و یک سال حاکم شرع مشهد بودم. از آنجا به تهران آمدم و قائم مقام دادستان کل انقلاب شدم. همچنین در اطلاعات سپاه به عنوان یکی از مسولین برخورد با منافقین فعالیت می کردم.
فلاحیان افزود: توفیق پیدا کردم بین دادستانی، کمیته انقلاب و سپاه پاسداران یک نوع هماهنگی به وجود بیاورم و به کادرهای منافقین ضربات مهمی وارد کنیم. بعد از مدتی آیت الله مهدوی کنی به من زنگ زد و پیشنهاد کرد مسولیت کمیته های انقلاب را قبول کنم که به آنجا رفتم و طرح مالک و موستجر را اجرا کردیم که در پی آن تمامی نیروهای اجتماعی منافقین یا دستگیر شدند و یا فرار کردند. از اینجا به بعد بود که ترورها قطع شد.
نخستین دادستان ویژه روحانیت در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت: بحث وزارت اطلاعات که مطرح شد این مسولیت را به من پیشنهاد دادند اما چون دوست داشتم به قم برگردم آقای ری شهری را معرفی کردم و خودم به عنوان معاون امنیتی و قائم مقام، وزارت اطلاعات را تشکیل دادیم. بعد از تشکیل وزارت اطلاعات خدمت امام رسیدیم و اجازه خواستیم که به قم برویم. ایشان فرمودند شما چرا می خواهید بروید؟
وی ادامه داد: در پاسخ گفتم که میخواهم به دنبال کارهای تحقیقاتیام باشم. امام فرمودند انبیاء به دنبال تشکیل حکومت بودند اما مجال این کار را پیدا نکردند. حالا که حکومت به دست آمده باید محکم بایستید و کار کنید. ایشان فرمودند وزارت اطلاعات، وزارت کشاورز نیست و در این وزارتخانه حقوق و اسرار ملت مطرح است و شماها باید باشید و کار کنید.
وی ادامه داد: ما در پاسخ گفتیم این کار با تقوا جور در نمی آید اما ایشان فرمودند شما در وزارت اطلاعات باشید تا حقوق مردم ضایع نشود و خلاف قانون ایجاد نشود. در نهایت ما ماندیم و اطلاعاتی شدیم تا اطلاعات ما مانند ساواک و سایر سرویس های اطلاعاتی دنیا نشود.
فلاحیان در مورد حضور در دادسرای ویژه روحانیت هم گفت: این دادسرا اوایل انقلاب تشکیل شده بود که بنا به دلایلی منحل شد. مساله مهدی هاشمی و یکسری از مسائل دیگر که پیش آمد، با دستور امام این دادسرا یک بار دیگر شروع به فعالیت کرد. از طرف حاج احمد آقا پیشنهاد حضور در این مسولیت به من داده شد و من هم عرض کردم امام هر امری بفرمایند ما مطیع هستیم.
نماینده مجلس خبرگان رهبری در مورد پرونده مهدی هاشمی اظهار داشت:آیت الله منتظری طرفدار مهدی هاشمی بود و موافق چنین برخوردی با وی نبود اما امام نظرشان این بود که باید با این نوع گروهک های خودسر برخورد شود چون نظام باید از خودش حفاظت کند. البته به جز آیتالله منتظری افراد دیگری هم در داخل نظام بودند که مخالف برخورد با مهدی هاشمی بودند اما وقتی جزئیات پرونده وی آشکار شد این افراد سکوت کردند.
فلاحیان در بخش دیگری از برنامه با رد استفاده از برخی نیروهای ساواک در اوایل تشکیل وزارت اطلاعات گفت: در بخش ضد جاسوسی و اطلاعات خارجی بعضی ها به عنوان مترجم کار می کردند اما هیچ وقت عضو وزارت اطلاعات نبودند و خیلی زود بازنشست شدند.
وزیر اطلاعات دولت سازندگی در مورد حرف و حدیث هایی که راجع به فعالیتهای این وزارتخانه در زمان وزارت وی مطرح بود هم گفت: دوران سختی بود چون هنوز جنگ نهایی نبود و کشور در حال نه جنگ، نه صلح بود. منافقین هم هنوز فعال بودند و مشکلات اجتماعی زیادی به خاطر جنگ وجود داشت. کشور باید بازسازی و نوسازی می شد و از طرف دیگر یکی از مسائل گروهکی و اختلافی وجود داشت. با این تفاسیر در آن ایام نقش وزارت اطلاعات و تنوع کاری آن خیلی زیاد بود.
وی ادامه داد: یک مقدار از صبحتهایی که در مورد فعالیتهای اقتصادی وزارت اطلاعات میشد تبلیغ دشمنان بود و بخش دیگری از آن کار دوستانی بود که به طور کامل نسبت به وظایف وزارت اطلاعات آگاهی نداشتند. مثلاً وقتی ما بخواهیم یک فساد اقتصادی را بر ملاء کنیم، باید در پوشش فعالیت اقتصادی به موضوع نزدیک شویم. در آن زمان چون حجم کار بالا بود، دشمنان تبلیغات زیادی علیه ما انجام دادند.مخالفین داخل و خارج هم فعال بودند.
