زمين بازي سياست مردان هر جايي مي تواند باشد. اما براي كساني كه دغدغه صلح و دوستي دارند، زمين هايي وجود دارد كه بايد پاك از جنگ ها و دشمني ها بماند. يكي از معصوم ترين و مظلوم ترين عرصه ها، جايي است كه صداي كودكي در آن مي پيچد و تا وقتي اين صدا هست، آنجا زمين بازي قدرت ها و كينه ها نيست. اين صدا خط قرمزي براي ورود سياستمداران است. تحريم هاي امروز غرب عليه ايران بيش از حدي است كه بتوانيم آن را اختلافي ميان ديدگاه هاي سياسي دولت ها و دولتمردان بدانيم. اين فشارها مدت هاست پا به حريم كودكان، آن هم بي پناه ترين آنها گذاشته است. هر بار كه خبري مبني بر تحريم دارو، گران شدن غذا و... مي شنوم تصوير هزاران كودك بيمار را به ياد مي آورم كه مدت هاست صداي شادي و سلامت آنها پشت درهاي سياست به سكوت تبديل شده. كودكان هيچ نقشي در سياست هاي درست يا غلط ما ندارند، اما زندگي در جهان كوچك شان هر روز سخت تر مي شود. كودكان قدرت و ابزاري ندارند كه خط قرمزهايشان را نشان جهان دهند و بگويند از زمين هايي جز زمين جهان كوچك ما براي حل مشكلات تان استفاده كنيد. آنها فقط صدايشان را دارند، و ما فقط مي دانيم كه اگر نخندند، اگر شاد نباشند، اگر سلامت نباشند، شادي از جهان رخت مي بندد."
آنچه از نظرتان گذشت، بخشی از یادداشت اخیر مهتاب کرامتی است که چندی قبل در اختیار رسانه ها گذاشت تا منتشر کنند.
نزدیکان به خانم کرامتی تایید کرده اند که ایشان خیلی آدم با محبتی است و همین مهر و محبت باعث شده او الان سفیر صلح و حسن نیت يونيسف در ایران باشد و احتمالا این نامه را هم از روی حسن نیت و از ته دل نوشته اند و قطعا هیچ سیاستی پشت این جملات نیست.
درست است که از از زمان صدور قطع نامه و تحریم اساسی علیه ایران بیش از یک سال زمان می گذرد و به جرات می توان گفت کشور ما روزهای سخت این تحریم ها را که همان مواجه اولیه با گرانی و کمبود ها بود، در ماه های نخست با گوشت و جان خود حس کرد و مدتی زمان برد تا همه ما با تحمل برخی فشارها یاد بگیریم روی پای خودمان بایستیم اما کرامتی شاید در این 15 ماه حواسش نبوده و درگیر یونیسف و سفر آفریقا و اینها بود و تازه امروز دیده که ای بابا! حریم بازی کودکان را بزرگترها آباد کرده اند و غدا و شیرخشک و مای بیبی گران شده و فشار دارد بر گرده مردم فشار می آورد!
کرامتی که این روزها فیلم "فرزند چهارم" با بازی او بر روی پرده است، در حالی صحبت از تصمیمات نادرست مسئولان مملکت می کند که انگار آنها از ابرقدرتهای دنیا خواسته اند تا ما را تحریم کنند و شرایطی به وجود بیاید که مردم با گرانی و کمبود زندگی کنند. البته بی شک در احساس شدن مشکلات اقتصادی توسط خانم کرامتی صحبت های سعید حجاریان هم بی تاثیر نبود. صحبت هایی که حجاریان تنها چند روز پیش از انتشار یادداشت خانم بازیگر در روزنامه اعتماد به چاپ رسید.
حجاریان در بخشی از صحبت های خود گفته بود:
* واقعیت این است که مردم ایران از اعمال تحریمهای غربی خیلی صدمه دیدهاند. موافقان تحریم در امریکا جلوگیری از حمله اسراییل به ایران را به عنوان توجیه موافقت خود مطرح میکنند. یعنی ادعایشان این است که اگر ایران را تحریم نکنیم، به غنیسازی اورانیوم ادامه میدهد و بعد مورد حمله و هجوم اسراییل قرار میگیرد.
* در داخل کشور ما هم افرادی هستند که میگویند: ایرادی ندارد، بگذاریم اسراییل حمله کند و اصلا این خوب است و… ولی اینها متوجه تبعات حرفی که میزنند نیستند، درست مانند مساله تحریمها.
