"صراط" - یادداشتی تحت عنوان «پاپ فرانسیس مجازات تجاوز کشیشان به کودکان را افزایش دادند!» را به قلم "حیدر رحیم پور ازغدی" در زیر می خوانید:
آقای پاپ!
آنگاه که نظام شریعت را مقابل نظام طبیعت قرار دهی قطعا چوبش را میخوری زیرا که هیچ مجازاتی توان مقابله با قواعد آفرینشی که آفریدگار جهان آفریده است، ندارد و این ربطی به آئین مسیحیت و کلیسای کاتولیک و فرقهی یسوعیان هم ندارد. حتی شیعه جعفریمذهب هم که تمدنش را از اسلام ناب گرفته و بر پایهی ساختار غدیر خم، حکومت میکند به همان اندازه به مقابله با طبیعتی که خداوند آفریده است، برخیزد چوبش را میخورد. چه آنگاه که قوانین شریعت دستمالی شود از آن جا که محال است نظام طبیعت بر هم خورد مشکلاتی پدید میآید که به هیچ بهایی جبرانپذیر نباشد.
آقای فرانسیس!
مجازاتهای بیشتر شما که هیچ، اگر تمام قدرتهای دنیا پشت بر پشت هم نهند، امکان این که بتوانند نیروی غریزهی آدمی را به جای ارضاء، مهار کنند وجود ندارد. شرمندهام که این را مینویسم، ما هم که مومن به دین آخرالزمان میباشیم در حدی که در مسیر مذهبمان سنگاندازی کردهایم، چوبش را خوردهایم. حکم اسلام (شریعتی که با آئین طبیعت منطبق میباشد) این است که مردان و زنان همین که خود را نیازمند همسر دیدند، ازدواج کنند و شرایط شرعی ازدواج را آنچنان ساده گرفته است که زن و مرد بیمانع با بیان چند کلمه همسر یکدیگر میگردند و چون میداند تجرد چه مصائبی را به بار میآورد و انسانهای مجرد چه فتنههایی میکنند میفرماید: شِرارُكُم عُزّابُكُم؛ بدترين افراد شما بىهمسران شمايند.
بنابراین اگر در محدودهی شما زنان بیشتر از مردان بودند، مردانی که بر هوای نفس مسلط و توان اداره زنان بیشتری را دارند میتوانند تا چهار زن را همسر بگیرند و ما شاهد بودیم تا پیش از آن که تمدنمان مورد هجوم بیگانه و تفکرات فمینیستی قرار گیرد، زنان متعدد یک مرد در کنار یکدیگر شادمان زندگی میکردند و میزان طلاق هم با امروز قابل قیاس نبود! و امت به زناکاران بدتر از چشمی که به کافران مینگریستند، نگاه میکردند.
و نیز میفرماید آنگاه که در محدودهای، زنان کمتر از مردان باشند از آن جا که جامعه فرد عذب را به چشم بیگانه مینگرد، مردان مجرد برای همسریابی به دیار دیگری سفر میکردند یا از دیار دیگری زن گرفته و به شهر خود میآوردند و از آن جا که نظام آفرینش و پرورش هماهنگ بود، فتنهها به یک هزارم امروز هم نمیرسید.
آقای فرانسیس!
از این اعتراف شرمندهام؛ امروزه ما هم که برداشتهای دینی خود را مقابل طبیعت قرار دادهایم وضع شایسته و چندان بهتری از کلیسای شما نداریم. گرچه ما در نظر، شریعت خود را دستکاری نکردهایم لیکن هر یک به شکلی و با فسفهای بشری، شریعت خود را در دوگانگی با نظام طبیعی تفسیر کردهایم. لذا هر یک به شکلی چوبش را میخوریم و البته بازتاب شریعتی که صهیونیسم جهانی بر کلیساها تحمیل کرده، خطرناکتر بوده و خطر کوچکش تجاوز کشیشان محروم از ازدواج به حکم طبیعت بشری به کودکانی است که وقف دین میشوند و خطر غیرقابل وصفش، دفاع حیوانی کشیشان پروتستان از اعمال غریزه تا آن جا که همجنسان را به عقد یکدیگر در میآورند.
