صراط - واكاوي تاریخی اسطوره مكتب جعلی ايراني؛ كورش هخامنشي
.....................................................................
یادداشت حاضر حدود یک ماه پیش و در شرایطی که ریاست محترم جمهوری پس از ماجراهای مربوط به کتیبه کورش و مکتب ایرانی عازم سفر های مهم و حماسی نیویورک و لبنان بودند نگاشته شد که به جهت ضرورت خاص وحدت در آن ایام از انتشار این یادداشت خودداری ورزیدیم. اما از آنجایی که جناب آقای احمدی نژاد عزیز گمان نکنند که سکوت آن ایام در راستای تایید اقدام غلط ایشان در مباهات به شخصیت جنایتکاری همچون کورش بوده اکنون را زمان مناسبی دیدیم تا به بازخوانی نقادانه ماجرای کورش و مکتب ایرانی بپردازیم - صراط نیوز
.....................................................................
اخيرا جناب آقاي دكتر احمدي نژاد مطالب غيركارشناسانه اي در مورد شخصيت تاريخي كورش هخامنشي بر زبان رانده اند كه محل مداقه جدي است.
رئيس جمهور محترم طي اظهاراتي در شبكه خبر سيما گفتند:
«دو هزار و چند صد سال قبل در عراق حکومت دیکتاتوری حاکم بود [منظور حكومت بابل است] که پا و سر مردم را قطع میکرد و چشم در میآورد. در آن زمان عدهای از مردم پیرو دین حضرت موسی (ع) بودند که تنها گروه موحد در این منطقه محسوب میشدند، اما آنها اقلیت و در اسارت حکومت دیکتاتوری بودند. او حکومتی نسبتا مردمی بر پا کرد؛ و مردم بابل آن زمان از وی تقاضای کمک کردند. کورش حرکت نمود و بابل را فتح كرد و مردم را از دست حکومتی جبار نجات میدهد. در این رفتن و نجات دادن، خون از دماغ کسی نمیآید، بلکه با کار فرهنگی مردم به استقبال او آمدند و حکومت جبار ساقط شد. در منشور کورش احترام به ملتها، تحمیل نکردن سلطنت خود بر دیگر ملتها از طریق جنگ، جلوگیری از ظلم، مجازات ظالم، منع بیگاری، آزاد بودن همه ابناء بشر، حق انتخاب محل سکونت برای مردم، حق انتخاب در اشتغال و منع بردهداری آمده است. تخصصی در این باره ندارم که بگویم کورش ذوالقرنین یا پیامبر بوده، اما مشخص است که او آدم خوبی بود. وقتي از كوروش تجليل ميشود مليگرايي نيست، كار مثبت كرده و بايد گفته شود و ما افتخار ميكنيم كه ايراني است. تأييد نظام شاهنشاهي هم نيست؛ قاجار و پهلوي آبروي ايران را بردند. باز معنايش اين نيست كه در حكومت كوروش خلاف نشده است مانند ايران كه ميخواهد عدالت و معنويت را پياده كند اما ممكن است تخلف هم بشود.»
در ميان سخنان آقاي احمدي نژاد ادعاهاي بسياري وجود دارد كه در هيچ كتاب تاريخي نوشته نشده است. مثل اينكه حاكم بابل دست و پا و سر مردم را قطع مي كرده! يا ادعاي جالب مردمي بودن حكومت سلطنتي كورش (!) كه براي نخستين بار در طول تاريخ از زبان آقاي احمدي نژاد مطرح شده است! و يا سانسور دشمني كاهنان بت پرست معابد بابل با نبونيد.(1) اما از اين جملات كه درگذريم بايد اذعان كرد؛ تا اكنون كه اين سطور در حال نگاشته شدن است به رغم نگارش نقدهايي خواندني و ارزنده بر اظهارات آقاي رئيس جمهور،كمتر ديده شده كه شخصيت كورش از منظر تاريخي پيش روي آقاي احمدي نژاد ترسيم شده باشد. با اين وصف ضروري است كه چند پرده از حقيقت تاريخي و مستند شخصيت كورش را به ايشان - كه متاسفانه اخيرا بدون داشتن سواد تخصصي در امور مختلف بياناتي را ايراد مي نمايند – نمايش دهيم.
پرده نخست؛ قتل پدربزرگ!
كورش را بنيانگذار سلسله هخامنشيان در ايران خوانده اند. يعني همان سلسله اي كه پس از سقوط مادها تاسيس شد. آخرين پادشاه مادها آستياگ بود كه پس از لشگركشي نوه اش به اكباتان سرنگون شد و به دست همان نوه كه احترام پدر بزرگ را بسيار گران مي داشت به قتل رسيد! آن نوه كورش نام داشت! (2)
پرده دوم ؛ از زياده خواهي تا كشورگشايي
در اسنادي كه از كورش به جاي مانده وي خود را «پادشاه چهارپاره گيتي» خوانده است. او پس از فتح سرزمين مادها (ايران آن روز) به سراغ بابل (عراق) رفت و آنجا را پس از ماه ها محاصره و مرگ و مير زنان وكودكان بابلي در اثر گرسنگي فتح كرد. ادعاي كورش در كتيبه اي كه از او باقي مانده آن است كه بابل را بدون خون ريزي فتح كرده است اما پس از 2500 سال از آن واقعه خدا مي داند كه وي راست گفته يا نه. كما اينكه آمريكا نيز عراق را بدون خونريزي فتح كرد اما پشت پرده اين فتح بدون خونريزي موضوعي ديگر است. (در ادامه به گوشه هايي از حقايق فتح بابل اشاره خواهيم كرد.) كورش پس از بابل به آسياي صغير لشگركشي نمود و ليدي را فتح كرد. البته با خون ريزي فراوان! در ادامه يونانيان ايوني كه از خوف لشگركشي هاي كورش جرات جنگيدن با وي نداشتند را مجبور كرد كه خراج گذار دربار شاهانه او شوند. در نهايت نيز امپراطوري خود را پس از خونريزي هاي بي حساب، از شرق تا ماوراء آمودريا امتداد داد تا به قول خودش پادشاه چهار پاره گيتي شود. (3)
اينها حقايقي است كه بدون ذره اي مطلب اختلافي، مورد اجماع تمام مورخان عصر هخامنشي (از هرودوت و گيرشمن گرفته تا پيرنيا و افشار و ...) مي باشد.
پرده سوم ؛ پادشاه لامذهب!
از افتخارات كورش آن است كه يهوديان در بند پادشاه بابل را آزاد كرد و به اورشليم فرستاد. بر فرض كه اين ادعاي كورش را باور كنيم. آيا مي توان به صرف چنين اقدامي او را پيرو آئين موسي (ع) دانست؟ بيائيد تاريخ را مرور كنيم تا ريشه چنين اقدامي هويدا شود.
كورش بابل را فتح كرده و نبونيد (پادشاه بابل) را ساقط مي نمايد. او به محظ ورود به بابل دو اقدام اساسي مي كند. نخست در مقابل بت مردوك (خداي بابليان) سجده كرده و خود را بنده مردوك معرفي مي كند. دوم آنكه يهوديان بابل را به اورشليم اعزام مي كند.(4) تاكنون هيچ مورخي در اين دو اقدام كورش ترديد نكرده است. حال جاي اين پرسش مطرح است كه چرا كساني كه سعي دارند كورش را همان جناب ذوالقرنين بنامند ادعاي صريح وي مبني بر بندگي در برابر بت مردوك را پاك كرده اند؟! در منشور استوانه ای شکل کورش هخامنشی، كه در مراسمی پر سر و صدا به کشور ایران بازگشته است از زبان كورش چنين مي خوانيم:
«فرمان دادم تمام بت خانه هايي که بسته شده بود را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم... پیکره خدایان سومر و اَکَّـد را که نَـبونید به بابل آورده بود؛ به خشنودی مَردوک به شادی و خرمی، به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم، بشود که دلها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه مردوك برایم خواستار زندگانی بلند باشند.» (5)
این تصویر بت مردوک یا همان خدای کورش است!
كورش مظهر همان سياستي است كه در دوران مدرن به ماكياوليسم شهرت يافته. به وقت خونريزي همچون گرگي درنده است و به گاه حيله گري همچون روباهي مكار. هم هواي يهوديان را داشته و هم بت پرستان را! هدف او صرفا تحكيم پايه هاي امپراطوري هخامنشي است. حال راهش هرچه كه باشد فرقي نمي كند؛ فريب ملتها يا جنايت و جنگ. در دوران خودمان نمونه بارز چنين دستگاه جبار و حيله گري آمريكاست. اتفاقا آمريكا نيز عراق (بابل 2500 سال پيش) را فتح كرد. آنهم بدون خونريزي و البته پس از سالها محاصره اقتصادي اين كشور. (دقيقا به همان شيوه اي كه كورش بابل رافتح كرد) وقتي آمريكائيها وارد بغداد شدند (همانگونه كه جناب آقاي احمدي نژاد عزيز در مورد فتح بابل توسط كورش مدعي هستند) خون از دماغ كسي جاري نشد! جرج بوش نيز بارها از اسلام حمايت كرد و حتي هر ساله داخل كاخ سفيد افطاري رمضان مي داد! اما خدا مي داند چه خونهايي كه همين آمريكا در اقصي نقاط عالم به زمين ريخته است. امروز تاريخ نگار صهيونيست، آمريكا را پس از قتل عام ميليونها انسان بي گناه با بمب فسفري و اورانيومي و پنج تني و ده تني و خوشه اي و .... ناجي ملت عراق معرفي مي كند و ديروز همين تاريخ نگار صهيونيست كورش را پس از سالها جنگ و خون ريزي و كشورگشايي به صرف خدمت به يهوديان، خواهان احترام به ملتها، تحمیل نکردن سلطنت خود بر دیگر ملتها از طریق جنگ، جلوگیری از ظلم، مجازات ظالم، منع بیگاری، آزاد بودن همه ابناء بشر، حق انتخاب محل سکونت برای مردم، حق انتخاب در اشتغال و منع بردهداری معرفي مي كند.
