پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ مهر ۱۳۹۲ - ۰۴:۱۵

مصاحبه با فوتبالیستی که بازیگر شد

«پژمان جمشیدی هر چه در دنیای فوتبال خوش‌شانس نبود، با تیم ملی المپیکی نشد، به جام جهانی نرفت، دوران اوجش در تیم پرسپولیس با افت قرمزها مواجه شد و چون دانشجو بود نتوانست بازی در تیم های خارجی را تجربه کند اما در بازیگری واقعا خوش‌شانس بود. بی انصافی است اگر تنها فاکتور شانس را در موفقیت پژمان جمشیدی در سریال «پژمان» مؤثر بدانیم و به استعداد او در ایفای این نقش اشاره نکنیم. پژمان جمشیدی جلوی دوربین سروش صحت رفت تا به قول پرویز‌ پرستویی ثابت کند که می‌توان در عرصه بازیگری یک استثناء بود.»
کد خبر : ۱۳۶۵۱۶
صراط: پژمان جمشیدی  از زمین چمن، پرسپولیس، شماره هفت، استادیوم آزادی، ماجرای حضورش در باند علی پروین و ... گفت تا ایده پژمان و حضورش جلوی دوربین سروش صحت. مشروح این گفت‌وگو در پی می‌آید:

ایده پژمان به پیمان قاسم‌خانی از سوی تو بود؟

بله تنها در حد ایده ...

تنها مقطع پس از اوج یک فوتبالیست (دوران‌ بازنشستگی) مد نظر بود؟

بله، این تغییر زندگی هم از نظر مالی و هم از نظر برخورد اجتماعی و ... مد نظر بود.

زمانیکه این ایده را دادی خودت از فوتبال کنار رفته بودی؟

بله

در واقع شرایط را تا حدودی تجربه کرده بودی؟

بله، یواش یواش داشتم تجربه می‌کردم. از سوی دیگر وقتی که از پرسپولیس بیرون می‌آیی این حس به تو دست می‌دهد که چون پرسپولیس یک تیم بزرگ است با کلی شهرت و طرفدار نیاز نیست از کل فوتبال بیرون بیایی تا حس کنار رفتن داشته باشی. خود پرسپولیس هم داستان خودش را دارد.

یادم می آید وقتی که پرسپولیس تو و بهنام ابوالقاسم‌پور را از سایپا گرفت بهترین خرید های فصل بودید؟

بله

یکی دو سال بود شما را می‌خواستند؟

آره دو سال قبل هم ما را می‌خواستند.

حتی استقلال هم خواهان تو بود؟

بله، هم استقلال هم پیکان، پرسپولیس که ما را گرفت دیگر روی خریدهای بعدی‌اش زوم نکرد گفت ما سال گذشته‌ای‌ها را حفظ می‌کنیم پژمان و بهنام را هم می‌گیریم سهراب (انتظاری) هم از شموشک آمد که اتفاقاً هر دوشان آخر فصل مصدوم شدند.

سال بعد تو شماره 17 را دادی به سهراب انتظاری و 10 حامد کاویانپور را پوشیدی؟

بله تماشاگران چون سهراب 9-10 گل زده بود می‌گفتند سهراب فرشاد پیوس، حامد رفت دوبی و من شماره 10 او را پوشیدم.

فکر کنم همان سال قهرمان هم شدید؟

بله

با گل ابراهیم اسدی مقابل فجر سپاسی؟

بله

تو به عنوان یک فوتبالیست موفق به پرسپولیس آمدی اما خیلی خوش‌شانس نبودی؟

سالی که قهرمان شدیم سال بعد بازی‌ها افتاد ورزشگاه تختی، آزادی رفت زیر کشت و همین مسئله کلی به ما لطمه زد اما آقای برانکو همان سال یک نفر از پرسپولیس به تیم ملی دعوت کرد که من بودم. سال‌های بعد هم مدام فیکس بودم اما یا سوم می‌شدیم یا دوم، قهرمان نشدیم. بعد از آن سال کم‌کم فوتبال حرفه‌ای شده بود، پول وارد فوتبال شده بود. سپاهان قدرتمند شده بود، پاس مثل همیشه خوب بود، ما هم با پرسپولیس قوی بودیم اما قهرمان نشدیم.