آقای فرانسیس!
بیایید در این باره اندکی هم به بحث کلامی پردازیم. از شما میپرسم کلیسای کاتولیک بر چه پایهای کشیشان را ملزم به تجرد ساخته است؟ طبیعت و عقل و علم و سلامت نفس که چنین حکمی را جایز نمیداند. شما هیچ دلیل معتبر شرعی هم برای چنین اجتهادی ندارید. به فرض که حضرت عیسی(ع) مجرد زندگی فرموده باشند، قیاس کشیشان به حضرت مسیح(ع) قیاسی معالفارق است زیرا که خلقت مسیح(ع) استثنایی و غیرعادی بوده است و خلقت کشیشان بر روال طبیعت است.
با این که میدانید خلقت مسیح(ع) استثنایی است و ممکن است غریزهای از جنس غریزه انسانها را نداشته باشد، کلیسا حق چنین قیاسی را ندارد. با این که میدانیم اعمال غریزه جنسی، بزرگترین لذت و ضامن بقای حیات انسانی است و حضرت مسیح(ع) یاران بسیاری از کسانی داشتهاند که خانهدار بودند و هرگز نفرمودند که ازدواج چیزی از دین را میکاهد، کلیسا بر چه پایهای کشیشان را بر خلاف ضوابط طبیعت، وادار به اعمال غریزه میکند؟ با این که پیامبر پس از مسیح(ع) میفرماید: مَن تَزَوَّجَ فقد اُعطِيَ نِصفَ العِبادَةِ؛ هر كه ازدواج كند، نصف عبادت به او داده شده است.
بزرگا! بیایید نبوغی به خرج داده و در اصل قضیه، تجدید نظر فرمایید. زیرا تا غریزه سبب بقای آدمیان باشد، طبیعت به کسی توان مقابله با اعمال غریزه را نمیدهد که خداوند میخواهد جهانش تا به قیامت پایدار باشد و مقابله با سرشت انسانی دشوار بوده و آفریدگار هر فرعونی را به گونهای به خاک میمالد و جاهلان در تار و پود جهلشان میخشکند. لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.
آقای پاپ!
آنگاه که نظام شریعت را مقابل نظام طبیعت قرار دهی قطعا چوبش را میخوری زیرا که هیچ مجازاتی توان مقابله با قواعد آفرینشی که آفریدگار جهان آفریده است، ندارد و این ربطی به آئین مسیحیت و کلیسای کاتولیک و فرقهی یسوعیان هم ندارد. حتی شیعه جعفریمذهب هم که تمدنش را از اسلام ناب گرفته و بر پایهی ساختار غدیر خم، حکومت میکند به همان اندازه به مقابله با طبیعتی که خداوند آفریده است، برخیزد چوبش را میخورد. چه آنگاه که قوانین شریعت دستمالی شود از آن جا که محال است نظام طبیعت بر هم خورد مشکلاتی پدید میآید که به هیچ بهایی جبرانپذیر نباشد.
آقای فرانسیس!
مجازاتهای بیشتر شما که هیچ، اگر تمام قدرتهای دنیا پشت بر پشت هم نهند، امکان این که بتوانند نیروی غریزهی آدمی را به جای ارضاء، مهار کنند وجود ندارد. شرمندهام که این را مینویسم، ما هم که مومن به دین آخرالزمان میباشیم در حدی که در مسیر مذهبمان سنگاندازی کردهایم، چوبش را خوردهایم. حکم اسلام (شریعتی که با آئین طبیعت منطبق میباشد) این است که مردان و زنان همین که خود را نیازمند همسر دیدند، ازدواج کنند و شرایط شرعی ازدواج را آنچنان ساده گرفته است که زن و مرد بیمانع با بیان چند کلمه همسر یکدیگر میگردند و چون میداند تجرد چه مصائبی را به بار میآورد و انسانهای مجرد چه فتنههایی میکنند میفرماید: شِرارُكُم عُزّابُكُم؛ بدترين افراد شما بىهمسران شمايند.