پرده آخر؛ مكافات عمل!
پس از فتوحات شرق ايران، كورش را غروري شاهانه فراگرفته بود. براي او هيچ جنگي بدون پيروزي خاتمه نمي يافت. به او خبر دادند كه حاكم سرزمين ماساژت ها (در شمال شرقي ايران) مرده است و اكنون حكومت به دست همسر بيوه او اداره مي شود. اين شد كه امپراطور مستكبر به طمع كشورگشايي افزون تر به اين بيوه كه توميريس نام داشت دستور ازدواج سياسي با خودش را داد. توميريس كه از اهداف زياده خواهانه كورش با خبر بود از اين كار سر باز زد. پادشاه متكبر كه تاب سرپيچي سفلگان و دون پايگان نداشت به منظور فتح سرزمين ماساژتها به آن ديار لشگر كشيد. توميريس به كورش پيغام داد كه «دست از اين زياده خواهي بردار و بر سرزمين خود حكومت كن. تا به كي قصد خون ريزي داري؟ آيا از اين همه خون ريزي سيراب نشده اي؟» (6) اما طمع چشمان كورش را پر كرده بود. لذا جنگي سخت ميان لشگر جرار كورش و قومي بدوي و ضعيف درگرفت. در اثناي جنگ كورش فرزند توميريس را به قتل رساند اما ... اما فرجام ديكتاتور شكست بود. در ميان بهت هخامنشيان سپاه كورش تار و مار گشت و خود كورش نيز به دست اين قوم ضعيف كشته شد. توميريس، مشكي را پر از خون كشته شدگان هخامنشي كرد و سر ديكتاتور را در آن فرو برد. آنگاه خطاب به كورش گفت: «هرچه كُشتي سيراب نشدي. اكنون با اين خون براي هميشه سيراب شو!» (7)
آقای احمدی نژاد در اقدامی نمادین، سمبُل مقاومت هشت ساله رزمندگان اسلام
در برابر تمامیت دنیای کفر را بر گردن کورش جنایتکار انداخت!
حالا سخنان آقاي رئيس جمهور در مراسم رونمايي از منشور كورش را بخوانيد:
«این جلسه به مناسبت رونمایی از منشور عشق، منشور کوروش، شاه جهان برگزار می شود. منشور کوروش معیاری ارزشمند برای ارزیابی تاریخی و عملکرد سیاستمداران و حاکمان تاریخ است. در این منشور آمده است: هر ملتی آزاد است که مرا به پادشاهی خود قبول کند یا نکند و هر بار که نخواهند مرا پادشاه خود بدانند من برای سلطنت بر آنها مبادرت به جنگ نخواهم کرد. منشور کوروش حقیقت یگانه پرستی است. در حقیقت حرکت کوروش برای فتح بابل برای دفاع از پیروان حضرت موسی بود. او حرکت کرد برای نجات یگانه پرستانی که در چنگال ظالمان گرفتار بودند و همانطور که می بینید بعد از فتح بابل فرمان آزادی عقیده برای مردمان آن سرزمین صادر می شود. این همان چیزی است که پیامبران فریاد زدند یعنی انتخاب یگانه پرستی و انتخاب عقیده جز با میل و اراده شخصی نخواهد بود. منشور کوروش معیاری ارزشمند برای سنجش عملکرد حاکمان در طول تاریخ است. این منشور تاکیدی بر ارزشهایی است که بشر امروز به شدت به آن محتاج است. متاسفانه سازوکارهای قالب بر جهان و مدیریت مسلط بر دنیا تاکنون قادر به تامین این نیازها نبوده است. این جلسه یک هشدار و بیدار باش به همه مدیران، حاکمان و مدعیان است که اگر می خواهید در عالم جاوید بمانید راهتان این است. امیدوارم به امانت گذاشتن منشور کوروش از سوی دولت انگلیس در ایران آغاز یک همکاری گسترده و همه جانبه در زمینه های گوناگون و به طور مستمر باشد.» (8)
جناب رئيس جمهور، بردهي بُت مردوك را كه در همين كتيبه كذايي صراحتا سخن از حقانيت بت پرستي مي راند، «يگانه پرست» مي خواند! گويا آقاي احمدي نژاد حتي يك بار ترجمه متن روي كتيبه را هم نخوانده اند! آقاي رئيس جمهور! كورش بيش از ده بار در اين كتيبه نام بت مردوك را با لقب «خدايبزرگ» ذكر كرده است. در بي خبري آقاي رئيس جمهور همين بس كه در حالي كه هيچ جاي اين منشور نوشته نشده كه «هر ملتی آزاد است که مرا به پادشاهی خود قبول کند یا نکند و هر بار که نخواهند مرا پادشاه خود بدانند من برای سلطنت بر آنها مبادرت به جنگ نخواهم کرد.» در ميان بهت اهالي تاريخ چنين جملاتي را به كورش، آنهم در اين منشور نسبت داده اند! آقاي رئيس جمهور! مشاوران شما چه كساني هستند؟ چه كساني چنين تحريفهاي تاريخي آشكاري را در كام شما نهاده اند؟ آقاي رئيس جمهور عزيز! اولا در منشور كورش نه تنها اين ادعاهاي گزاف در باب حق مردم براي تعيين پادشاهشان نيامده بلكه صراحتا نوشته شده: «منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهارگوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، نوه کورش، شاه بزرگ، نبیره چیشپیش، شاه بزرگ. از دودمانی که همیشه شاه بودهاند.» (9) كورش پادشاهي را ارثيه پدري خود مي داند، نه تكليفي كه به خواست مردم پذيرفته شده باشد. ثانيا اگر كورش تا اين حد گل و بلبل بود كه مي گفت: «هر بار که ملتها نخواهند مرا پادشاه خود بدانند من برای سلطنت بر آنها مبادرت به جنگ نخواهم کرد.» ، پس لطفا بفرمائيد اين شازده در سرزمين ماساژتها چه مي كرده؟! و اصلا چه شد كه در حال تجاوزگري كشته شد؟
امپراطور مستكبر براي نكونامي خود در تاريخ ادعاهايي را بركتيبه اي منقوش ساخت و ما ساده لوحانه آنها را باور كرديم! به راستي عجيب نيست كه مجموعه «تاريخ ايران» كمبريج، كورش را به خاطر همين ادعاهاي گزاف پدر حقوق بشر خوانده اما حمورابي بابلي را كه 1600 سال قبل از كورش شبيه همين ادعاها را در «ستل بزرگ» يا قانون نامه حمورابي منقوش ساخته به چنين عناويني مفتخر نمي سازد؟! آيا نبايد دليل اين لطف انگليسيها را تقدير يهوديان از كورش، در تورات تحريف شده دانست؟! جناب آقاي رئيس جمهور! فراموش نكنيد، آنهايي كه تاريخ ايران باستان را نوشته اند همانهايي هستند كه تاريخ هولوكاست را نگاشته اند! به هر حال اين سنت شاهان ستمگر بوده كه همواره سعي در تطهير چهره تاريخي خود داشته اند و مگر نه اين بود كه محمدرضاي ملعون نيز در امتداد اسلافش كتاب «پاسخ به تاريخ» را براي تحريف تاريخ و تطهير چهره سفاك خود نگاشت؟! با اين وصف چه توجيهي براي باور كردن ادعاهاي كورش باقي ميماند؟ اما از اين سوگمندانه تر آنكه جناب رئيس جمهور مي گويند: «منشور کوروش معیاری ارزشمند برای سنجش عملکرد حاکمان در طول تاریخ است.» و بعد خطاب به همه حاكمان جهان مي گويند: اگر می خواهید در عالم جاوید بمانید راهتان بايد راه كورش باشد!
جناب آقاي احمدي نژاد عزيز! مطابق اسناد غيرقابل خدشه تاريخي سقوط حكومت نبونيد (شاه بابل) در اثر همدستي كاهنان بت پرست معابد بابل با كورش صورت گرفته است. (10) كاهناني كه از تخريب بُتكدههاي خويش به دست نبونيد به خشم آمده بودند. (11) و كورش پس از فتح بابل، بت پرستي را از نو در اين سرزمين رونق بخشيد. نزديك به يقين است كه «نبونيد» از مخالفان بت پرستي بوده و در اثر همدستي كاهنان بت پرست بابل با كورش برافتاده است. خود كورش در اين كتيبه اي كه جناب رئيس جمهور به آن مباهات مي كنند، در مذمت نبونيد ميگويد: « نبونيد آیینهای کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی جای آن گذاشت.» (12)
آن قومي هم كه كورش را ناجي خود خواندهاند، نه پيروان حضرت موسي (ع)، بلكه قومي پيامبركُش بوده اند كه در يك روز هزار پيامبر خويش را به شهادت ميرساندند. قومي كه كتاب آسماني خويش را تحريف كرده بودند. قومي كه هنوز پيامبرشان در ميانشان بود و در جلوي چشم موسي (ع) به رغم مشاهده آنهمه معجزات، گوساله مي پرستيدند! قومي كه به خيال خام خويش عيسي ابن مريم (ع) را به صليب كشيدند. قومي كه به رباخواري و ستمگري شهره تاريخند. قومي كه پيامبر آخرالزمان كه به فرموده قرآن «همچون فرزندانشان او را مي شناختند» را تكذيب كردند و عليه او توطئه نمودند. كجا بني اسرائيل، پيرو موسي (ع) بودهاند؟
بنابراين دو فرقه از فتح بابل خشنود گشتند و در آن با كورش همدست شدند. نخست كفار بت پرست كه خود را در برابر دشمن بت پرستي ناتوان مي ديدند و ديگري، قومي جنايت پيشه و خائن و بي ايمان! قومي كه فقط به دنبال سرنگوني نبونيد بودند و نه مهاجرت به بيت المقدس. چه اينكه مطابق اسناد تاريخي تا هفتاد سال پس از سقوط نبونيد، بني اسرائيل بابل را ترك نكردند و به رباخواري در ايران و بابل حاصلخيز پرداختند! (13) حال آقاي رئيس جمهور بفرمايند كه آيا باز هم به ايراني بودن كورش مفتخرند؟!
