صراط: شب گذشته در هفتمين روز از ماه مبارك رمضان "احسان عليخاني " طبق روال روزهاي قبل در آستانه اذان پنجره ي ماه عسل خود را باز كرد.
"عليخاني"
در لحظات آغازين برنامه گفت:سلام به روي ماهتان،از لطف همه ي شما و
محبتتان ممنونم ،از اينكه هر از گاهي ما را نگاه مي كنيد ما با نگا ههاي
شما سرپا هستيم، پس محبت كنيد و امروز هم با ما باشيد.
پس از پخش تيتراژ برنامه با صداي" فرزاد فرزين "،عليخاني با اشاره به برنامه شب گذشته بيان كرد:
كسي
منكر زيبايي وجذابيت نيست مگر مي شود دنيا را زيبا تماشا نكرد ما نخواستيم
كسي اين فرضيه در ذهنش جا بگيرد بلكه ما دو نگاه متفاوت را با يكديگر رصد
كرديم.
من
شرمنده دلهاي با صفا و بلند بالاي شما هستم به خاطر حرفها ،تلخي ها
،ترسيدن ها ،تمسخرها و دور شدن هاي مردم از "عمار" فقط دوست داشتم به
احترام اين همه تلخ كامي ببوسمش و اورا در آغوش بكشم چرا كه فرياد زديم و
دلش را شكستيم.
بعد گفت:حال برويم سراغ دنياي امروز مهمانانمون....
"عليخاني"
مهمانان را اينگونه معرفي كرد: يك عادت عجيب ،قديمي و تكراري كه همه ي ما
داريم اين است كه نشستيم و هميشه منتظريم تا آن روز خوب فرا برسد و
استعدادمان به مانند يك غنچه شكوفا شود اما آدم هايي در كنار من و تو و
دنياي پيرامونمون هستند كه يك روز خوب براي خود ساختند ،امروز وارد دنيايي
از اين نوع مي شويم.
مهمانان
روز هفتم ماه عسل سه خواهر نابينا از استان چهار محال بختياري بودند كه از
بين 11خواهر و برادر خود اين سه خواهر از بدو تولد بدليل كمبود ويتامين
دچار اين بيماري بودند.
هنگام
پرسش "عليخاني "از مهمانان برنامه درباره شهرشان ،يكي از آنها گفت:بله آب و
هواي شهرمان از تهران خيلي بهتره ،عليخاني با خنده گفت:تيكه ي خودتان را
به تهران انداختيد ،وبعد متذكر شد بله يك عده مي خواهند از آب و هواي بد
تهران دور شوند بعد مي روند شمال قليان مي كشند خوب چه كاريه ،برويد همين
جا تو ميدان انقلاب...
يكي
از مهمانان در پاسخ به اين سوال عليخاني كه از چه زماني متوجه تفاوت
خودتان با ديگران شديد ،تصريح كرد:معمولا دخترها زودتر از پسرها به سن بلوغ
مي رسند البته ناراحت نشيد به پسرها توهين نمي كنم و سپس عليخاني در واكنش
به اين جمله رو به دوربين با لبخند و با بالا انداختن سر شانه ي خود گفت:آ
دم حرف حق را كاملا مي پذيرد.
اين سه خواهر نابينا علاوه بر اخذ مدرك ليسانس به قاليبافي نيز مشغول بودند.
زماني
كه عليخاني از آنها سوال كرد كه شما علاوه بر تشخيص بوي رنگها ،ايا خصلت
آدم ها را هم از صداها شون تشخيص مي دهيد؟يكي از آنها گفت بله مثلا شما
شيطنت زياد داريد ،اذيت مي كنيد البته ما را نه ،بلكه خانواده ي خودتان را
اذيت مي كنيد بعد عليخاني خنديد و ذكر كرد:شما از علم خود در برنامه ما
كمتر استفاده كنيد چون آبروي همه ي ما مي رود.
عليخاني
از مهمان پرسيد كه قالي هاي خود را به چه قيمتي مي فروشيد؟و آنها عنوان
كردند كه فرش ما را زياد نمي خرند مجري در پاسخ گفت:شما يك فردي كه مثل من
روش زياد باشه را به عنوان بازارياب خود انتخاب كنيد.
محمدرضا متولد سال 1355 مهمان بخش بعدي برنامه بود .
محمدرضا
قصه ي زندگي خود را اينگونه بازگو كرد:كه از زمان بدو تولد قدرت تكلم
نداشتم و تارهاي صوتي ام داراي مشكل بود در دوران مدرسه من را مسخره مي
كردند رنج هاي دوران كودكي ام را هرگز از ياد نخواهم برد.
محمدرضا
قصه ي خود را اينگونه ادامه داد كه :براي درمان به هر پزشكي مراجعه كردم
ولي همه ي پزشكان از درمان من اظهار نا اميدي مي كردند پس از آشنايي با يك
معلم قرآن و خوشنويس با خواندن يك كتاب ،به علمي پي بردم و با يك روش مصري
باستاني ابتدا يك ماه سكوت كردم و پس از شش ماه تمرين، تمام پيچيدگي هاي
صوتي ام از بين رفت و دكترها نيز بسيار متعجب شدند.
حال محمدرضا يك مدير دوبلاژ وهمچنين دوبلور كارتن هايي از جمله شرك است.
عليخاني
در پايان پنجره ماه عسل خود را با اين جمله بست:خيلي ساده مهمان هاي ما يك
روز خوب براي خودشان خلق كردند نه اينكه مثل من وتو كه منتظر يك روز خوب
نشستيم