بنابراین اگر در محدودهی شما زنان بیشتر از مردان بودند، مردانی که بر هوای نفس مسلط و توان اداره زنان بیشتری را دارند میتوانند تا چهار زن را همسر بگیرند و ما شاهد بودیم تا پیش از آن که تمدنمان مورد هجوم بیگانه و تفکرات فمینیستی قرار گیرد، زنان متعدد یک مرد در کنار یکدیگر شادمان زندگی میکردند و میزان طلاق هم با امروز قابل قیاس نبود! و امت به زناکاران بدتر از چشمی که به کافران مینگریستند، نگاه میکردند.
و نیز میفرماید آنگاه که در محدودهای، زنان کمتر از مردان باشند از آن جا که جامعه فرد عذب را به چشم بیگانه مینگرد، مردان مجرد برای همسریابی به دیار دیگری سفر میکردند یا از دیار دیگری زن گرفته و به شهر خود میآوردند و از آن جا که نظام آفرینش و پرورش هماهنگ بود، فتنهها به یک هزارم امروز هم نمیرسید.
آقای فرانسیس!
از این اعتراف شرمندهام؛ امروزه ما هم که برداشتهای دینی خود را مقابل طبیعت قرار دادهایم وضع شایسته و چندان بهتری از کلیسای شما نداریم. گرچه ما در نظر، شریعت خود را دستکاری نکردهایم لیکن هر یک به شکلی و با فسفهای بشری، شریعت خود را در دوگانگی با نظام طبیعی تفسیر کردهایم. لذا هر یک به شکلی چوبش را میخوریم و البته بازتاب شریعتی که صهیونیسم جهانی بر کلیساها تحمیل کرده، خطرناکتر بوده و خطر کوچکش تجاوز کشیشان محروم از ازدواج به حکم طبیعت بشری به کودکانی است که وقف دین میشوند و خطر غیرقابل وصفش، دفاع حیوانی کشیشان پروتستان از اعمال غریزه تا آن جا که همجنسان را به عقد یکدیگر در میآورند.
آقای فرانسیس!
بیایید در این باره اندکی هم به بحث کلامی پردازیم. از شما میپرسم کلیسای کاتولیک بر چه پایهای کشیشان را ملزم به تجرد ساخته است؟ طبیعت و عقل و علم و سلامت نفس که چنین حکمی را جایز نمیداند. شما هیچ دلیل معتبر شرعی هم برای چنین اجتهادی ندارید. به فرض که حضرت عیسی(ع) مجرد زندگی فرموده باشند، قیاس کشیشان به حضرت مسیح(ع) قیاسی معالفارق است زیرا که خلقت مسیح(ع) استثنایی و غیرعادی بوده است و خلقت کشیشان بر روال طبیعت است.
با این که میدانید خلقت مسیح(ع) استثنایی است و ممکن است غریزهای از جنس غریزه انسانها را نداشته باشد، کلیسا حق چنین قیاسی را ندارد. با این که میدانیم اعمال غریزه جنسی، بزرگترین لذت و ضامن بقای حیات انسانی است و حضرت مسیح(ع) یاران بسیاری از کسانی داشتهاند که خانهدار بودند و هرگز نفرمودند که ازدواج چیزی از دین را میکاهد، کلیسا بر چه پایهای کشیشان را بر خلاف ضوابط طبیعت، وادار به اعمال غریزه میکند؟ با این که پیامبر پس از مسیح(ع) میفرماید: مَن تَزَوَّجَ فقد اُعطِيَ نِصفَ العِبادَةِ؛ هر كه ازدواج كند، نصف عبادت به او داده شده است.
بزرگا! بیایید نبوغی به خرج داده و در اصل قضیه، تجدید نظر فرمایید. زیرا تا غریزه سبب بقای آدمیان باشد، طبیعت به کسی توان مقابله با اعمال غریزه را نمیدهد که خداوند میخواهد جهانش تا به قیامت پایدار باشد و مقابله با سرشت انسانی دشوار بوده و آفریدگار هر فرعونی را به گونهای به خاک میمالد و جاهلان در تار و پود جهلشان میخشکند. لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.