جناب آقاي احمدي نژاد عزيز! مراقب اطرافتان باشيد. باور كنيد كه به رغم توانايي هاي انكارناپذيرتان، در بسياري از حوزه ها تخصص نداريد. شما در مديريت ترافيك و امور مربوط به رياضيات و مهندسي متبحريد. اما در علوم انساني هرگز چنين نيستيد. اينكه مثلا در تاريخ و فقه و فلسفه و ... تخصص نداشته باشيد ننگ و عار نيست. اصل بر رجوع غيرمتخصص به متخصص است. همانگونه كه يك غيرمهندس در امور مهندسي علي القاعده بايد به شما و همكارانتان رجوع نمايد. عيب آن است كه در تمام اين حوزه ها صاحب ادعا باشيم. جناب آقاي احمدي نژاد عزيز! تمام آنچه كه جنابعالي در مورد كورش گفته ايد قضاوتهاي مورخان صهيونيست و دنباله هاي ماسون داخلي آنهاست. قضاوتهايي كه از سوي مشاوران جاهل و يا خداي ناخواسته منحرف، به شما القاء شده است. قضاوتهايي كه مهمانان اسرائيلي محمدرضا شاه در اثناي جشنهاي دوهزار و پانصد ساله، با افتخار از آنها ياد مي كردند. اندكي احوالات امام خميني (ره) را مطالعه كنيد تا ببينيد كه آن مراد صاحب دل چرا به اين ديكتاتور تاريخ بي محلي كردند.
متاسفانه عده اي با سوء استفاده از فقدان اشراف تاريخي جنابعالي درصدد به انحراف كشيدن شما هستند. مقايسه جمهوري اسلامي با نظام ديكتاتوري كورش هخامنشي يك اشتباه استراتژيك است. كورش نماد سلطنت ايراني است اما اسلام عزيزي كه انقلاب از پس آن روئيده ، آمده بود تا بساط همين كورشگراييها را برچيند. جناب آقاي رئيس جمهور! ملت زجر كشيده ايران و امت به خون آغشته اسلام، هرگز فراموش نخواهند كرد كه جنابعالي روزي روزگاري در جوار نماد سلطنت طلبان، خطاب به نماينده پير استعمار گفتيد: «امیدوارم به امانت گذاشتن منشور کوروش از سوی دولت انگلیس در ایران آغاز یک همکاری گسترده و همه جانبه در زمینه های گوناگون و به طور مستمر باشد.» باور كنيد انگليسيها بي خودي به شما اين تكه سنگ بي ارزش را به عاريت نداده اند. كه سلام گرگ بي طمع نيست!
آقاي احمدي نژاد! كورش ذوالقرنين نيست. قدمت اين گمانه (تاكيد مي كنم بر گمانه بودن تساوي كورش و ذوالقرنين) به پنجاه سال هم نمي رسد! يادتان باشد اولا مطابق آيات صريح قرآن كريم (14) ذوالقرنين براي خدا مي جنگيده و در برابر هيچ بتي سر تعظيم فرود نياورده است. ثانيا شاه و شاه پرستي و سلطنت طلبي مولود شومي است كه كورش براي ايرانيان به ميراث گذاشت. اما قرآن كريم به صراحت مي فرمايد: «إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ (15) پادشاهان به محض ورود به يك آبادي آنجا را به فساد كشيده و عزيزان را ذليل مي كنند. كار آنها همواره چنين است!» كورش به دين ابراهيم (ع) نبود كه اگر بود، چنان پادشاه ستمگر و جاه طلبي نبود! كورش هم يكي بود مثل آغامحمدخان و رضاخان قلدر. منتها دستگاه تبليغاتي صهيونيسم در طول پنجاه سال اخير دائما سعي در تطهير وي نموده است. كه اين خود مجالي ديگر مي طلبد تا به طور مستند نشان داده شود كه صهيونيستها و خصوصا بريتانيا چه دروغهايي را به نام تاريخ ايران باستان به خورد ما داده اند.
جناب آقاي رئيس جمهور! شما همانگونه كه خود بدان تاكيد فرموده ايد، ناسيوناليست و سلطنت طلب نيستيد. اما «ناخواسته» در دام كساني افتاده ايد كه قصد آن دارند «مقدمات» انفكاك از الگوي متعالي اسلام براي حكومت داري را به نام دولت عدالتخواهان رقم زنند. امتي كه محمد (ص) دارد چه حاجت به كورش دارد؟! امتي كه قرآن و نهج البلاغه دارد چه حاجتي به آن كتيبه پوسيده دارد. بگذاريد فخر اين تكه سنگ از آن پهلوي و منافقين جديد باشد.
جناب رئيس جمهور خدوم و مردمي و ولايي، اينها مواضع پنج سال پيش شما نيست. اكنون قلوب هواداران حقيقي شما مجروح اتفاقاتي است كه پيرامونتان گذشته است. اختلاف و سرخوردگي، ميان هواداران جنابعالي موج مي زند. كاش يك بار ديگر جملات زير را با دقت مي خوانديد تا ريشه انحرافاتي كه به هيچوجه برازنده انتساب به شخصیت عدالتخواه و ظلم ستیزی همچون جنابعالی نيست را هرچه سريعتر شناخته و ريشه كن كنيد؛
«بسمه تعالی
جناب آقای دکتر احمدی نژاد، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و تحیت . انتصاب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد. سیدعلی خامنه ای 27 /4/ 88 »
............................................................................
پي نوشتها:
1- گيرشمن، تاريخ ايران از آغاز تا اسلام ، ص121
2- Herodot : historien: 5 bande. Goldmans-gelbe taschenbucher – munschen – 1961 – p:130
3- پيرنيا - حسن، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض ساسانيان – 1313- ص 64 تا 68
4- خداداديان – اردشير، تاريخ ايران باستان ، ج 3، 1376 – ص 31
5- مرادی غیاث آبادی – رضا، منشور کورش هخامنشی ، 1377
6- Herodot : historien: 5 bande. Goldmans-gelbe taschenbocher – munschen – 1961 – p:210
7- همان – ص: 214
8- خبرگزاري مهر ۱۳۸۹/۰۶/۲۱ * http://mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1149924
9- مرادی غیاث آبادی – رضا، منشور کورش هخامنشی ، 1377
10- گيرشمن، تاريخ ايران از آغاز تا اسلام ، ص121
11- همان
12- مرادی غیاث آبادی – رضا، منشور کورش هخامنشی ، 1377
13- اولمستد، تاریخ شاهنشاهی ایران
14- سوره مباركه كهف – آيات شريفه 83 تا 99
15- سوره مباركه نمل – آيه شريفه 34
منابع غربي جهت مطالعه بيشتر:
منابع فارسي جهت مطالعه بيشتر:
حسن پيرنيا ، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض ساسانيان – 1313
ويل دورانت ، تاريخ تمدن ، جلد 2، 1363
توئين بي – آرنولد، تاريخ تمدن ، ترجمه يعقوب آژند ، 1362
خداداديان – اردشير، تاريخ ايران باستان ، ج 3، 1376
.....................................................................
یادداشت حاضر حدود یک ماه پیش و در شرایطی که ریاست محترم جمهوری پس از ماجراهای مربوط به کتیبه کورش و مکتب ایرانی عازم سفر های مهم و حماسی نیویورک و لبنان بودند نگاشته شد که به جهت ضرورت خاص وحدت در آن ایام از انتشار این یادداشت خودداری ورزیدیم. اما از آنجایی که جناب آقای احمدی نژاد عزیز گمان نکنند که سکوت آن ایام در راستای تایید اقدام غلط ایشان در مباهات به شخصیت جنایتکاری همچون کورش بوده اکنون را زمان مناسبی دیدیم تا به بازخوانی نقادانه ماجرای کورش و مکتب ایرانی بپردازیم - صراط نیوز
.....................................................................
اخيرا جناب آقاي دكتر احمدي نژاد مطالب غيركارشناسانه اي در مورد شخصيت تاريخي كورش هخامنشي بر زبان رانده اند كه محل مداقه جدي است.
رئيس جمهور محترم طي اظهاراتي در شبكه خبر سيما گفتند:
«دو هزار و چند صد سال قبل در عراق حکومت دیکتاتوری حاکم بود [منظور حكومت بابل است] که پا و سر مردم را قطع میکرد و چشم در میآورد. در آن زمان عدهای از مردم پیرو دین حضرت موسی (ع) بودند که تنها گروه موحد در این منطقه محسوب میشدند، اما آنها اقلیت و در اسارت حکومت دیکتاتوری بودند. او حکومتی نسبتا مردمی بر پا کرد؛ و مردم بابل آن زمان از وی تقاضای کمک کردند. کورش حرکت نمود و بابل را فتح كرد و مردم را از دست حکومتی جبار نجات میدهد. در این رفتن و نجات دادن، خون از دماغ کسی نمیآید، بلکه با کار فرهنگی مردم به استقبال او آمدند و حکومت جبار ساقط شد. در منشور کورش احترام به ملتها، تحمیل نکردن سلطنت خود بر دیگر ملتها از طریق جنگ، جلوگیری از ظلم، مجازات ظالم، منع بیگاری، آزاد بودن همه ابناء بشر، حق انتخاب محل سکونت برای مردم، حق انتخاب در اشتغال و منع بردهداری آمده است. تخصصی در این باره ندارم که بگویم کورش ذوالقرنین یا پیامبر بوده، اما مشخص است که او آدم خوبی بود. وقتي از كوروش تجليل ميشود مليگرايي نيست، كار مثبت كرده و بايد گفته شود و ما افتخار ميكنيم كه ايراني است. تأييد نظام شاهنشاهي هم نيست؛ قاجار و پهلوي آبروي ايران را بردند. باز معنايش اين نيست كه در حكومت كوروش خلاف نشده است مانند ايران كه ميخواهد عدالت و معنويت را پياده كند اما ممكن است تخلف هم بشود.»