فلاحیان همچنین گفت: همه ماموریت های وزرات اطلاعات باید مصوبه دولت باشد. دولت هدف و موضوعات را میدهد و بعد ما از ابزار و راهکارهای مناسب استفاده می کنیم.
علی فلاحیان در بخش دیگری از «شناسنامه» در مورد دادگاه میکونوس گفت: تنها چیزی که این دادگاه به آن استناد می کرد شهادت ضد انقلابی به نام مصباحی بود که فرار کرده بود. بعد از او هم بنی صدر آمد و صحبت هایی انجام داد. از این دست اتفاقات زیاد افتاده است. مثلاً در مورد دادگاه آمیا که در اواخر دوره من اتفاق افتاد، اسرائیلی ها اصرار داشتند که ایران مسئول این حادثه است.
وی ادامه داد: اسرائیلی ها هیچ مدرکی در مورد ادعای خود نداشتند. آقای سلیمان پور (سفیر ایران) که درگیر این پرونده بود را در انگلستان دستگیر کردند اما پلیس اینترپل دید آرژانتین مدرکی برای ارائه ندارد او را آزاد کرد.
وزیر اطلاعات دولت هاشمی در پاسخ به این سوال که آیا این صحبت که برخی می گویند دوم خرداد 76 حاصل فضای بسته سیاسی بود را قبول دارید، گفت: بعضیها هم می گویند دوم خرداد حاصل باز بودن فضا بود. اگر روزنامههای آن زمان مثل سلام و کیهان را ببینید متوجه می شوید که آزادانه همه چیز دولت را زیر سوال می بردند. بعضیها می گویند آزادی زیادی که وجود داشت باعث اتفاق دوم خرداد بود. اما اصل ماجرا این نیست و واقعیت این است که هر زمانی یک چیزی را طلب می کند. در آن زمان که این اتفاق افتاد، بحث تینیجرها مطرح بود. نسل سومی های انقلاب آمدند و پدر و مادرهای خود را پای صندوق بردند و دوم خرداد شکل گرفت و به نوعی انقلاب بچه ها اتفاق افتاد. البته از قبل یک کار دراز مدت روی این بچه ها انجام شده بود.
وی ادامه داد: در آن زمان خیلیها مخصوصاً مقام معظم رهبری فشار میآوردند که تا کی قرار است به نفت وابسته باشیم که در نهایت تصمیم گرفتیم پتروشیمی ها را بسازیم. آن موقع ما 16 میلیارد دلار از نفت داشتیم که با برنامه ریزی هایی که انجام دادیم به در آمدی نزدیک به 16 میلیارد دلار از صنایع پتروشیمی رسیدیم.
فلاحیان در مورد فضای دوم خرداد گفت: بالاخره هر زمانی یک اقتضایی دارد. در زمان جنگ مردم صبور و آرام هستند اما بعد از جنگ انتظارات مردم ظهور پیدا می کند.در همان زمان ما در مورد مشارکت سیاسی و راه اندازی فرهنگسرا ها بحث های زیادی داشتیم.
وی ادامه داد: خارجیها میگفتند اگر ما روی جوانها و طبقه متوسط کار کنیم، این ها ناخودآگاه با آموزه ها اولیه انقلاب وارد مبارزه می شوند؛ آنها در این مسیر تلاشهای زیادی کردند. ما در وزارت اطلاعات خیلی از این فعالیت ها را رصد می کردیم و از آن ها جلوگیری می کردیم اما در هر صورت آن زمان، زمان انفجار اطلاعات بود.
فلاحیان در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در واکنش به این سوال که نظر صریحتان در مورد سعید امامی چیست، اظهار داشت: سعید امامی در زمان ما مدیر موفق و خوبی بود اما در بعدها و در شرایطی که دیگر در وزارت اطلاعات مسولیتی نداشت، متهم شد که در پرونده قتل های زنجیره ای دست دارد.
وی در مورد ریشه قتلهای زنجیرهای هم گفت: این موضوع حادثهای بود که یک سال و نیم بعد از خروج من از وزارت اطلاعات اتفاق افتاد و موجب تغییر وزیر اطلاعات وقت شد. انگیزههای فراوانی در مورد این پرونده مطرح شده اما چیزی که ما از طریق مطبوعات و صحبت های محفلی به دست آوردیم این بود که زیاده روی های موجود در مطبوعات، گفتهها و... با عنوان آزادی علیه اسلام و دین؛ طوری بود که عدهای نتوانستند آن را تحمل کنند و با انجام حرکاتی می خواستند جلوی این حرف ها را بگیرند. در واقع این ها به حساب خودشان برخی از اشخاص را به دلیل صحبت هایی که مطرح کرده بودند، مرتد می دانستند و فکر می کردند اکر آن ها را بزنند بقیه ساکت میشوند.