*اگر در اثر تحریمهای اقتصادی کودکان ایرانی تلف شوند برای آنها اهمیتی ندارد. این رفتار یعنی تشویق غرب برای حمله به ایران، منتها چون نمیخواهند این را علنی بگویند، خواستار یک جنگ کم شدت اقتصادی علیه ایران میشوند که دود آن هم فقط به چشم مردم میرود.
قطعا منظور مهتاب کرامتی از سیاستمداران، دولت قبلی است که امروز دیگر قدرتی در دست ندارد و هر کسی از راه می رسد می تواند یک لگد محکم به خاطراتش بزند. کاش هنرمندانی که این روزها خودشان را در کانون قدرت و توجه می بینند و خیالشان راحت است که هشت سال هر وقت که دلشان خواست یک یادداشت این چنینی به رسانه ها می دهند، آنقدر جرات و جسارت داشتند که حرفشان را در همان ایام می زدند.
آنچه از نظرتان گذشت، بخشی از یادداشت اخیر مهتاب کرامتی است که چندی قبل در اختیار رسانه ها گذاشت تا منتشر کنند.
نزدیکان به خانم کرامتی تایید کرده اند که ایشان خیلی آدم با محبتی است و همین مهر و محبت باعث شده او الان سفیر صلح و حسن نیت يونيسف در ایران باشد و احتمالا این نامه را هم از روی حسن نیت و از ته دل نوشته اند و قطعا هیچ سیاستی پشت این جملات نیست.
درست است که از از زمان صدور قطع نامه و تحریم اساسی علیه ایران بیش از یک سال زمان می گذرد و به جرات می توان گفت کشور ما روزهای سخت این تحریم ها را که همان مواجه اولیه با گرانی و کمبود ها بود، در ماه های نخست با گوشت و جان خود حس کرد و مدتی زمان برد تا همه ما با تحمل برخی فشارها یاد بگیریم روی پای خودمان بایستیم اما کرامتی شاید در این 15 ماه حواسش نبوده و درگیر یونیسف و سفر آفریقا و اینها بود و تازه امروز دیده که ای بابا! حریم بازی کودکان را بزرگترها آباد کرده اند و غدا و شیرخشک و مای بیبی گران شده و فشار دارد بر گرده مردم فشار می آورد!
کرامتی که این روزها فیلم "فرزند چهارم" با بازی او بر روی پرده است، در حالی صحبت از تصمیمات نادرست مسئولان مملکت می کند که انگار آنها از ابرقدرتهای دنیا خواسته اند تا ما را تحریم کنند و شرایطی به وجود بیاید که مردم با گرانی و کمبود زندگی کنند. البته بی شک در احساس شدن مشکلات اقتصادی توسط خانم کرامتی صحبت های سعید حجاریان هم بی تاثیر نبود. صحبت هایی که حجاریان تنها چند روز پیش از انتشار یادداشت خانم بازیگر در روزنامه اعتماد به چاپ رسید.
حجاریان در بخشی از صحبت های خود گفته بود:
* واقعیت این است که مردم ایران از اعمال تحریمهای غربی خیلی صدمه دیدهاند. موافقان تحریم در امریکا جلوگیری از حمله اسراییل به ایران را به عنوان توجیه موافقت خود مطرح میکنند. یعنی ادعایشان این است که اگر ایران را تحریم نکنیم، به غنیسازی اورانیوم ادامه میدهد و بعد مورد حمله و هجوم اسراییل قرار میگیرد.
* در داخل کشور ما هم افرادی هستند که میگویند: ایرادی ندارد، بگذاریم اسراییل حمله کند و اصلا این خوب است و… ولی اینها متوجه تبعات حرفی که میزنند نیستند، درست مانند مساله تحریمها.
*اگر در اثر تحریمهای اقتصادی کودکان ایرانی تلف شوند برای آنها اهمیتی ندارد. این رفتار یعنی تشویق غرب برای حمله به ایران، منتها چون نمیخواهند این را علنی بگویند، خواستار یک جنگ کم شدت اقتصادی علیه ایران میشوند که دود آن هم فقط به چشم مردم میرود.
قطعا منظور مهتاب کرامتی از سیاستمداران، دولت قبلی است که امروز دیگر قدرتی در دست ندارد و هر کسی از راه می رسد می تواند یک لگد محکم به خاطراتش بزند. کاش هنرمندانی که این روزها خودشان را در کانون قدرت و توجه می بینند و خیالشان راحت است که هشت سال هر وقت که دلشان خواست یک یادداشت این چنینی به رسانه ها می دهند، آنقدر جرات و جسارت داشتند که حرفشان را در همان ایام می زدند.
تا دل خلق خدا تازه شود!