در ميان سخنان آقاي احمدي نژاد ادعاهاي بسياري وجود دارد كه در هيچ كتاب تاريخي نوشته نشده است. مثل اينكه حاكم بابل دست و پا و سر مردم را قطع مي كرده! يا ادعاي جالب مردمي بودن حكومت سلطنتي كورش (!) كه براي نخستين بار در طول تاريخ از زبان آقاي احمدي نژاد مطرح شده است! و يا سانسور دشمني كاهنان بت پرست معابد بابل با نبونيد.(1) اما از اين جملات كه درگذريم بايد اذعان كرد؛ تا اكنون كه اين سطور در حال نگاشته شدن است به رغم نگارش نقدهايي خواندني و ارزنده بر اظهارات آقاي رئيس جمهور،كمتر ديده شده كه شخصيت كورش از منظر تاريخي پيش روي آقاي احمدي نژاد ترسيم شده باشد. با اين وصف ضروري است كه چند پرده از حقيقت تاريخي و مستند شخصيت كورش را به ايشان - كه متاسفانه اخيرا بدون داشتن سواد تخصصي در امور مختلف بياناتي را ايراد مي نمايند – نمايش دهيم.
پرده نخست؛ قتل پدربزرگ!
كورش را بنيانگذار سلسله هخامنشيان در ايران خوانده اند. يعني همان سلسله اي كه پس از سقوط مادها تاسيس شد. آخرين پادشاه مادها آستياگ بود كه پس از لشگركشي نوه اش به اكباتان سرنگون شد و به دست همان نوه كه احترام پدر بزرگ را بسيار گران مي داشت به قتل رسيد! آن نوه كورش نام داشت! (2)
پرده دوم ؛ از زياده خواهي تا كشورگشايي
در اسنادي كه از كورش به جاي مانده وي خود را «پادشاه چهارپاره گيتي» خوانده است. او پس از فتح سرزمين مادها (ايران آن روز) به سراغ بابل (عراق) رفت و آنجا را پس از ماه ها محاصره و مرگ و مير زنان وكودكان بابلي در اثر گرسنگي فتح كرد. ادعاي كورش در كتيبه اي كه از او باقي مانده آن است كه بابل را بدون خون ريزي فتح كرده است اما پس از 2500 سال از آن واقعه خدا مي داند كه وي راست گفته يا نه. كما اينكه آمريكا نيز عراق را بدون خونريزي فتح كرد اما پشت پرده اين فتح بدون خونريزي موضوعي ديگر است. (در ادامه به گوشه هايي از حقايق فتح بابل اشاره خواهيم كرد.) كورش پس از بابل به آسياي صغير لشگركشي نمود و ليدي را فتح كرد. البته با خون ريزي فراوان! در ادامه يونانيان ايوني كه از خوف لشگركشي هاي كورش جرات جنگيدن با وي نداشتند را مجبور كرد كه خراج گذار دربار شاهانه او شوند. در نهايت نيز امپراطوري خود را پس از خونريزي هاي بي حساب، از شرق تا ماوراء آمودريا امتداد داد تا به قول خودش پادشاه چهار پاره گيتي شود. (3)
اينها حقايقي است كه بدون ذره اي مطلب اختلافي، مورد اجماع تمام مورخان عصر هخامنشي (از هرودوت و گيرشمن گرفته تا پيرنيا و افشار و ...) مي باشد.
پرده سوم ؛ پادشاه لامذهب!
از افتخارات كورش آن است كه يهوديان در بند پادشاه بابل را آزاد كرد و به اورشليم فرستاد. بر فرض كه اين ادعاي كورش را باور كنيم. آيا مي توان به صرف چنين اقدامي او را پيرو آئين موسي (ع) دانست؟ بيائيد تاريخ را مرور كنيم تا ريشه چنين اقدامي هويدا شود.
كورش بابل را فتح كرده و نبونيد (پادشاه بابل) را ساقط مي نمايد. او به محظ ورود به بابل دو اقدام اساسي مي كند. نخست در مقابل بت مردوك (خداي بابليان) سجده كرده و خود را بنده مردوك معرفي مي كند. دوم آنكه يهوديان بابل را به اورشليم اعزام مي كند.(4) تاكنون هيچ مورخي در اين دو اقدام كورش ترديد نكرده است. حال جاي اين پرسش مطرح است كه چرا كساني كه سعي دارند كورش را همان جناب ذوالقرنين بنامند ادعاي صريح وي مبني بر بندگي در برابر بت مردوك را پاك كرده اند؟! در منشور استوانه ای شکل کورش هخامنشی، كه در مراسمی پر سر و صدا به کشور ایران بازگشته است از زبان كورش چنين مي خوانيم:
«فرمان دادم تمام بت خانه هايي که بسته شده بود را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم... پیکره خدایان سومر و اَکَّـد را که نَـبونید به بابل آورده بود؛ به خشنودی مَردوک به شادی و خرمی، به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم، بشود که دلها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه مردوك برایم خواستار زندگانی بلند باشند.» (5)
این تصویر بت مردوک یا همان خدای کورش است!
پرده آخر؛ مكافات عمل!
پس از فتوحات شرق ايران، كورش را غروري شاهانه فراگرفته بود. براي او هيچ جنگي بدون پيروزي خاتمه نمي يافت. به او خبر دادند كه حاكم سرزمين ماساژت ها (در شمال شرقي ايران) مرده است و اكنون حكومت به دست همسر بيوه او اداره مي شود. اين شد كه امپراطور مستكبر به طمع كشورگشايي افزون تر به اين بيوه كه توميريس نام داشت دستور ازدواج سياسي با خودش را داد. توميريس كه از اهداف زياده خواهانه كورش با خبر بود از اين كار سر باز زد. پادشاه متكبر كه تاب سرپيچي سفلگان و دون پايگان نداشت به منظور فتح سرزمين ماساژتها به آن ديار لشگر كشيد. توميريس به كورش پيغام داد كه «دست از اين زياده خواهي بردار و بر سرزمين خود حكومت كن. تا به كي قصد خون ريزي داري؟ آيا از اين همه خون ريزي سيراب نشده اي؟» (6) اما طمع چشمان كورش را پر كرده بود. لذا جنگي سخت ميان لشگر جرار كورش و قومي بدوي و ضعيف درگرفت. در اثناي جنگ كورش فرزند توميريس را به قتل رساند اما ... اما فرجام ديكتاتور شكست بود. در ميان بهت هخامنشيان سپاه كورش تار و مار گشت و خود كورش نيز به دست اين قوم ضعيف كشته شد. توميريس، مشكي را پر از خون كشته شدگان هخامنشي كرد و سر ديكتاتور را در آن فرو برد. آنگاه خطاب به كورش گفت: «هرچه كُشتي سيراب نشدي. اكنون با اين خون براي هميشه سيراب شو!» (7)
آقای احمدی نژاد در اقدامی نمادین، سمبُل مقاومت هشت ساله رزمندگان اسلام
در برابر تمامیت دنیای کفر را بر گردن کورش جنایتکار انداخت!
حالا سخنان آقاي رئيس جمهور در مراسم رونمايي از منشور كورش را بخوانيد:
«این جلسه به مناسبت رونمایی از منشور عشق، منشور کوروش، شاه جهان برگزار می شود. منشور کوروش معیاری ارزشمند برای ارزیابی تاریخی و عملکرد سیاستمداران و حاکمان تاریخ است. در این منشور آمده است: هر ملتی آزاد است که مرا به پادشاهی خود قبول کند یا نکند و هر بار که نخواهند مرا پادشاه خود بدانند من برای سلطنت بر آنها مبادرت به جنگ نخواهم کرد. منشور کوروش حقیقت یگانه پرستی است. در حقیقت حرکت کوروش برای فتح بابل برای دفاع از پیروان حضرت موسی بود. او حرکت کرد برای نجات یگانه پرستانی که در چنگال ظالمان گرفتار بودند و همانطور که می بینید بعد از فتح بابل فرمان آزادی عقیده برای مردمان آن سرزمین صادر می شود. این همان چیزی است که پیامبران فریاد زدند یعنی انتخاب یگانه پرستی و انتخاب عقیده جز با میل و اراده شخصی نخواهد بود. منشور کوروش معیاری ارزشمند برای سنجش عملکرد حاکمان در طول تاریخ است. این منشور تاکیدی بر ارزشهایی است که بشر امروز به شدت به آن محتاج است. متاسفانه سازوکارهای قالب بر جهان و مدیریت مسلط بر دنیا تاکنون قادر به تامین این نیازها نبوده است. این جلسه یک هشدار و بیدار باش به همه مدیران، حاکمان و مدعیان است که اگر می خواهید در عالم جاوید بمانید راهتان این است. امیدوارم به امانت گذاشتن منشور کوروش از سوی دولت انگلیس در ایران آغاز یک همکاری گسترده و همه جانبه در زمینه های گوناگون و به طور مستمر باشد.» (8)
جناب رئيس جمهور، بردهي بُت مردوك را كه در همين كتيبه كذايي صراحتا سخن از حقانيت بت پرستي مي راند، «يگانه پرست» مي خواند! گويا آقاي احمدي نژاد حتي يك بار ترجمه متن روي كتيبه را هم نخوانده اند! آقاي رئيس جمهور! كورش بيش از ده بار در اين كتيبه نام بت مردوك را با لقب «خدايبزرگ» ذكر كرده است. در بي خبري آقاي رئيس جمهور همين بس كه در حالي كه هيچ جاي اين منشور نوشته نشده كه «هر ملتی آزاد است که مرا به پادشاهی خود قبول کند یا نکند و هر بار که نخواهند مرا پادشاه خود بدانند من برای سلطنت بر آنها مبادرت به جنگ نخواهم کرد.» در ميان بهت اهالي تاريخ چنين جملاتي را به كورش، آنهم در اين منشور نسبت داده اند! آقاي رئيس جمهور! مشاوران شما چه كساني هستند؟ چه كساني چنين تحريفهاي تاريخي آشكاري را در كام شما نهاده اند؟ آقاي رئيس جمهور عزيز! اولا در منشور كورش نه تنها اين ادعاهاي گزاف در باب حق مردم براي تعيين پادشاهشان نيامده بلكه صراحتا نوشته شده: «منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهارگوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، نوه کورش، شاه بزرگ، نبیره چیشپیش، شاه بزرگ. از دودمانی که همیشه شاه بودهاند.» (9) كورش پادشاهي را ارثيه پدري خود مي داند، نه تكليفي كه به خواست مردم پذيرفته شده باشد. ثانيا اگر كورش تا اين حد گل و بلبل بود كه مي گفت: «هر بار که ملتها نخواهند مرا پادشاه خود بدانند من برای سلطنت بر آنها مبادرت به جنگ نخواهم کرد.» ، پس لطفا بفرمائيد اين شازده در سرزمين ماساژتها چه مي كرده؟! و اصلا چه شد كه در حال تجاوزگري كشته شد؟
امپراطور مستكبر براي نكونامي خود در تاريخ ادعاهايي را بركتيبه اي منقوش ساخت و ما ساده لوحانه آنها را باور كرديم! به راستي عجيب نيست كه مجموعه «تاريخ ايران» كمبريج، كورش را به خاطر همين ادعاهاي گزاف پدر حقوق بشر خوانده اما حمورابي بابلي را كه 1600 سال قبل از كورش شبيه همين ادعاها را در «ستل بزرگ» يا قانون نامه حمورابي منقوش ساخته به چنين عناويني مفتخر نمي سازد؟! آيا نبايد دليل اين لطف انگليسيها را تقدير يهوديان از كورش، در تورات تحريف شده دانست؟! جناب آقاي رئيس جمهور! فراموش نكنيد، آنهايي كه تاريخ ايران باستان را نوشته اند همانهايي هستند كه تاريخ هولوكاست را نگاشته اند! به هر حال اين سنت شاهان ستمگر بوده كه همواره سعي در تطهير چهره تاريخي خود داشته اند و مگر نه اين بود كه محمدرضاي ملعون نيز در امتداد اسلافش كتاب «پاسخ به تاريخ» را براي تحريف تاريخ و تطهير چهره سفاك خود نگاشت؟! با اين وصف چه توجيهي براي باور كردن ادعاهاي كورش باقي ميماند؟ اما از اين سوگمندانه تر آنكه جناب رئيس جمهور مي گويند: «منشور کوروش معیاری ارزشمند برای سنجش عملکرد حاکمان در طول تاریخ است.» و بعد خطاب به همه حاكمان جهان مي گويند: اگر می خواهید در عالم جاوید بمانید راهتان بايد راه كورش باشد!