وی ادامه داد: تاثیر این اتفاق روی دستگاه اطلاعاتی کشور خیلی بد بود. چون این کار چیزی بود که سیستم اطلاعاتی ما چنین کاری را انجام نمی دهد. ما در وزارت اطلاعات عملیات نداریم اما این اتفاق توسط کسانی که در اطلاعات کار می کردند، باعث شد ضربه مهیبی به دستگاه اطلاعاتی کشور وارد شود؛ آنها این تحلیل را داشتند که افرادی که علیه دین، خدا و پیامبر صحبت کردند مرتد هستند و خودسرانه و بدون اینکه دستگاه قضایی در مورد آنها تصمیم بگیرد، وارد عمل شدند.
فلاحیان در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود در مورد فضای سیاسی فعلی کشور هم اظهارداشت: الان دورهای است که ما بر اثر تحریم ها تحت فشارهای اقتصادی هستیم. بهره وری و مصرف سرانه کشور موازی با تولید ناخالص ملی افزایش پیدا کرده است. از طرف دیگر انتظارات خیلی بالاست. با توجه به تحریم ها و تشدید فشارها، روند رشد ما طی یکی- دو سال اخیر متوقف شده است. اما از نظر نظامی، انقلابی و فرهنگی و... در منطقه حضور گسترده ای داریم. امروز شاهد این هستیم که آرمان پنجم امام در حال تحقق است و دولت های دیکتاتور منطقه یکی پس از دیگری ساقط می شوند و حکومت به دست مردم میرسد.
وی ادامه داد: قدرت ما نسبت به گذشته بیشتر شده اما در کنار آن مشکلاتمان هم بیشتر شده است. الان دولت با چالش های اقتصادی، امنیتی، سیاست خارجی و فرهنگی روبه رو است. ما امیدواریم دولت جدید بتواند خیلی از مشکلات را حل کند.
نماینده مجلس خبرگان رهبری در مورد جریان اصولگرایی هم گفت: هر طیف و جریان وقتی به نتیجه می رسد که برنامههای مدون و همچنین کادرهای لازم برای اجرای این برنامه ها را داشته باشد و در مقابل اختلاف و شکاف هم در آن وجود نداشته باشد. اصولگرایان در انتخابات اخیر نتوانستند بر سر یک نامزد واحد متحد شوند و این یعنی اختلافات سیاسی و برداشتی در این طیف وجود دارد. مهم ترین مساله این است که اصولگرایان بتوانند ذهنیت واحد به وجود بیاورند و انسجام بیشتری بین کادرهای خود ایجاد کنند تا بتوانند ظهور و بروز بهتری داشته باشند.
وی در مورد رابطه خود با آیتالله رفسنجانی گفت: من با همه سیاسیون رفیق هستم و معتقدم رسالت من ایجاد الفت و همبستگی است. اگر کسی این رسالت را داشته باشد، آن شخص من هستم و به همین دلیل بنده با همه رابطه دوستی دارم و تلاش می کنم تنش ها و اختلافات کم شود. البته من در انتخابات ریاست جمهوری نسبت به برخی مواضع آیت الله هاشمی انتقاداتی بیان داشتم. البته انتقادات من با نقدهای دیگران متفاوت است. دیگران یک مقدار تند تر انتقاد می کنند اما من سعی می کنم یک مقدار کارشناسی تر انتقاد کنم.
فلاحیان در بخش دیگری از برنامه در مورد حوادث 88 اظهار داشت: شورای امنیت ملی ما بررسی های انجام داده و به نتایجی هم رسیده است و پیشنهاداتی را به افرادی که به نحوی در آن کارها دخالتی داشته اند، ارائه داده است.
علی فلاحیان در مورد انگیزه های خود برای ورود به انتخابات 92 هم گفت: هر فردی که حس می کند می تواند مشکلات را حل کند وظیفه دارد وارد عرصه شود. وقتی تورم، مشکلات اقتصادی، بیکاری، سیاست خارجی و مسائل فرهنگی را دیدم حس کردم می توانم برنامه خوبی برای حل این مشکلات ارائه کنم. وقتی برنامه ای مطرح شد دیدم مردم استقبال می کنند به همین دلیل حس کردم باید حضور پیدا کنم. اما چون تعداد زیادی از دوستان اسم نویسی کردند، بعدها به ما گفتند چون قبلاً با شما صحبت کرده بودیم، شما را در لیست انصرافی ها قرار دادیم و یک نامه انصراف هم روی پرونده ما گذاشتند.
وی ادامه داد: رد شدن و انصراف دادن دو مقوله جداگانه است.برخلاف تصور خیلی ها که فکر می کنند من رد صلاحیت شدم، اینطور نبود و شورای نگهبان من را رد صلاحیت نکرد.تحلیل خیلی ها این بود که من رای ندارم و آمدن من باعث شکسته شدن رای می شود و بهتر است دوستان دیگری در صحنه حضور داشته باشند. البته این نیت خوبی بود به شرطی که عمل می کردند. اگر اتحاد وجود داشت، بعضی از دوستانی که تایید شدند هم باید کنار می کشیدند که این کار عملی نشد.
