پنجشنبه ۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۴

کفش‌های بدون پاشنه اصلاح طلبان

اصلاحات دوست دارد بدود ولی به مثابه دونده‌ای شده است که کفش بدون پاشنه‌ای پوشیده و توان کورس برداشتن ندارد؛ راز اینکه چرا این کفش بدون پاشنه شده است را البته باید در تندروی ساختارشکنانه و گیجی‌های پیاپی سیاسی جستجو کرد.
کد خبر : ۱۲۴۷۵۲
  صراط انتخابات به شنبه پس از خود رسید و در یک جشن مردم سالاری دینی تمام عیار فردی انتخابات شد، به رئیس جمهور منتخب گزارش داده و تبریک گفته می‌شود و دشمن در ۲ هدف کلان خود شکست خورده است.

نه تنها نتوانست انتخابات را به تعویق بیاندازد بلکه ذره‌ای خدشه بر شور و شوق انداخته نشد؛ اینها همه در حالی اتفاق افتاد که یک گروه واکنش سیاسی متفاوتی به کنش رخ داده ۲۴ خرداد از خود نشان می‌دهد: اصلاح طلبان!

این جماعت به رهبری سیاسی حجة‌الاسلام خاتمی، عجیب‌ترین سردرگمی حیات خود را بیشتر در سال ۹۰ و در جریان انتخابات مجلس نشان داد.

بر کوس تحریم کوباندن و البته شاه بیت اینها ختم شد به حضور خاتمی در شعبه اخذ رای آنهم در یک روستای دور افتاده؛ اما به واقع چرا اصلاح طلبان پس از انتخابات امسال نیز رفتار سیاسی متفاوتی از خود نشان دادند؟

این جماعت با همان گیجی شروع شده در سال‌های اخیر به شنبه پس از انتخابات رسیدند؛ وقتی شما تاکتیکی برای حضور نداری قطعاً پس از آن هم حرفی برای گفتن نداری؛ مصادره رأی ملت بنام خود و تلاش برای پوشاندن عبای اصلاح طلبی بر روحانی مهم‌ترین تلاش یک ماهه صدر تا ذیل اصلاح طلبان بوده تا تنفس مصنوعی سیاسی اجتماعی خود را از دست ندهند گرچه دم خروس این ماجرا هم بارها بیرون زده و رد ادعاهای خود را گاه و بی‌گاه عنوان کرده‌اند.

دومین تلاش اصلاح طلبان منتهی می‌شود به خودبزرگ بینی نفوذ عملیاتیشان با چسباندن خود به هاشمی؛ اینک آنها دائم بر کوسی می‌دمند که نشان دهند بیش از آنکه مردم به روحانی رأی داده‌اند هاشمی را برگزیده‌اند و هاشمی به خاطر قرابتش با سران اصلاحات یک اصلاح طلب است.

دست و پا زدن‌های روزنامه‌های منصوب به آنها برای باز گرداند هاشمی به نمازجمعه و عنوان کردن این موضوع که ۱۸ میلیون هاشمی را خواسته‌اند یکی از این موارد است.

در کنار این دو مورد به ضلع سومی نیز باید اشاره کرد که آن هم برای خود حکایتی دارد، حمله همه جانبه به علامه مصباح و معرفی ایشان به عنوان شکست خورده اصلی انتخابات؛ آنها نامی از هیچ کاندیدای جامانده از کرسی ریاست جمهوری نمی‌برند جز داوطلب مورد حمایت گفتمان انقلاب.

تندروهای اصلاحات دائم بر این نکته تأکید دارند مردم از افراطی‌گری خسته شده‌اند و افراطی همه می‌دانیم در قاموس اینان همان پایبندی بر اصول اصیل انقلاب است. مقاله سخیف درج شده در روزنامه جمهوری اسلامی و توهین بی‌سابقه به علامه مصباح یکی از این موارد است.

این مهم در حالی اتفاق می‌افتد که در درون اردوگاه اصلاح طلبان واقعیت چیز دیگری ا‌ست؛ انتقاد از خاتمی به جهت فشار به عارف برای استعفا، پی‌بردن به این نکته که در خوش بینانهچترین حالت، سبد رأی آنها ۳ میلیون می‌شود و نهایتاً تلاش برای تشکیل حزب فراگیر به رهبری عارف فعل و انفعالات اصلی آنهاست.

رهبران آنها به خوبی می‌دانند تشت حمایت از روحانی و نزدیکی و حمایت ظاهری از وی روزی از بام خواهد افتاد و بایستی از همین الان برای آن ایام فکری کرد و البته آنها اینک بین این تناقض گرفتار آمده‌اند که اگر رسماً از روحانی جدا شوند یعنی قبول شکست در انتخابات گذشته و اگر فکری برای تشکیلاتشان نکنند همین پایگاه اجتماعی باقیمانده را هم از دست خواهند داد؛ به اینها اضافه کنید دست و پای تکدی مشرب برای گرفتن چند وزارت‌خانه و پست مهم در کابینه!

آنچه گذشت شرح حال بالینی کوتاهی بود از جریانی که روزی مدعی منسجم‌ترین فعالیت حزبی کشور و مترقی‌ترین نسخه برای نجات ملی! گیجی اصلاحات تا آنجا بود که هفته‌ها پس از پیروزی روحانی خاتمی حاضر به تبریک به وی نشد و در عوض دائم برای عارف همایش تجلیل برگزار می‌کنند!

آنها بهتر از هرکس می‌دانند ذره‌ای خدشه بر موفقیت احتمالی دکتر روحانی انتحار سیاسی آنها نیز خواهد بود لذا فعلاً اصل یکی به میخ و یکی به نعل کوبیدن است؛ اصلاحات دوست دارد بدود ولی به مثابه دونده‌ای شده است که کفش بدون پاشنه‌ای پوشیده و توان کورس برداشتن ندارد؛ راز اینکه چرا این کفش بدون پاشنه شده است را البته باید در تندروی ساختار شکنانه و گیجی‌های پیاپی سیاسی جستجو کرد.
منبع: وبلاگ ریگ متین