جناب آقاي احمدي نژاد عزيز! مطابق اسناد غيرقابل خدشه تاريخي سقوط حكومت نبونيد (شاه بابل) در اثر همدستي كاهنان بت پرست معابد بابل با كورش صورت گرفته است. (10) كاهناني كه از تخريب بُتكدههاي خويش به دست نبونيد به خشم آمده بودند. (11) و كورش پس از فتح بابل، بت پرستي را از نو در اين سرزمين رونق بخشيد. نزديك به يقين است كه «نبونيد» از مخالفان بت پرستي بوده و در اثر همدستي كاهنان بت پرست بابل با كورش برافتاده است. خود كورش در اين كتيبه اي كه جناب رئيس جمهور به آن مباهات مي كنند، در مذمت نبونيد ميگويد: « نبونيد آیینهای کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی جای آن گذاشت.» (12)
آن قومي هم كه كورش را ناجي خود خواندهاند، نه پيروان حضرت موسي (ع)، بلكه قومي پيامبركُش بوده اند كه در يك روز هزار پيامبر خويش را به شهادت ميرساندند. قومي كه كتاب آسماني خويش را تحريف كرده بودند. قومي كه هنوز پيامبرشان در ميانشان بود و در جلوي چشم موسي (ع) به رغم مشاهده آنهمه معجزات، گوساله مي پرستيدند! قومي كه به خيال خام خويش عيسي ابن مريم (ع) را به صليب كشيدند. قومي كه به رباخواري و ستمگري شهره تاريخند. قومي كه پيامبر آخرالزمان كه به فرموده قرآن «همچون فرزندانشان او را مي شناختند» را تكذيب كردند و عليه او توطئه نمودند. كجا بني اسرائيل، پيرو موسي (ع) بودهاند؟
بنابراين دو فرقه از فتح بابل خشنود گشتند و در آن با كورش همدست شدند. نخست كفار بت پرست كه خود را در برابر دشمن بت پرستي ناتوان مي ديدند و ديگري، قومي جنايت پيشه و خائن و بي ايمان! قومي كه فقط به دنبال سرنگوني نبونيد بودند و نه مهاجرت به بيت المقدس. چه اينكه مطابق اسناد تاريخي تا هفتاد سال پس از سقوط نبونيد، بني اسرائيل بابل را ترك نكردند و به رباخواري در ايران و بابل حاصلخيز پرداختند! (13) حال آقاي رئيس جمهور بفرمايند كه آيا باز هم به ايراني بودن كورش مفتخرند؟!
جناب آقاي احمدي نژاد عزيز! مراقب اطرافتان باشيد. باور كنيد كه به رغم توانايي هاي انكارناپذيرتان، در بسياري از حوزه ها تخصص نداريد. شما در مديريت ترافيك و امور مربوط به رياضيات و مهندسي متبحريد. اما در علوم انساني هرگز چنين نيستيد. اينكه مثلا در تاريخ و فقه و فلسفه و ... تخصص نداشته باشيد ننگ و عار نيست. اصل بر رجوع غيرمتخصص به متخصص است. همانگونه كه يك غيرمهندس در امور مهندسي علي القاعده بايد به شما و همكارانتان رجوع نمايد. عيب آن است كه در تمام اين حوزه ها صاحب ادعا باشيم. جناب آقاي احمدي نژاد عزيز! تمام آنچه كه جنابعالي در مورد كورش گفته ايد قضاوتهاي مورخان صهيونيست و دنباله هاي ماسون داخلي آنهاست. قضاوتهايي كه از سوي مشاوران جاهل و يا خداي ناخواسته منحرف، به شما القاء شده است. قضاوتهايي كه مهمانان اسرائيلي محمدرضا شاه در اثناي جشنهاي دوهزار و پانصد ساله، با افتخار از آنها ياد مي كردند. اندكي احوالات امام خميني (ره) را مطالعه كنيد تا ببينيد كه آن مراد صاحب دل چرا به اين ديكتاتور تاريخ بي محلي كردند.
متاسفانه عده اي با سوء استفاده از فقدان اشراف تاريخي جنابعالي درصدد به انحراف كشيدن شما هستند. مقايسه جمهوري اسلامي با نظام ديكتاتوري كورش هخامنشي يك اشتباه استراتژيك است. كورش نماد سلطنت ايراني است اما اسلام عزيزي كه انقلاب از پس آن روئيده ، آمده بود تا بساط همين كورشگراييها را برچيند. جناب آقاي رئيس جمهور! ملت زجر كشيده ايران و امت به خون آغشته اسلام، هرگز فراموش نخواهند كرد كه جنابعالي روزي روزگاري در جوار نماد سلطنت طلبان، خطاب به نماينده پير استعمار گفتيد: «امیدوارم به امانت گذاشتن منشور کوروش از سوی دولت انگلیس در ایران آغاز یک همکاری گسترده و همه جانبه در زمینه های گوناگون و به طور مستمر باشد.» باور كنيد انگليسيها بي خودي به شما اين تكه سنگ بي ارزش را به عاريت نداده اند. كه سلام گرگ بي طمع نيست!
آقاي احمدي نژاد! كورش ذوالقرنين نيست. قدمت اين گمانه (تاكيد مي كنم بر گمانه بودن تساوي كورش و ذوالقرنين) به پنجاه سال هم نمي رسد! يادتان باشد اولا مطابق آيات صريح قرآن كريم (14) ذوالقرنين براي خدا مي جنگيده و در برابر هيچ بتي سر تعظيم فرود نياورده است. ثانيا شاه و شاه پرستي و سلطنت طلبي مولود شومي است كه كورش براي ايرانيان به ميراث گذاشت. اما قرآن كريم به صراحت مي فرمايد: «إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ (15) پادشاهان به محض ورود به يك آبادي آنجا را به فساد كشيده و عزيزان را ذليل مي كنند. كار آنها همواره چنين است!» كورش به دين ابراهيم (ع) نبود كه اگر بود، چنان پادشاه ستمگر و جاه طلبي نبود! كورش هم يكي بود مثل آغامحمدخان و رضاخان قلدر. منتها دستگاه تبليغاتي صهيونيسم در طول پنجاه سال اخير دائما سعي در تطهير وي نموده است. كه اين خود مجالي ديگر مي طلبد تا به طور مستند نشان داده شود كه صهيونيستها و خصوصا بريتانيا چه دروغهايي را به نام تاريخ ايران باستان به خورد ما داده اند.
جناب آقاي رئيس جمهور! شما همانگونه كه خود بدان تاكيد فرموده ايد، ناسيوناليست و سلطنت طلب نيستيد. اما «ناخواسته» در دام كساني افتاده ايد كه قصد آن دارند «مقدمات» انفكاك از الگوي متعالي اسلام براي حكومت داري را به نام دولت عدالتخواهان رقم زنند. امتي كه محمد (ص) دارد چه حاجت به كورش دارد؟! امتي كه قرآن و نهج البلاغه دارد چه حاجتي به آن كتيبه پوسيده دارد. بگذاريد فخر اين تكه سنگ از آن پهلوي و منافقين جديد باشد.