فلاحیان در پاسخ به این سوال که مهم ترین توصیه شما به دولت یازدهم چیست هم خاطرنشان کرد: دولت یازدهم الان باید از اوضاع یک برآورد واقعی داشته باشد. خودشان هم می دانند که مهم ترین مساله فعلی حل مشکلات اقتصادی است. رکود تورمی فشار زیادی روی مردم می آورد و یکی از کارهای دولت ایجاد شغل برای بیکاران است. یکی دیگر از کارهایی که دولت باید به سمت آن حرکت کند این است که به نحوی موفق به کاهش تحریم ها شود. این ها کارهای مهمی است که دولت پیش روی دارند و دولتی ها هم می دانند که برای انجام این امور باید از افرادی استفاده کنند که اهل تدبیر باشند. کار رئیس دولت بسیار سخت است که بتواند در چند محور ایجاد اشتغال، رفع مشکلات تورمی، سیاست خارجی و... به خوبی عمل کند. در این مسیر هم تدبیر نیاز است و هم امید. در فضای داخلی و خارجی امید ایجاد شده و ما امیدواریم دولت موفق باشد.
وی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در واکنش به این سوال که آیا فعالیت اقتصادی هم می کنید یا خیر گفت:خیر، من یک طلبه هستم و کارم، کار فرهنگی و تحقیقاتی است.
فلاحیان همچنین گفت: شانیت من این نیست که وارد تجارت شوم اما چون مشکل کشور ما مسائل اقتصادی است باید اطلاعاتی در این زمینه داشته باشیم. یک فرصتی برای ما فراهم شد تا در مورد علت بحران اقتصادی دنیا تحقیق کنیم. من دو سال پیش در این تحقیقات متوجه شدم که اوضاع اقتصادی دنیا در حال بهم ریختگی است. وقتی این بهم ریختگی ها به وجود می آید سرمایه گذاران به سمت خرید طلا می روند. به همین دلیل من سخنرانی کردم و گفتم هرچه پول دارید بروید و طلا بخرید.
شناسنامه این هفته با حضور حجت الاسلام علی فلاحیان از شبکه سه سیما پخش شد.
فلاحیان در ابتدای برنامه گفت: پدر و مادرم نجف آبادی هستند اما خودم در آبادان بزرگ شدم. دوران دبستان و بخشی از دبیرستان را هم در همانجا گذراندم. سال 42-43 تحت تاثیر انقلاب به قم آمدم و وارد مدرسه منتظریه شدم که معروف به مدرسه حقانی هم هست. علمای بزرگ زمان مثل شهید بهشتی، شهید قدوسی و... این مدرسه را تاسیس کرده بودند که مدرسه ای حوزوی و داشنگاهی بود.
وی افزود: در این مدرسه هم دروس حوزوی خواندیم و هم دروس جدید را گذراندیم. قرار بودیم در این مدرسه نیروهایی ساخته شوند که بعد از پیروزی انقلاب، از آن ها در کادرهای نظام استفاده شود.
وی در مورد آشناییاش با شهید بهشتی هم گفت: آیتالله بهشتی جزو موسسین اصلی و همچنین تامین کننده و تنظیم کننده مدرسه حقانی بودند. آقای بهشتی چون به آلمان رفته بودند به زبان انگلیسی تسلط داشتند و به همین دلیل در سال های اخیر تحصیل در بحث فلسفه تطبیقی هگل و ملاصدرا را با ایشان گذراندیم.
فلاحیان گفت: مدرسه حقانی هم با دانشگاه مرتبط بود و هم با انقلاب پیوند خورده بود، اساتید این مدرسه جزو مبارزین انقلاب و یاران امام بودند و در نتیجه این مدرسه به کانون انقلاب تبدیل شده بود و بر علیه رژیم تظاهرات برگزار میکرد. من در آن مدرسه در تشکیلاتی بودم که بعدها لو رفت و دستگیر شدم. در این تشکیلات ما هم کارهای علمی و هم کارهای مبارزاتی خود را سامان میدادیم. با دستگیری یکی از دوستان، ساواک به مدرسه حمله کرد و کل گروه لو رفت. من را دستگیر کردند اما آزاد شدم، یک بار دیگر هم در اصفهان دستگیر شدم.
فلاحیان در بخش دیگری از شناسنامه در پاسخ به این سوال که روزهایی که دستگیر میشدید به این موضوع فکر میکردید که بعدها در نظامی که در کشور حاکم خواهد شد جزو نیروهای امنیتی شوید، اظهار داشت: امید داشتم. وقتی می خواستم ازدواج کنم، در صحبت هایی که با همسرم داشتم گفتم با این وضع و شرایط ساواک ما حداقل شش سال زنده هستیم. در واقع پیش بینی ما این بود که تظاهرات و یا در جریان دستگیری ها و... مثل خیلی دیگر از دوستانمان شهید شویم.
وی ادامه داد: چون ما زیر نظر شهید بهشتی و شهید قدوسی تحصیل کرده بودیم با این عزیزان در ارتباط بودیم و آنها ما را میشناختند. بعد از پیروزی انقلاب من به آبادان برگشتم و به عنوان یکی از موسسین و مسئول حزب جمهوری اسلامی در آبادان فعالیت می کردم. در آبادان پروژه ها تعطیل شده بود و کارگرها تشکل هایی را تشکیل داده بودند. ما هم به آنجا رفتیم و کانون اسلامی بیکاران را تشکیل دادیم.