تو زمان طالبی برای تیم ملی دعوت شدی؟

آقای طالبی پای ماجرای ما ایستاد، یادم هست من مصدوم بودم مینیسک پایم صدمه دیده بود اما تا خوب شدم هفته بعد آقای طالبی مرا دعوت کرد. آن زمان من سایپا بودم، آن دوره که ما رفتیم جام ملت‌های آسیا، هفت تا پرسپولیسی بود، هفت تا استقلالی، هفت تا لژیونر با من می‌شدیم 22 نفر، آن زمان اوج من بود، آمدم پرسپولیس اما با افت پرسپولیس من هم افت کردم.

همان اختلافات پرسپولیس ...

بله، اختلافات پروین و غمخوار، البته زمان مدیریت آقای دادکان بودم و من به ایشان بسیار ارادت داشتم چرا که دو دوره کاپیتان تیم ملی دانشجویانی بودم که ایشان مدیر آن تیم بودند.

البته در آن زمان باندبازی تو هم در باند پروین بودی ...

(می‌خندد) نه بابا ما آن زمان ترجیح دادیم پشت یک پیشکسوت باشیم ولی الان به همه این دوستان احترام می‌گذارم. بالاخره پژمان جمشیدی هم جوان بود و ممکن است در زندگی اشتباهی کرده باشد.

با این مقدمه می‌خواهم بگویم تو فوتبالیست خوش‌شانسی نبودی!

بله اصلا خوش‌شانس نبودم چون همیشه دانشجو بودم هیچ مدیر برنامه و دلالی روی من سرمایه‌گذاری نمی‌کرد، چون سرباز بودم و نمی‌توانستند مرا به خارج ترانسفر کنند. این اتفاق هم جزو بدشانسی‌های من بود. آن تیم المپیکی که من بودم به المپیک نرفت، آن تیم ملی که من بودم در بحرین با آن ماجرا دست به گریبان شد و نرفت جام جهانی، شاید اگر ما آن سال به جام جهانی می‌رفتیم زندگی من مسیر دیگری پیدا می‌کرد. من این اتفاق‏‌ها را بدشانسی نمی بینم چون به تقدیر اعتقاد دارم و خیلی کم به اختیار معتقدم.

از فوتبال توانستی مثل فوتبالیست‌های امروز پول خوبی در بیاوری؟

خدا رو شکر، اوضاع بد نیست! به هر حال پدر و مادر من فرهنگی بودند، اگر فوتبال نبود من الان هیچ چیزی نداشتم.

ولی تو مهندسی عمران خواندی؟

مگر مهندس‌های عمران که تازه فارغ‌التحصیل می‌شوند چقدر درآمد دارند؟

نسل تو از آن پول‌های هنگفت فوتبال که عاید فوتبالیست‌های امروز می‌شود که هرگز نگرفت؟

نه ولی پنجاه شصت میلیون آن زمان هم پول کمی نبود.

توانستی سرمایه‌گذاری کنی یا مثل سریال پژمان ...

خدا را شکر یک زندگی معمولی خوب دارم.

اما خیلی از هم دوره‌ای‌های فوتبالی تو، امروز زندگی خوشی را نمی‌گذرانند و نسل قبلی‌های تو که برخی واقعا اوضاع بدی دارند.