جناب رئيس جمهور خدوم و مردمي و ولايي، اينها مواضع پنج سال پيش شما نيست. اكنون قلوب هواداران حقيقي شما مجروح اتفاقاتي است كه پيرامونتان گذشته است. اختلاف و سرخوردگي، ميان هواداران جنابعالي موج مي زند. كاش يك بار ديگر جملات زير را با دقت مي خوانديد تا ريشه انحرافاتي كه به هيچوجه برازنده انتساب به شخصیت عدالتخواه و ظلم ستیزی همچون جنابعالی نيست را هرچه سريعتر شناخته و ريشه كن كنيد؛
«بسمه تعالی
جناب آقای دکتر احمدی نژاد، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و تحیت . انتصاب آقای اسفندیار رحیم مشایی به معاونت رئیس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شما است. لازم است انتصاب مزبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد. سیدعلی خامنه ای 27 /4/ 88 »
سيد حسين علوي
............................................................................
پي نوشتها:
1- گيرشمن، تاريخ ايران از آغاز تا اسلام ، ص121
2- Herodot : historien: 5 bande. Goldmans-gelbe taschenbucher – munschen – 1961 – p:130
3- پيرنيا - حسن، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض ساسانيان – 1313- ص 64 تا 68
4- خداداديان – اردشير، تاريخ ايران باستان ، ج 3، 1376 – ص 31
5- مرادی غیاث آبادی – رضا، منشور کورش هخامنشی ، 1377
6- Herodot : historien: 5 bande. Goldmans-gelbe taschenbocher – munschen – 1961 – p:210
7- همان – ص: 214
8- خبرگزاري مهر ۱۳۸۹/۰۶/۲۱ * http://mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1149924
9- مرادی غیاث آبادی – رضا، منشور کورش هخامنشی ، 1377
10- گيرشمن، تاريخ ايران از آغاز تا اسلام ، ص121
11- همان
12- مرادی غیاث آبادی – رضا، منشور کورش هخامنشی ، 1377
13- اولمستد، تاریخ شاهنشاهی ایران
14- سوره مباركه كهف – آيات شريفه 83 تا 99
15- سوره مباركه نمل – آيه شريفه 34
منابع غربي جهت مطالعه بيشتر:
Bertoled alfred : worterbuch religionen – 1975
Bartholomae : altiranisches worterbuch – sturasburg 1904
Herodot : historien: 5 bande. Goldmans-gelbe taschenbocher – munschen – 1961
Bartholomae : altiranisches worterbuch – sturasburg 1904
Herodot : historien: 5 bande. Goldmans-gelbe taschenbocher – munschen – 1961
منابع فارسي جهت مطالعه بيشتر:
حسن پيرنيا ، تاريخ ايران از آغاز تا انقراض ساسانيان – 1313
ويل دورانت ، تاريخ تمدن ، جلد 2، 1363
توئين بي – آرنولد، تاريخ تمدن ، ترجمه يعقوب آژند ، 1362
خداداديان – اردشير، تاريخ ايران باستان ، ج 3، 1376
ایدک الله تعالی فی خدمة الاسلام والمسلمین
آخرین شخصیت تاریخی ای که ایرانیان می شناختند خسروپرویز (آخرین پادشاه ساسانی) بوده است.
من در ایرانی بودن شما و امثال شما شک دارم.
زنده باد کورش بزرگ
سگ حلقه بگوش ... اینقدر واق واق بکن تا .... پاره بشه...
بقیه فکر نکنن مخاطب من نفر بالاییه ...
اینم از شیطنتهای این سایت شیطانیه...
مثل تو دفعه اولشون نیست که تو یه سایت نظر می دن. نظر که چه عرض کنم، فحش تایپ کردی. ادب خودتو نشون دادی.
دو تا دیگه مثل تو توی طرفداران کوروش کبیر باشند که باید فاتحه ی هر چی تاریخ ایرانه بخونیم.
با درود بر اسلام و امام حسین موافق...
ترجیح میدم به خاطر اسم مبارک امام حسین مثبت بدم...
خداپرست و بچه مسلمون و ذوب شده واقعی همین سید حسین علوی و امثالهم هستن. اگه غیر این مینوشت برام عجیب بود
به جای فحاشی ثابت کنید روی کتیبه آن چیزهایی که آقای علوی گفته اند، نوشته نشده.
منم میگم رو کتیبه دستور پخت قرمه سبزی نوشتن...
تو ثابت کن دروغ میگم...
wwww.naria.ir.
ترس بزرگ شما در این است که کوروش رقیب قدرتمندی در برابر الگوهای تبلیغی شما باشد.
همین و بس.
اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید...
http://www.livius.org/ct-cz/cyrus_I/cyrus_cylinder.html
ایدک الله تعالی فی خدمة الاسلام والمسلمین
به نوشته بالا دقت کنید همش عربیه!!
بایدم اعراب برای نویسنده ذوق کنن...
................................................................................................
صراط: آقای علوی کارشناس تاریخ از دانشگاه شهید بهشتی و کارشناس ارشد فلسفه غرب از دانشگاه علامه طباطبایی هستند. ضمنا مرحوم علامه هرگز چنین ادعاهایی را مطرح نکرده اند. صراط در آینده تصویر کتاب شریف المیزان را برای آگاهی جنابعالی و تمام اشخاصی که گوشهایشان بیشتر از چشمانشان کار می کند منتشر خواهد کرد.
با سلام
مطلب بیدارگر و قابل تامل تان را خواندم.
پیشنهاد می کنم ـ اگر طالب «حقیقت» امر در ارتباط با کوروش و داریوش و دار و دسته هخامنشی نام اش وعلی الخصوص قوم یهود، این قوم همیشه حیله گر تاریخ، هستید ـ دو مستندی را که لینک هایشان را در ذیل آورده ام، تماشا کنید. این دو مستند، با عنوان های «تختگاه هیچکس» (در ارتباط با مجموعه بناهای به اصطلاح تخت جمشید) و «مجعولات مجلل» (پیرامون قبر منتسب به کوروش و...)، بر مبنای مستندات و مدارک ارائه شده در مجموعه کتابهای «تاملی در بنیان تاریخ ایران» اثر متفکر و محقق معاصر «ناصر پورپیرار»، تهیه شده است.
1- لینکهای مستند «تختگاه هیچکس»:
http://dl.naria.ir/Movie/VCD-English/1.DAT
http://dl.naria.ir/Movie/VCD-English/2.DAT
http://dl.naria.ir/Movie/VCD-English/3.DAT
http://dl.naria.ir/Movie/VCD-English/4.DAT
2- لینکهای مستند «مجعولات مجلل»:
http://dl.naria.ir/Movie/Luxury%20Forgeds_Farsi/1.mpg
http://dl.naria.ir/Movie/Luxury%20Forgeds_Farsi/2.mpg
http://dl.naria.ir/Movie/Luxury%20Forgeds_Farsi/3.mpg
http://dl.naria.ir/Movie/Luxury%20Forgeds_Farsi/4.mpg
http://dl.naria.ir/Movie/Luxury%20Forgeds_Farsi/5-mosahebe.mpg
موفق باشید
صراط: متاسفانه این خواننده محترم (که البته به سیاق هواداران کورش جانب ادب را نگه نداشته اند) نیز متن کتیبه را مطالعه نفرموده و صرفا یک ادعای بی سند مطرح نموده اند. از ایشان خواهش می کنیم منبع ترجمه کتیبه را همانگونه که در یادداشت صراط آمده بیان فرمایند.
شما به عنوان یه رسانه بای بیطرف باشی نه اینکه به یه خط فکری خاص (کاری به درست و غلطش نداریم) انگ بی ادبی بزنی...
بی انصافی از بی ادبی بدتره ها ...
با افراد نا آگاهی مثل شما باید برخورد قانونی شود که با اتستفاده از نام انقلاب سعی در تجزیه ایران دارید.
برای شما واقعا متاسفم ÷اینده خاک ایران مرگ بر خائنین تجزیه طلب.
احترام به ادیان بت پرستی نیست 2569 سال پیش مردم این را میدانستند اما شما در قرن 21 از دانستن این موضوع عاجز مانده اید.
خداوند به صراط مستقیم هدایتتتان کند
آمین یارب العالمین
تاریخ ساخن و سازهای جدید بنام مقبره مجعول کوروش و تحریفات تاریخی به نام ایران و به کام یهودیان و استحمار غرب
http://www.youtube.com/watch?v=TWYAsG7B0rc&feature=related
تاریخ ساخن و سازهای جدید بنام مقبره مجعول کوروش و تحریفات تاریخی به نام ایران و به کام یهودیان و استحمار غرب
http://www.youtube.com/watch?v=TWYAsG7B0rc&feature=related
بدانید که اگر کورش این امپراطوری را بنیان ننهاده بود اکنون چیزی به نام ایران و هویت ایرانی وجود نداشت تا شما بر اریکه آن بنشینید و استفاده کنید و معلوم نبود شما اکنون اهل کجا بودید و چه ریشه و هویتی داشتید .
ضمنا به کسانی که کامنتهایی در نظر موافق با مقاله نوشته اند و تنها منبع اطلاعاتی آنها سایتهایی از این قبیل است پیشنهاد می کنم بجای بسنده کردن و اعتماد به این مطالب سطحی و بی مایه بروند منابع معتبر و گوناگون را بطور جامع مطالعه کنند و سواد خود را بالا ببرند .
در ضمن ما احتیاج نداریم صهیونیستها و ماسونها و انگلیسیها و محمد رضا پهلوی کورش را به ما بشناسانند ! کتابهای مورخین باستان و اسناد باستانشناسی در جلوی چشم ما قرار دارد و خودمان از محتوای آنها می توانیم درباره کورش قضاوت کنیم .
از همین اظهار فضلتان شما معلوم است که تا چه اندازه با منایع تاریخ ایران آشنایی دارید!!
یه کلاس پنجمی هم این رو بهتر میدونه که تحقیقات تاریخ باستان ایران تالیف امثال هرتزفلد و دیاکانوف و ...است که همگی مامور کنیسه و کلیسا بوده اند.
خدا خیرت دهد.بسیار عالی بود.
من از طاغوت و طاغوتیان بیزارم (يك مستضعف ايراني)
صراط: 1- نقل فوق منبع ندارد و معلوم نيست كجا استاد چنين فرموده اند.