وی ادامه داد: این مبنایی شد برای تشکیل تعاونی هایی زیر نظر جهاد که امور مربوط به بیکاران را پیگیری میکرد. در ادامه به صورت قانونی وام و زمین به مردم واگذار شد و شرایط به این شکل نبود که کسی به زور برود و زمینی را تصرف کند و زورآباد راه بیفتد.
فلاحیان افزود: بعدها شهید بهشتی و شهید قدوسی من را مامور بازرسی از دادگاهها و دادسراهای آبادان کردند. این بازرسی را انجام دادم و در ادامه سال 58 حکم من به عنوان حاکم شرع آبادان صادر شد. من همیشه از قضاوت و... فراری بودم و دوست داشتم کارهای فرهنگی انجام دهم اما با توجه به مشکلاتی که در آبادان وجود داشت این مسولیت را قبول کردم. بعد از آغاز جنگ هم به جبهه رفتم و مسولیت بعضی از بخش های جبهه را برعهده داشتم. بعد از شکست حصر آبادان به من دستور دادند که باید به کرمانشاه بروی. من در جواب گفتم ما در جبهه هستیم و به کرمانشاه رفتن یعنی فرار از جنگ، آیت الله بهشتی فرمودند وقتی ما می گوییم فرار از جنگ نیست. در نهایت بازهم به عنوان حاکم شرع به کرمانشاه رفتم.
علی فلاحیان در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در مورد انفجار حزب جمهوری اسلامی گفت: وقتی در سال 60 این اتفاق افتاد من در کرمانشاه بودم. واقعیتش این است که هنوز همه ابعاد این حادثه روشن نشده، مثلاً این بمبی که چنین قدرت انفجاری داشت را کدام یک از کشورهای خارجی به منافقین داده مساله ای است که هنوز روشن نشده است. کلاهی به داخل حزب جمهوری خیلی نفوذ کرده بود. یک بار می خواستم در جلسه حزب شرکت کنم که کلاهی جلوی من را گرفت و تا قبل از اینکه من را به درستی نشناسد، به جلسه راه نداد.
وی افزود: اینکه این بمب چگونه با این حجم به دست منافقین رسید و اصلاً چه کسی تصمیم گرفت که چنین فاجعه بزرگی اتفاق بیفتد زوایایی از این حادثه است که هنوز روشن نشده است. آن ها در شعارهایشان این بود که با این انفجار جمهوری اسلامی بی آینده خواهد شد و ما همه کادرهای اصلی نظام را با این انفجار از بین خواهیم برد.
فلاحیان ادامه داد: منافقینی که مرتباً مبارزه مسلحانه را محکوم می کردند، به یکباره تصمیم گرفتند وارد فاز جنگ مسلحانه شوند.
وی اظهار داشت: من در کرمانشاه که بودم بعد از انفجار حزب جمهوری اسلامی موفق شدیم منافقین را دستگیر کنیم و از این طریق بهترین ضربه را به آنها وارد کنیم. به همین دلیل من را به مشهد فرستادند و یک سال حاکم شرع مشهد بودم. از آنجا به تهران آمدم و قائم مقام دادستان کل انقلاب شدم. همچنین در اطلاعات سپاه به عنوان یکی از مسولین برخورد با منافقین فعالیت می کردم.
فلاحیان افزود: توفیق پیدا کردم بین دادستانی، کمیته انقلاب و سپاه پاسداران یک نوع هماهنگی به وجود بیاورم و به کادرهای منافقین ضربات مهمی وارد کنیم. بعد از مدتی آیت الله مهدوی کنی به من زنگ زد و پیشنهاد کرد مسولیت کمیته های انقلاب را قبول کنم که به آنجا رفتم و طرح مالک و موستجر را اجرا کردیم که در پی آن تمامی نیروهای اجتماعی منافقین یا دستگیر شدند و یا فرار کردند. از اینجا به بعد بود که ترورها قطع شد.
نخستین دادستان ویژه روحانیت در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود گفت: بحث وزارت اطلاعات که مطرح شد این مسولیت را به من پیشنهاد دادند اما چون دوست داشتم به قم برگردم آقای ری شهری را معرفی کردم و خودم به عنوان معاون امنیتی و قائم مقام، وزارت اطلاعات را تشکیل دادیم. بعد از تشکیل وزارت اطلاعات خدمت امام رسیدیم و اجازه خواستیم که به قم برویم. ایشان فرمودند شما چرا می خواهید بروید؟
وی ادامه داد: در پاسخ گفتم که میخواهم به دنبال کارهای تحقیقاتیام باشم. امام فرمودند انبیاء به دنبال تشکیل حکومت بودند اما مجال این کار را پیدا نکردند. حالا که حکومت به دست آمده باید محکم بایستید و کار کنید. ایشان فرمودند وزارت اطلاعات، وزارت کشاورز نیست و در این وزارتخانه حقوق و اسرار ملت مطرح است و شماها باید باشید و کار کنید.