خب اصلاً ما این سریال را بر مبانی همین واقعیت‏‌ها کار کردیم. این اتفاقات چیزهایی است که رخ داده و می‌دهد. (هر چند که برخی دوستان که تعدادشان کمتر از انگشتان یک دست هم هست از ما انتقاد می‌کنند) به هر حال تو وقتی که می‌خواهی یک سریال کمدی بسازی مجبور هستی که کمی ساختارشکنی کنی، نمی‌توانی نشان بدهی که یک مهندس اتو کشیده مسیری این‌گونه را طی می‌کند. ضمنا ما اسم این شخصیت را گذاشتیم پژمان جمشیدی تا دیگر به کسی بر نخورد. تو می‌بینی ما همه فوتبالیست‌ها را بالا می‌بریم فقط همین را می‌کوبیم تا به کسی بر نخورد. ما نباید یک نفر و شغلش‏ را به همه آدم‌های آن شغل تعمیم بدهیم. ما اینجا از یک انسان صحبت می‌کنیم. این نشان از آن ندارد که همه فوتبالیست‌ها این‌گونه هستند.

حواشی کنار فوتبال پر از اتفاقات دراماتیک است که قطع به یقین برادران قاسم‌خانی روی آن اشراف دارند. چرا پیشنهاد ندادی از کمی قبل‌تر از دوران بازنشستگی به زندگی این آدم پرداخته شود؟

چون ما اصلا از این زاویه نگاه نکردیم. آنقدر سریال فوتبالی ساخته شده. ما برنامه نود را داریم که خیلی جاها از هر اثر کمدی قوی‌تر است و گاهی از هر اثر دراماتیک درام‌تر. ضمنا باید بگویم در این خصوص آن‌قدر اطلاعات ما کامل نبود که بتوانیم دل را به دریا بزنیم. چون آن بحث خیلی کلان است و پای خیلی‌ها وسط می‌آید.

تو در روند نگارش فیلمنامه هم در کنار نویسندگان بودی؟

نه، من فقط ایده را دادم و برخی اطلاعات را در اختیار سروش گذاشتم. محراب و پیمان خودشان آنقدر فوتبالی هستند که کاملا اشراف دارند. پیمان و محراب یک جورهایی روزنویس هستند و ما یکی دوبار برای دورخوانی دور هم جمع شدیم و با هم مشورت‌هایی کردیم. در کل همه چیز این فیلمنامه زاییده ذهن نویسندگانش است نه بازیگرانش.

به نظرت این تمام واقعیت‌های دوران بازنشستگی یک فوتبالیست است یا می‌شد به مواردی دیگر نیز پرداخت که حتی جذابیت بیشتری دارد؟

حتما بوده مسائلی که قابل طرح نبوده است.

با این مقدمه باید بگویم تو اگر چه فوتبالیست (بازیکن) خوش‌شانسی نبودی اما از شواهد و قرائن پیداست که بازیگر خوش‌شانسی هستی؟

بله، چرا که اگر همین الان بازیگری را کنار بگذارم موفقم چون یک کار با یک گروه را در کارنامه دارم ولی من هیچ ادعایی در بازیگری ندارم همانطور که در فوتبال هم هیچ ادعایی نداشتم.

به نظرم این خوب نیست که آدم در حرفه‌اش هیچ ادعایی نداشته باشد.

ببین، مردم بزرگ‌ترین داور کارهایی هستند که من انجام داده‌ام؛ هم فوتبال و هم بازیگری در سریال. پس نمی‌توانم ادعا کنم.

قبول داری حاشیه‌دار بودن برای زندگی یک فوتبالیست مفید است؟

برای همه زندگی حاشیه مفید است.

پس چرا تو بدون حاشیه زندگی کردی؟

من هم برخی مواقع در حد خودم داشتم اما کلا خیلی حاشیه‌سازی را بلد نبودم. من بزرگ‌ترین قاضی زندگی‌ام را مردم و کارشناسان می‌دانم، به همین دلیل خیلی به دنبال این نبودم که روی سکوها نامم را فریاد بزنند.