2- حتي اگر استاد ما نيز چنين فرموده باشند باز هم قول ايشان براي ما ملاك نيست. ملاك در بت پرست خواندن كورش اعتراف صريح وي در كتيبه اي است كه جنابعالي و همفكرانتان به آن فخر و مباهات مي كنيد.
ضمنا يادتان باشد كه ما مطهري پرست نيستيم. ما به استادمان در حد آموزه هايشان احترام مي گذاريم و مطمئنيم كه اگر - بر فرض محال - ايشان نيز چنين فرموده باشند به جهت تناقض با قول شخص كورش "صددرصد" اشتباه است.
شما که معتقدید حکومت تنها حق ولی فقیه است و حفظ نظام اوجب واجبات است و باید به هرقیمتی نظام و دین رسمی را حفظ کرد . آیا روش شما در حفظ نظام به هر قیمت ، روش ماکیاولیستی نامیده نمی شود ؟
یعنی در این سایت تبلیغ افکار و آرا و دروغهای ناصر پورپیرار و تجزیه طلبان مجاز است ؛ اما انتشار آرای مدافعان هویت تاریخی و ملی ایران ممنوع است!!!!
پس پیوند حزب اللهی ها و تجزیه طلبان و انگلیسیها را تبریک عرض می کنم !!
حالا دیگر ماهیت خود را علنی کردید و خیانتتان به ایران آشکار شد و من مطمئن شدم که نباید شما را ایرانی به حساب آورد ، بلکه غاصب و اشغالگر هستید و هویتتان به عربستان و عراق و لبنان بر می گردد و از کشور ایران تنها استفاده ابزاری می کنید .
شما و ارزش و اهمیت و اعتبار مقاله شما و تاثیر آن در میان ایرانیان نیز وضعیتی مشابه با کتاب صادق خلخالی دارد .
این حرف ها بوی خود شیرینی و جلب توجه میدهد
صراط: لطفا به جاي عصبانيت پاورقي هاي مان را بخوانيد
استمرار مکتب ایرانی و مکتب زرتشت و مکتب کورش در عرفان ایرانی در دوره پس از اسلام :
بر سر درگاه خانقاه شیخ ابوالحسن خرقانی نوشته بوده است :
« هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید چه آن کس که به درگاه باری تعالی به جان ارزد البته بر خوان ابوالحسن به نان ارزد » .
من یک آریاییم و به کورش افتخار می کنم
صراط: آقاي سيد حسين علوي هرگز مفتخر به پوشيدن لباس مقدس روحانيت نبوده اند!
ضمنا تاريخ كشور ما شامل شاهان ستمگر بسياري از نژاد هاي عرب و عجم بوده؛ از كورش جاني تا بني العباس و...
به جاي فحاشي ثابت كنيد كورش در كتيبه اش ننوشته كه بنده بت مردوك است. فقط همين!
اینو بدون! یه روز ما ایرانیان تو رو سلّاخی خواهیم کرد
صراط: دوست عزیز! مثل اینکه فراموش فرمودید که خدای بت پرستان همان شیطان رجیم است؟! ظاهرا در تسامح مورد نظر شما و آقای کورش هخامنشی با شیطان هم می شود مدارا و تساهل و تسامح کرد! عزیز دل! کار را از اینی که هست خرابتر نکنید! یک کاری نکنید که فردا نویسنده محترم مقاله، کورش را به استناد همین به قول امثال جنابعالی "مدارا" با شیطان و بندگان شیطان، طی مقاله جدیدی نوکر شیاطین بنامند!
آقای علوی! دست روی خوب نقطه ای گذاشته اید. اینکه آقایان سواد خواندن متن کتیبه را هم نداشتند و فقط ادعاهای قلمبه فرموده اند پاشنه آشیلشان بود. من خبر دارم که این مقاله هم اکنون بین عناصر همین جریان انحرافی دولت دست به دست می چرخد و کارد بزنید خونشان در نمی آید!
دعا می کنم از دست جدّ غریبتان امام المظلومین علی ابن ابی طالب (ع) در جوار حوض کوثر سیراب شوید.
صراط: چرا این سوالها را از صراط می پرسید؟! لطفا سوالاتتان را از کسی بپرسید که کتیبه را نوشته! کورش می گوید بابا والله بالله من بت مردوک را می پرستم آنوقت شما به زور می خواهید خداپرستی را در پاچه او بچپانید؟!!!
اولا کورش و بابلیها شخصی به نام شیطان رجیم نمی شناختند ! دوما من کجا گفتم با شیطان می شود مدارا و تساهل کرد ؟ بلکه کورش با عقاید بابلیها بطور تاکتیکی مدارا کرده است چون به نفع امپراطوریش بوده است . مگر امروز هزاران عقیده خرافی در مثلا هند یا کشورهای دیگر هست ، به معنی تساهل حکومتگران آن کشورها باشیطان است؟ این مصلحت و نحوه اداره آن کشورها است و کورش نیز همینطور است و برخلاف برخی ها عطوفتش تا آن حد بوده که نمی خواسته با خشونت با بابلیها برخورد کند . اصولا شاهان بعدی هخامنشی نیز که در کتیبه های خود اهورامزدا را می پرستیدند به فرهنگهای بومی ملل دیگر دست نمی زدند و به عقاید دینیشان احترام می گذاشتند . پس چطور شاهانی که خودشان نوشته اند پرستنده اهورا مزدا بوده اند به عقاید دینی ملل دیگر بی احترامی نمی کردند ؟ از اینجا می فهمیم کورش نبز مانند پادشاهان بعدی چنین بوده است و پرستنده اهورامزدا بوده است منتها با خشونت نسبت به عقاید دیگران عمل نکرده است و بعد اینکه او به یهوه خدای یهودیان احترام گذاشته است . پس بر مبنای استدلال شما او بنده مردوک است یا یهوه ؟! همین نشان می دهد این تنها سیاست تساهل دینی کورش بوده اما کسانی که در فرهنگ استبداد دینی پرورش یافته اند اینگونه اقدامات را نمی توانند درک کنند و من متاسفم که شما از محتوای این کتیبه چنین برداشتی کردید و البته هرجور دوست دارید فکر کنید اما برداشت اکثریت مطلق کسانی که تاریخ می خوانند از این کتیبه همان است که عرض کردم . ضمنا کامنت بنده را ناقص و گزینشی نمایش دادید !
سوال گفته شده نشان می دهد احترام کورش به مردوک مصلحتی و تاکتیکی بوده است و خود کورش مزدا پرست بوده است و آن را از شما پرسیدم تا شما نیز متوجه نتیجه آن سوال یعنی مزداپرست بودن کورش شوید!
ضمنا با حذف قسمت دوم نظرات من و نمایش ندادن آن به نظر می رسد درباره اینکه کورش پدر حقوق بشر است یا نه ، دیگر چیزی برای گفتن نداشتید و ثابت شده است که کورش پدر حقوق بشر هست . در نتیجه موضوع را متمرکز کرده اید به بت پرست بودن یا خداپرست بودن کورش که البته به جایی نمی رسید .
بنابراین خود شما هم اعتراف کردید که این مطالب کتیبه و اقدامات کورش مصلحتی بوده است ، نه از روی عقیده دینی واقعیش!
کشتن انسانهای غافل بت پرست و سرکوب و خونریزی دینی نوکری شیطان است ، نه مدارا و تسامح دینی !!!! مدارای دینی عملی الهی و اهورایی و زرتشتی است !!
http://alef.ir/1388/content/view/82972/
1- این گل نبشته متعلق به کوروش باشد
و
2- متن آن همان باشد که ما اکنون میدانیم
اعتبار این ادعای کوروش مبنی بر رعایت حقوق مردم مورد تجاوز قرار گرفته توسط ارتش کوروش و آزادی ادیان در سایه حکومت وی، همه از جنس همان ادعاهای هیتلر و چنگیز و نرون میباشد. اگر که تاریخ پشیزی برای ادعاهای نامبردگان فوق قائل نیست از آن است که حافظه تاریخی مردم منطقه در طول سالها یادی به نیکی از آنان نبرده.
از کوروش هیچ اثری در حافظه تاریخی سراغ نداریم مگر تکرار تهوع آور آن در پنجاه سال گذشته که توسط مستکشفین مامور کنیسه باب شده.
آقاي علوي با اين مقاله روشنگرانه غيرت مليشون رو نشون دادن.نه كسي كه بازيچه دروغ هاي بيگانه ها شده و بدون اين دروغ ها احساس بي هويتي مي كنه!
ولي چرا بايد آقاي احمدي نژاد...؟!
البته به نظر من، آقای احمدی نژاد، کار عجیبی انجام نداده است، فقط می خواهد این واقعیت را که سالیان درازی است از همه پنهان نموده اند ( مخصوصا در سی و و سال اخیر ) برای ما آشکار کند ( البته ناخواسته ) و آن این است که : " ریشه و مبدا تشیع، نه اسلام، بلکه شاهنشاهی پر از ستم و تبعیض و زر، زور و تزویر ی است که از کورش جنایتکار ( مزدور سران جاه طلب یهود ) آغاز شده است.
تورو چه به اظهار نظر درباره کوروش کبیر و فرهنگ اصیل ایرانی ............... .................