وی ادامه داد: ما در پاسخ گفتیم این کار با تقوا جور در نمی آید اما ایشان فرمودند شما در وزارت اطلاعات باشید تا حقوق مردم ضایع نشود و خلاف قانون ایجاد نشود. در نهایت ما ماندیم و اطلاعاتی شدیم تا اطلاعات ما مانند ساواک و سایر سرویس های اطلاعاتی دنیا نشود.
فلاحیان در مورد حضور در دادسرای ویژه روحانیت هم گفت: این دادسرا اوایل انقلاب تشکیل شده بود که بنا به دلایلی منحل شد. مساله مهدی هاشمی و یکسری از مسائل دیگر که پیش آمد، با دستور امام این دادسرا یک بار دیگر شروع به فعالیت کرد. از طرف حاج احمد آقا پیشنهاد حضور در این مسولیت به من داده شد و من هم عرض کردم امام هر امری بفرمایند ما مطیع هستیم.
نماینده مجلس خبرگان رهبری در مورد پرونده مهدی هاشمی اظهار داشت:آیت الله منتظری طرفدار مهدی هاشمی بود و موافق چنین برخوردی با وی نبود اما امام نظرشان این بود که باید با این نوع گروهک های خودسر برخورد شود چون نظام باید از خودش حفاظت کند. البته به جز آیتالله منتظری افراد دیگری هم در داخل نظام بودند که مخالف برخورد با مهدی هاشمی بودند اما وقتی جزئیات پرونده وی آشکار شد این افراد سکوت کردند.
فلاحیان در بخش دیگری از برنامه با رد استفاده از برخی نیروهای ساواک در اوایل تشکیل وزارت اطلاعات گفت: در بخش ضد جاسوسی و اطلاعات خارجی بعضی ها به عنوان مترجم کار می کردند اما هیچ وقت عضو وزارت اطلاعات نبودند و خیلی زود بازنشست شدند.
وزیر اطلاعات دولت سازندگی در مورد حرف و حدیث هایی که راجع به فعالیتهای این وزارتخانه در زمان وزارت وی مطرح بود هم گفت: دوران سختی بود چون هنوز جنگ نهایی نبود و کشور در حال نه جنگ، نه صلح بود. منافقین هم هنوز فعال بودند و مشکلات اجتماعی زیادی به خاطر جنگ وجود داشت. کشور باید بازسازی و نوسازی می شد و از طرف دیگر یکی از مسائل گروهکی و اختلافی وجود داشت. با این تفاسیر در آن ایام نقش وزارت اطلاعات و تنوع کاری آن خیلی زیاد بود.
وی ادامه داد: یک مقدار از صبحتهایی که در مورد فعالیتهای اقتصادی وزارت اطلاعات میشد تبلیغ دشمنان بود و بخش دیگری از آن کار دوستانی بود که به طور کامل نسبت به وظایف وزارت اطلاعات آگاهی نداشتند. مثلاً وقتی ما بخواهیم یک فساد اقتصادی را بر ملاء کنیم، باید در پوشش فعالیت اقتصادی به موضوع نزدیک شویم. در آن زمان چون حجم کار بالا بود، دشمنان تبلیغات زیادی علیه ما انجام دادند.مخالفین داخل و خارج هم فعال بودند.
فلاحیان همچنین گفت: همه ماموریت های وزرات اطلاعات باید مصوبه دولت باشد. دولت هدف و موضوعات را میدهد و بعد ما از ابزار و راهکارهای مناسب استفاده می کنیم.
علی فلاحیان در بخش دیگری از «شناسنامه» در مورد دادگاه میکونوس گفت: تنها چیزی که این دادگاه به آن استناد می کرد شهادت ضد انقلابی به نام مصباحی بود که فرار کرده بود. بعد از او هم بنی صدر آمد و صحبت هایی انجام داد. از این دست اتفاقات زیاد افتاده است. مثلاً در مورد دادگاه آمیا که در اواخر دوره من اتفاق افتاد، اسرائیلی ها اصرار داشتند که ایران مسئول این حادثه است.
وی ادامه داد: اسرائیلی ها هیچ مدرکی در مورد ادعای خود نداشتند. آقای سلیمان پور (سفیر ایران) که درگیر این پرونده بود را در انگلستان دستگیر کردند اما پلیس اینترپل دید آرژانتین مدرکی برای ارائه ندارد او را آزاد کرد.
وزیر اطلاعات دولت هاشمی در پاسخ به این سوال که آیا این صحبت که برخی می گویند دوم خرداد 76 حاصل فضای بسته سیاسی بود را قبول دارید، گفت: بعضیها هم می گویند دوم خرداد حاصل باز بودن فضا بود. اگر روزنامههای آن زمان مثل سلام و کیهان را ببینید متوجه می شوید که آزادانه همه چیز دولت را زیر سوال می بردند. بعضیها می گویند آزادی زیادی که وجود داشت باعث اتفاق دوم خرداد بود. اما اصل ماجرا این نیست و واقعیت این است که هر زمانی یک چیزی را طلب می کند. در آن زمان که این اتفاق افتاد، بحث تینیجرها مطرح بود. نسل سومی های انقلاب آمدند و پدر و مادرهای خود را پای صندوق بردند و دوم خرداد شکل گرفت و به نوعی انقلاب بچه ها اتفاق افتاد. البته از قبل یک کار دراز مدت روی این بچه ها انجام شده بود.