از ابتدا که قرار نبود پژمان را خودت بازی کنی؟

اصلا قرار نبود فوتبالیست بازی کند. اصلا قرار نبود ساخته شود، این در حد یک طرح بود. (می‌خندد)

هراسی از قبول این کار نداشتی؟

من به پیمان و محراب اعتماد کردم. اول اینکه اینها در طنزسازی بسیار قدرتمند هستند و دوم اینکه این عزیزان مرا دوست دارند. می‌دانستم که می‌شود به آنها اعتماد کرد و بد مرا نمی‌خواهند.

من این اعتماد را کافی نمی‌دانم ...

خب خودم هم زحمت کشیدم.

ولی تو واقعا مثل یک بازیگر (کمی بازیگری آموخته) بازی می‌کنی.

نه به خدا، برو از همه آموزشگاه‌های بازیگری بپرس من جایی سر کلاس بازیگری نرفتم! (می‏‌خندد)

پس فکر می‌کنم تو از قبل استعداد بازیگری داشتی.

خب خیلی‌ها در خیلی از هنرها استعداد دارند اما چون شرایط مهیا نمی‌شود استعداد آنها هم شکوفا نمی‌شود. در مورد فوتبال هم هستند افرادی که استعداد دارند و از خیلی‌ها هم بهتر هستند اما هیچ‌گاه فرصت دیده شدن به آنها داده نشده و استعدادشان حرام می‌شود. به همین دلیل است که می‌گویم به شدت به تقدیر اعتقاد دارم. شاید خیلی‌ها از مهدوی‌کیا، من و دیگران بهتر بودند اما هیچ وقت راست تیم ملی بازی نکردند، هیچ وقت در لیگ ایران هم بازی نکردند و رفتند شدند کارمند بانک. شانس من بود که این ایده به مذاق پیمان خوش آمد.

در مورد طراحی شخصیت پژمان ...

من دخالتی نکردم.

چرا؟

چون اعتماد داشتم و پیمان (قاسم‌خانی) هم خیلی آدمی نیست که بتوان در کارش دخالت کرد، مگر خودش بخواهد.

ولی اسم تو روی شخصیت است؟

از من اجازه گرفتند. از آنجا که ما نمونه خارجی دکتر مرکر را داشتیم، گفتند تا به حال نداشتیم پس می‌تواند خیلی جذاب باشد.

بلاهت پژمان سریال تا‌ حدود زیادی از منطق فاصله می‌گیرد ...

نقد خیلی‌ها در یکی دو قسمت اول همین بود اما الان قبول کردند. خواهشی که من از تماشاگران دارم این است که پژمان جمشیدی سریال را بپذیرند و باور کنند به عنوان کسی که بلاهت دارد، کم‌هوش است، مهربان است اما گاهی پرخاش‌گری می‌کند. به نظرم افرادی مثل تو که اهل فوتبال هستید باید یک مقدار پژمان جشمیدی فوتبالیست را فراموش کنید. به نظرم این‌طوری سریال را بهتر درک می‌کنید.

البته می‌شد به جای بلاهت از ساده بودن یک شخصیت در نگاهش سود برد و ...

خب بلاهت به کمدی بودن شخصیت کمک می‌کرد. به نظرم اگر فقط ساده بود تنها دلسوزی را ایجاد می‌کرد. می‌خواستیم یک مقدار لج در بیاور هم باشد.

در فوتبالیست‌های امروز فردی با خصوصیات پژمان داریم؟

(می‌خندد) نه اینقدر ابله!

الان فوتبالیست‌های ما خدا را شکر به خاطر شرایط اقتصادی‌شان به یک بیزینس من آشنا به همه لایه‌های اقتصادی جامعه تبدیل شده‌اند که ...

بله همین طور است، به خصوص در مباحث اقتصادی بسیار باهوش هستند.

اما شخصیت وحید با بازی سام درخشانی ...

وحید یک کاراکتری است که فکر می‌کند خیلی زرنگ و رند است اما واقعیت چیز دیگری است!