اتفاقاتي كه در طول تاريخ رخ مي دهد مسلما" دو دسته اند 1- اتفاقات و حوادثي كه آثار منفي بدنبال دارند 2- اتفاقات وحوادثي كه مثبت مي باشند اتفاقات منفي قطعا"كمتر نقل وقول تاريخ است و پس از گذشت چندين سال آثاري از آن باقي نمي ماند ولي اتفاقات مثبت پس از گذشت ساليان دراز همچنان بر قلوب ملتها حكومت مي كند وداستان كوروش و منشور آن از همين دسته دوم اند كه پس از گذشت 2500 سال همچنان ازآن به نيكي ياد ميشود ووديعه است كه خداوند به انسانها هديه داده است حقيقتا" در 2500 سال پيش وجود چنين چهرهائي در عصربربريت و وحشي گري يك نعمت است . شما كه چنين ادعائي رابيان ميكنيد استنادتان به چيست چطورادعاي خود را مستند مي دانيد ولي شعار وگفتار سازمانهاي حقوق بشر و سازمان ملل را در مورد كوروش(بنيانگذار اولين منشورحقوق بشر در جهان) کذب و دروغ مي پنداريد . چرا هرگاه حقيقت تاريخي ، هويت فرهنگي و تمدن ايران وايراني به ميان مي آيد به خودتان مي لرزيد و آنرابه صهيونيست ها نسبت مي دهيد . مسلما" ترس از خلاء عميق ايدئولوژيك وفاصله طبقات فرهيخته جامعه با كژانديشان مغرض، شما را به چالش وتكاپو انداخته است ووحشيانه به فرهنگ وتاريخ كهن چندين هزار ساله وروشن يك ملت ريشه داروبا هويت حمله ور ميشويد و خودرا درخطر سقوط ايدئولوژي مسخ شده خويش مي بينيد قطعا" هويت يك ملت به يك شاه و ملك و رئيس جمهور يك مملكت شناخته نيست هويت همان جوهره وسرشت باوقار و نجيب ايراني است كه چهره هائي را دردامن خود پرورانده است چهره هاي همچون حافظ و سعدي ، فردوسي و مولوي ، خيام وعطار، ابوعلي وذكرياء ، خوارزمي و خواجه نصيرالدين كه متاسفانه با اظهار نظرهاي مغرضانه افرادي مثل شما بدست فراموشي سپرده شده ودرساليان اخير شاهد به يغما رفتن چهره هاي نامي و تاريخي ونسبت دادن آنها به كشورهاي بيگانه هستيم بعنوان مثال اخيرا" عربستان در يك ادعاي واهي مدعي شده است كه ابوعلي سينا يك عرب ومتعلق به امت عربي است ويا تركيه مدعي شده است مولوي يك ترك بوده ويا آذربايجان نظامي را ازآن خود ميداند وهرساله براي آن شاعر بزرگوارمراسم گراميداشت برگزارميكند اگربه همين منوال پيش برويم جزيك مشت سنگ و سفال براي ما چيزي باقي نمي ماند اگر منصف باشيم نبايد تاريخ اسلام پس ازرحلت پيامبر(ص) را ناديده بگيريم كه سراسر خونريزي و كشتار، تجاوز وقتل عام ملتها بنام اسلام توسط خلفا و جانشينان آنان بوده است بجز در يك دوره بسيار كوتاه بوسيله حضرت علي (ع) اسلام واقعي نمايان شد وبقيعه دوره ها سراسر تاريك وسياه و تجاوز به حقوق انسانها بوسيله اعراب باديه نشين وبدوي بوده است ودر كتابهاي تاريخ ازآن بنام تمدن باشكوه اسلامي ياد ميكنند كدامين تمدن ، تمدني كه ابتدائي ترين حقوق انساني در آن ناديده گرفته ميشد حتي امامان معصوم اين انسانهاي آسماني و فرهيخته بدست همين وارثان دين نبوي سربريده شده اند . وحال قضاوت كنيم و ببينيم ذوالقرنين (صاحب دو عصر) كيست اتفاقا" در تفسيرقرآن كريم ازحضرت آيت اله مكارم شيرازي درسوره كهف آيات شريف 83 تا 98آمده است ذوالقرنين ازبنده گان خاص الهي وداراي صفات نيك وبرجسته است وخصوصيات اخلاقي و حركت هاي تاريخي ايشان(ذوالقرنين) نشان ميدهد تنها شخصيتي كه به اين صفات نزديك است كوروش مي باشد نه اسكندر خونريزوسفاك ، وحال كه شما با راي خود ايگونه تفسير مي كنيد گناهش به خودتان و فراموش نكنيم شعرشاعر بلند آوازه ايراني را بني آدم اعضاي يكديگرند که در آفرينش زيك گوهرند بر سر در سازمان ملل همچون نگيني ميدرخشد و مايه فخر ومباهات هرايراني پاك سرشت است و باوجود آدم هاي به ظاهر روشنفكرمآب وبدعت گذار و صهيونيستي مثل شما اگر اين فرصت در عصر ما مي افتاد هرگز چنين شعاري برسر در يك نهاد بين المللي نقش نمي بسته است واز خاطره ها محو مي شد. وخليج فارس به خليج عربي تبدبل نمي شد. اينان دست مايه هاي هم قطاران شماست.
ولذا فراموش نكنيم كه كوروش حقيقت انكار ناپذير تاريخ است وچهره اي نيست كه يك شبه ساخته شده باشد ويك شيه با اراجيف بعضي افراد عقده اي و مغرض واجير شده و مواجب گير حكومت مخدوش شود. آدم هائي كه ايمانشان نام ونان براي شان مي آورد ودررداي كهنه وپوسیده تعصب وبلند گوي بي هويتي ، كسب و كار ميكنند. كم نيست چنين آدم ها ئی درجامعه ما كه كسبه چنين بازاري اند. خدارحمت كند شهداي بخون غلتيده وطن را (كه از تمام طبقات ومذاهب و اقوام ايراني دراين صف الهي بوده اند . شيعه و سني ، كليمي و ارمني وزرتشتي ، فارس و كردوترك و لروسيستاني) نام ويادشان هميشه جاويد باد. . . خدايا به من زيستني عطاكن كه درلحظه مرگ براي بي ثمري لحظه اي كه براي زيستن گذشته است حسرت نخورم ومردني عطاكن تا كه بر بيهوده گي اش سوگوار نباشم.
انشاأالله
مهران - ر
یک ایرانی وفادار به میهن
جناب علوی با این خضعبلاتی که نوشتند بیشتر از اینکه به اسلام خدمت کرده باشند به همون امریکا و یه عده پانــترک و پانـــعرب خدمت کردند تا از این آب گلآلود ماهی بگیرند
مگه هر نظر پیامبر (ص) در مورد همه ایرانیا بوده؟
یکم فکر کنید
پيامبري كه هيچ قومي رو برتر از ديگري نمي دونست چطور مي تونه يه همچين حرفي زده باشه
در ضمن دوست عزيز نژادپرستي در هر جايي كه باشه باعث ننگه ربطي به ايران يا كشور هاي عربي نداره
ایرانی امروز به فکر ایران است و در کنار هم با پیروی از رهبری که همسطح با فقیرترین افراد کشورش زندگی میکند و دلسوزانه تر از پدری مهربان می ماند ، سعادتمندی و زندگی اجتماعی سالم همه ی ایران و جهان را میخواهد و برای آن تلاش میکند.
.آرامگاه کوروش چرا تا قبل از اسلام بر مبنای نظر باستانشناسان(بعنوان مثال کتاب کوروش و باورهای مردم فارس نوشته:دکتر صداقت کیش)محل عبادت مردم و حتی بر اساس آثار بجای مانده حتی پس از اسلام محل برگزاری مراسم دینی از جمله قربانی کردن و....بوده است؟
پس بیخودی ذهن مردم را درباره کسی که خودتان هم می دانید که یکتاپرست بود خراب نکنید.
بجای اینکه مطلب بنویسی برو یکم مطلالعه من و ببین ماکیاولیسم کورش کبیر است یا ........؟
اگه هم وقت مطالعه نداری برو گرگم به هوا بازی کن
بهتر از مهمل گفتنه
لازم به ذکر است کورش بعد از شکست آستیاگ او را به قتل نرساند و حتی یکی از مشاورین او شد
نقل از کتاب تاریخ 10000 ساله ایران
گمراهی آخرتی سخت در انتظار دارد
اگر خدا بخواهد
جانم فدای کوروش
زنده باد کوروش بزرگ
زنده باد کوروش بزرگ
زنده باد کوروش بزرگ
زنده باد کوروش بزرگ
زنده باد کوروش بزرگ
زنده باد کوروش بزرگ
زنده باد کوروش بزرگ
زنده باد کوروش بزرگ
زنده باد کوروش بزرگ
زنده باد کوروش بزرگ
زنده باد کوروش بزرگ
جانم فدای ایران
زنده باد کوروش
بهتره گذشته خودمان را به دست خودمان خراب نكنيم.
درود بر دين اسلام
درود بر دين اسلام
درود بر دين اسلام
درود بر دين اسلام
درود بر دين اسلام
درود بر دين اسلام
درود بر دين اسلام
درود بر دين اسلام
درودبركوروش بزرگ
درودبركوروش بزرگ
درودبركوروش بزرگ
درودبركوروش بزرگ
درودبركوروش بزرگ
درودبركوروش بزرگ
اما تو بی سواد رو چه به قضاوت تاریخی سیاسی، خوب نگاه کنی بت پرست تو و امثال تواند.
نظرات رو خواندم متن هم ارزشی نداشت که جز نگاهی جزئی بهش بهشه
فقط خواستم بپرسم چرا کسی نمی تونه باور کنه که یک مسلمان می تواند یک ایرانی باشه و یک ایرانی می تواند مسلمان باشه
تا کی این دو گانگی بین اسلام و ایران
چرا این دو نتوانند کنار هم باشند
علامه بزرگوار طباطبایی و آیت الله مکارم شیرازی کوروش را اشبهً به ذوالقرنین دانستند
ایرانی ها شیعه علی شدند چون عدالت علی را جدای از هجوم وحشیانه عده ای اعراب مشرک دیدند و.... صدها نمونه کمک متقابل و دوستی متقابل ایران و اسلام
حالا هم صاحب این نوشته های مزخرف و بعضا اراجیف بهتره بجای استفاده سیاسی و خائنانه کمی تاریخ بخونه و ببینه که تمام شبهاتی که وارد کرده اگر دروغ نباشه توجیه داره و البته بعیدی ایشون حتی یک مقاله علمی یا سخنرانی باستان شناسانه خوانده باشن
و اما بنده با نگاه ایرانیگری مخالفم و معتقدم اولین نژاد پرست شیطانه و نژاد پرستان فرزندان شیطان یا جاهلانی نادان هستند
مخلص علی و آل علی هستم و افتخار میکنم به شخصیت های بزرگ تاریخم ولو پیش از اسلام