وی ادامه داد: در آن زمان خیلیها مخصوصاً مقام معظم رهبری فشار میآوردند که تا کی قرار است به نفت وابسته باشیم که در نهایت تصمیم گرفتیم پتروشیمی ها را بسازیم. آن موقع ما 16 میلیارد دلار از نفت داشتیم که با برنامه ریزی هایی که انجام دادیم به در آمدی نزدیک به 16 میلیارد دلار از صنایع پتروشیمی رسیدیم.
فلاحیان در مورد فضای دوم خرداد گفت: بالاخره هر زمانی یک اقتضایی دارد. در زمان جنگ مردم صبور و آرام هستند اما بعد از جنگ انتظارات مردم ظهور پیدا می کند.در همان زمان ما در مورد مشارکت سیاسی و راه اندازی فرهنگسرا ها بحث های زیادی داشتیم.
وی ادامه داد: خارجیها میگفتند اگر ما روی جوانها و طبقه متوسط کار کنیم، این ها ناخودآگاه با آموزه ها اولیه انقلاب وارد مبارزه می شوند؛ آنها در این مسیر تلاشهای زیادی کردند. ما در وزارت اطلاعات خیلی از این فعالیت ها را رصد می کردیم و از آن ها جلوگیری می کردیم اما در هر صورت آن زمان، زمان انفجار اطلاعات بود.
فلاحیان در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در واکنش به این سوال که نظر صریحتان در مورد سعید امامی چیست، اظهار داشت: سعید امامی در زمان ما مدیر موفق و خوبی بود اما در بعدها و در شرایطی که دیگر در وزارت اطلاعات مسولیتی نداشت، متهم شد که در پرونده قتل های زنجیره ای دست دارد.
وی در مورد ریشه قتلهای زنجیرهای هم گفت: این موضوع حادثهای بود که یک سال و نیم بعد از خروج من از وزارت اطلاعات اتفاق افتاد و موجب تغییر وزیر اطلاعات وقت شد. انگیزههای فراوانی در مورد این پرونده مطرح شده اما چیزی که ما از طریق مطبوعات و صحبت های محفلی به دست آوردیم این بود که زیاده روی های موجود در مطبوعات، گفتهها و... با عنوان آزادی علیه اسلام و دین؛ طوری بود که عدهای نتوانستند آن را تحمل کنند و با انجام حرکاتی می خواستند جلوی این حرف ها را بگیرند. در واقع این ها به حساب خودشان برخی از اشخاص را به دلیل صحبت هایی که مطرح کرده بودند، مرتد می دانستند و فکر می کردند اکر آن ها را بزنند بقیه ساکت میشوند.
وی ادامه داد: تاثیر این اتفاق روی دستگاه اطلاعاتی کشور خیلی بد بود. چون این کار چیزی بود که سیستم اطلاعاتی ما چنین کاری را انجام نمی دهد. ما در وزارت اطلاعات عملیات نداریم اما این اتفاق توسط کسانی که در اطلاعات کار می کردند، باعث شد ضربه مهیبی به دستگاه اطلاعاتی کشور وارد شود؛ آنها این تحلیل را داشتند که افرادی که علیه دین، خدا و پیامبر صحبت کردند مرتد هستند و خودسرانه و بدون اینکه دستگاه قضایی در مورد آنها تصمیم بگیرد، وارد عمل شدند.
فلاحیان در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود در مورد فضای سیاسی فعلی کشور هم اظهارداشت: الان دورهای است که ما بر اثر تحریم ها تحت فشارهای اقتصادی هستیم. بهره وری و مصرف سرانه کشور موازی با تولید ناخالص ملی افزایش پیدا کرده است. از طرف دیگر انتظارات خیلی بالاست. با توجه به تحریم ها و تشدید فشارها، روند رشد ما طی یکی- دو سال اخیر متوقف شده است. اما از نظر نظامی، انقلابی و فرهنگی و... در منطقه حضور گسترده ای داریم. امروز شاهد این هستیم که آرمان پنجم امام در حال تحقق است و دولت های دیکتاتور منطقه یکی پس از دیگری ساقط می شوند و حکومت به دست مردم میرسد.
وی ادامه داد: قدرت ما نسبت به گذشته بیشتر شده اما در کنار آن مشکلاتمان هم بیشتر شده است. الان دولت با چالش های اقتصادی، امنیتی، سیاست خارجی و فرهنگی روبه رو است. ما امیدواریم دولت جدید بتواند خیلی از مشکلات را حل کند.