ارتباط و اعتماد یک فوتبالیست به مدیر برنامه هایش در واقعیت هم به همین منوال است؟

وحید و پژمان با هم بیشتر دوست هستند. وحید بیشتر از روی دلسوزی پیگیر کارهای پژمان است.

اما نوع و جنس بازی سام درخشانی اینطور نشان می‌دهد که او منتظر فرصت است تا گوش پژمان را ببرد و ...

(می خندد) نه، اجازه بده در ادامه خواهی دید که اینطور نیست. واقعا رابطه این دو با هم احساسی است.

به نظرم یک جاهایی بازی تو از حضور سام جلوی دوربین درخشان‌تر است. چقدر او درآمدن بازی تو کمک‌حال بود؟

سام واقعا بزرگی کرده. او در واقع اینجا کار یک پاسور را انجام می‌دهد. خیلی مهم است که سام این تجربه (مدیر برنامه بودن) را نداشته و آمده تا این حد جذاب بازی می‌کند. به نظرم سام حضور درخشانی را در این سریال و در نقش یک مدیر برنامه ایفا می‌کند. تمام رفتارهای یک مدیر برنامه را در بازی او من حس می‌کنم. خیلی جاها سام پاسکاری می‌کند تا طنز در دیالوگ یا بازی من در بیاید. من واقعا از او کمال تشکر را دارم چون او هم بازیگر با تجربه‌ای است و هم انسان باشخصیت و بزرگواری.

بازیکن های حاضر در سریال «پژمان» به دعوت تو می‌آمدند؟

بله، من تماس می‌گرفتم دعوت می‌کردم، ضمن اینکه آقای کریمی مدیرتولید سریال نیز با بچه‌ها در ارتباط بود. جا دارد اینجا از تمام فوتبالیست‌های عزیز که احترام گذاشتند و منت سر ما گذاشتند و تشریف آوردند، تشکر کنم.

سروش صحت که خیلی اهل فوتبال نیست؟

نه، در حد یک بیننده ...

چقدر سروش در بازیگری این نقش تو را هدایت کرد؟

بسیار زیاد. چون او هم سابقه نویسندگی، هم کارگردانی و هم بازیگری دارد بسیار خوب لحظات را به من نشان می‌داد تا بتوانم این کاراکتر را در یک چارچوب مشخص دربیاورم و بازی‌ام بیرون نزند که خدای نکرده به سمت لودگی بروم. سروش واقعا با اشراف مراقب همه چیز بود. او کارگردان با‏ هوشی است و کارش را خوب بلد است. تمام بازیگران سریال را با نگاه خاصی که داشت کارگردانی می‌کرد.

تو با فوتبال وارد حاشیه نشدی و الان با نقش پژمان و مصاحبه‏ های هر روزه‌ات فرصت این را داری که حواشی مفصلی را در کنار خودت جمع کنی و ...

من دو بار می‌میرم (می‏‌خندد) به هر حال من یک تجربه فوتبالی دارم، پس می‌دانم چگونه باید برخورد کنم که از حواشی به دور زندگی کنم. شاید کارهای اشتباهی آن زمان داشتم که مراقب هستم تکرار نشود، مخصوصا ارتباط با خبرنگاران و اهالی رسانه. آن زمان جوان بودم ولی الان می‌دانم که باید یک ارتباط متقابل باشد، همراه با احترام و اعتماد متقابل.

خبرنگاران سینمایی خطرناک‌تر هستند یا خبرنگاران ورزشی‌نویس؟

(می‌خندد) همه خبرنگاران خطرناک هستند ولی خبرنگاران چه نقد و چه تعریفشان برای هنرمند، ورزشکار و حتی سیاست‌مدار مفید است؛ البته به شرطی که از حب و بغض بری باشد. من فکر می‌کنم گاهی رفتار خود ما یک چیزهایی را خطرناک جلوه می‌دهد.