نماینده مجلس خبرگان رهبری در مورد جریان اصولگرایی هم گفت: هر طیف و جریان وقتی به نتیجه می رسد که برنامههای مدون و همچنین کادرهای لازم برای اجرای این برنامه ها را داشته باشد و در مقابل اختلاف و شکاف هم در آن وجود نداشته باشد. اصولگرایان در انتخابات اخیر نتوانستند بر سر یک نامزد واحد متحد شوند و این یعنی اختلافات سیاسی و برداشتی در این طیف وجود دارد. مهم ترین مساله این است که اصولگرایان بتوانند ذهنیت واحد به وجود بیاورند و انسجام بیشتری بین کادرهای خود ایجاد کنند تا بتوانند ظهور و بروز بهتری داشته باشند.
وی در مورد رابطه خود با آیتالله رفسنجانی گفت: من با همه سیاسیون رفیق هستم و معتقدم رسالت من ایجاد الفت و همبستگی است. اگر کسی این رسالت را داشته باشد، آن شخص من هستم و به همین دلیل بنده با همه رابطه دوستی دارم و تلاش می کنم تنش ها و اختلافات کم شود. البته من در انتخابات ریاست جمهوری نسبت به برخی مواضع آیت الله هاشمی انتقاداتی بیان داشتم. البته انتقادات من با نقدهای دیگران متفاوت است. دیگران یک مقدار تند تر انتقاد می کنند اما من سعی می کنم یک مقدار کارشناسی تر انتقاد کنم.
فلاحیان در بخش دیگری از برنامه در مورد حوادث 88 اظهار داشت: شورای امنیت ملی ما بررسی های انجام داده و به نتایجی هم رسیده است و پیشنهاداتی را به افرادی که به نحوی در آن کارها دخالتی داشته اند، ارائه داده است.
علی فلاحیان در مورد انگیزه های خود برای ورود به انتخابات 92 هم گفت: هر فردی که حس می کند می تواند مشکلات را حل کند وظیفه دارد وارد عرصه شود. وقتی تورم، مشکلات اقتصادی، بیکاری، سیاست خارجی و مسائل فرهنگی را دیدم حس کردم می توانم برنامه خوبی برای حل این مشکلات ارائه کنم. وقتی برنامه ای مطرح شد دیدم مردم استقبال می کنند به همین دلیل حس کردم باید حضور پیدا کنم. اما چون تعداد زیادی از دوستان اسم نویسی کردند، بعدها به ما گفتند چون قبلاً با شما صحبت کرده بودیم، شما را در لیست انصرافی ها قرار دادیم و یک نامه انصراف هم روی پرونده ما گذاشتند.
وی ادامه داد: رد شدن و انصراف دادن دو مقوله جداگانه است.برخلاف تصور خیلی ها که فکر می کنند من رد صلاحیت شدم، اینطور نبود و شورای نگهبان من را رد صلاحیت نکرد.تحلیل خیلی ها این بود که من رای ندارم و آمدن من باعث شکسته شدن رای می شود و بهتر است دوستان دیگری در صحنه حضور داشته باشند. البته این نیت خوبی بود به شرطی که عمل می کردند. اگر اتحاد وجود داشت، بعضی از دوستانی که تایید شدند هم باید کنار می کشیدند که این کار عملی نشد.
فلاحیان در پاسخ به این سوال که مهم ترین توصیه شما به دولت یازدهم چیست هم خاطرنشان کرد: دولت یازدهم الان باید از اوضاع یک برآورد واقعی داشته باشد. خودشان هم می دانند که مهم ترین مساله فعلی حل مشکلات اقتصادی است. رکود تورمی فشار زیادی روی مردم می آورد و یکی از کارهای دولت ایجاد شغل برای بیکاران است. یکی دیگر از کارهایی که دولت باید به سمت آن حرکت کند این است که به نحوی موفق به کاهش تحریم ها شود. این ها کارهای مهمی است که دولت پیش روی دارند و دولتی ها هم می دانند که برای انجام این امور باید از افرادی استفاده کنند که اهل تدبیر باشند. کار رئیس دولت بسیار سخت است که بتواند در چند محور ایجاد اشتغال، رفع مشکلات تورمی، سیاست خارجی و... به خوبی عمل کند. در این مسیر هم تدبیر نیاز است و هم امید. در فضای داخلی و خارجی امید ایجاد شده و ما امیدواریم دولت موفق باشد.
وی در بخش دیگری از مصاحبه تلویزیونی خود در واکنش به این سوال که آیا فعالیت اقتصادی هم می کنید یا خیر گفت:خیر، من یک طلبه هستم و کارم، کار فرهنگی و تحقیقاتی است.
فلاحیان همچنین گفت: شانیت من این نیست که وارد تجارت شوم اما چون مشکل کشور ما مسائل اقتصادی است باید اطلاعاتی در این زمینه داشته باشیم. یک فرصتی برای ما فراهم شد تا در مورد علت بحران اقتصادی دنیا تحقیق کنیم. من دو سال پیش در این تحقیقات متوجه شدم که اوضاع اقتصادی دنیا در حال بهم ریختگی است. وقتی این بهم ریختگی ها به وجود می آید سرمایه گذاران به سمت خرید طلا می روند. به همین دلیل من سخنرانی کردم و گفتم هرچه پول دارید بروید و طلا بخرید.