تو زندگی متاهلی را تجربه نکردی اما در لحظات بازی پژمان و نامزدش رفتارهایی داشتی که ...

خب همه انسان‌ها برای همسرشان یک‌سری لوس‌بازی دارند که با زندگی اجتماعی‌شان متفاوت است. (می‌خندد) زندگی زناشویی تمام مردان با هر حرفه‌ای با زندگی حرفه‌ای‌شان متفاوت است.

نظرات فوتبالیست‌ها در مورد تجربه بازیگری‌ات چه بوده؟

اکثرا تماس گرفتند و تبریک گفتند.

بزرگان فوتبال مثل علی پروین ...

من با این عزیزان برخوردی نداشتم.

تو از اهالی فوتبال ناراحتی؟

نه، من عاشق فوتبالی‌ها هستم.

و از پرسپولیسی‌ها ...

من توقعی از پرسپولیسی‌ها ندارم. البته از وقتی آقای رویانیان آمده چند کار کرده که برای من کافی است. پولی را ماهیانه به فوتبالیست‌های پیشکسوت می‌دهند که به من تا به حال داده نشده، یک ساختمان هم احداٍث کرده‌اند که اهالی پیشکسوت پرسپولیس آنجا دور هم جمع می‌شوند. گاهی هم برای جلسات ما را صدا می‌کنند. همین. مگر من برای پرسپولیس چه کرده‌ام که توقعی داشته باشم؟ پرسپولیس کلی پیشکسوت دارد. مگر می‌توان به همه آنها به نحو احسن رسیدگی کرد؟

مبلغ قرارداد بازیگری‌ات به اندازه فوتبالیست ها بود یا به اندازه بازیگران سینما و تلویزیون؟

من سفید امضاء کردم و گفتم هر چه قاسم‌خانی‌ها بگویند قبول دارم. نیامده بودم که پول در بیاورم و در نهایت شک نکنید کمتر از همه بازیگران کار گرفتم.

بازیگری را ادامه خواهی داد؟

هنوز نمی‌دانم.

گویا یک تله‌فیلم هم پیشنهاد شده؟

بله ما اجازه گرفتیم تا بازخورد سریال را ببینیم.

از حضورت در سریال «پژمان» راضی هستی؟

بله، امیدوارم مخاطبان و کارشناسان و البته اهالی هنر هم راضی باشند. من تمام تلاشم را کردم و باز هم می‌گویم هیچ ادعایی ندارم.

و حرف آخر ...

من از تمام پیشکسوتان هنر به خصوص بازیگران، قبل از شروع سریال اجازه گرفتم و اینجا هم از آنها عذرخواهی می‌کنم. از الطاف دوستان بزرگواری مثل آقای پرویز‌ پرستویی که طی تماسشان اعلام کردند تو نشان دادی که می‌شود یک استثناء بود، کمال تشکر را دارم. کماکان می گویم هیچ ادعایی در بازیگری ندارم و می‌دانم این حرفه پیچ و خم‌های خودش را دارد. به پسران و دختران جوان که سال‌ها فعالیت می‌کنند در عرصه تئاتر و تصویر تا در این حرفه صاحب جایگاهی شوند هم احترام می‌گذارم و می‌دانم که چه مسیر سختی پیش روی دارند. امیدوار هستم در کارشان موفق باشند و بدانند که من قصد جسارت نداشتم و تنها یک تجربه بود که می‌تواند تکرار هم نشود. از آقای چگینی و آقای صحت هم که به من اعتماد کردند کمال سپاسگزاری را دارم. امیدوارم در عرصه طنز تلویزیون تابوشکنی بشود تا طنزسازان بتوانند با حرفه‌های مختلف از جمله سیاسیون شوخی و همه مشاغل را نقد کنند. من با سریال «پژمان» جادوی تلویزیون را دیدم.


منبع: بانی فیلم