صراط:سیدحسن نصرالله از قصیر و روستاهای اطراف آن بازدید کرد تا در این دیدار شخصاً از رزمندگان حزبالله قدردانی کند.
علی هاشم روزنامهنگار سرشناس عرب که سابقه فعالیت در شبکههای خبری المیادین، الجزیره و بیبیسی و چندین روزنامه معتبر را دارد، در جریان بازدید از قصیر بعد از آزادسازی آن، با سید حسن نصرالله از فاصله نزدیک رودررو میشود، هاشم این رویداد را بهصورت یک گزارش در المانیتور منتشر کرده است.
چند روز پس از سقوط قصیر واقع در جنوب شرقی سوریه، این شهر شاهد چند دسته از بازدیدکنندگان بود، عدهای از آنان ساکنان این شهر بودند، بعضی دیگر رهگذرانی بودند که میخواستند ببینند در این شهر چه اتفاقی افتاده است، اما گروه سومی نیز وجود داشت؛ احتمالاً سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله.
روز آخر من در قصیر بود و اقدامات امنیتی همانند روزهای گذشته نبود و وقتی من دراینباره سؤال کردم تنها پاسخی که شنیدم این بود، هرروز دستورات جدیدی صادر میشود، یکی از همکاران من گفت: "احتمالا رئیس جمهور بشار اسد از این شهر دیدار خواهد کرد، اتفاقی که در باب عمر در استان حمص وقتی که نیروهای دولتی کنترل آن را به دست گرفتند، رخ داد". نظری که هیچگاه تأیید نشد، بعداً یک افسر سوریه به ما گفت که یک مقام عالیرتبه سوریه (نه بشار اسد) بهزودی وارد قصیر خواهد شد.
بعد از دو ساعت هیچکس وارد این شهر نشد و من تصمیم گرفتم برای گفتوگوی احتمالی با ساکنینی که به شهر بازگشتهاند در اطراف شهر قدم بزنم. در مرکز شهر در حالی که وسط جاده اصلی ایستاده بودم یک خودروی مشکی بزرگ بهسمت من در حال حرکت بود.
من به مردی که کنار راننده نشسته بود خیره شدم، چهرهاش آشنا، اما قدری هم مبهم بود. خیلی زود فهیمدم که با دبیرکل حزبالله لبنان، سید حسن نصرالله رودررو شدهام. بدون عمامه و در حالی که لباس نظامی پوشیده بود. او به من لبخند زد و سر تکان داد و در حالی که من شوکه شده بودم خودرو دور شد. هیچ کاروانی نبود فقط یک ماشین بود، اما همانطور که گفته بودم اقدامات امنیتی در شهر و اطراف آن اتخاذ شده بود.
کمی زمان برد تا مطمئن شوم آن کسی که من دیده بودم سید حسن نصرالله بود، یعنی زمانی که من به بیروت برگشتم شروع به تحقیق کردم.
در حالی که من در این مورد تحقیق میکردم اطلاعات جدیدی نیز به دست آوردم، این اولین بار نبود که نصرالله از زمان آغاز بحران قصیر از این شهر دیدار میکرد، یک منبع نزدیک به حزبالله به من گفت: سید حسن نصرالله یک روز قبل از آغاز نبرد قصیر، به این شهر رفت و با بعضی از فرماندهان دیدار و برای آنها سخنرانی کرد.
این منبع نزدیک به حزبالله افزود، سید حسن نصرالله درحدود نیم ساعت با فرماندهان اصلی خود درباره نبرد، انتظارات و اینکه چند روز طول میکشد تا جنگ پایان یابد، رایزنی و مشورت کرد.
بنا بر گفته این منبع نزدیک به حزبالله، نصرالله در آخرین دیدار خود از شهر قصیر و روستاهای اطراف آن بازدید کرد و میخواست در این دیدار شخصاً از رزمندگان قدردانی کند، او با آنها دیدار کرد و از مجروحان عیادت کرد.
من از این منبع پرسیدم که حسن نصرالله چگونه میتواند از بیروت به قصیر در سوریه برود و یا بعضی وقتها به ایران سفر کند در حالی که اسرائیل میگوید او پنهان شده است.
او جواب داد: این یک "قایمموشکبازی" است. دستگاه امنیتی نصرالله بهاندازه کافی حرفهای است که بداند چهزمانی و چگونه حرکت کند، هیچکس نمیداند آنها چهکار میکنند و چه اقداماتی در دست دارند، ما وقتی میدانیم که همهچیز پایان یافته است.
علی هاشم روزنامهنگار سرشناس عرب که سابقه فعالیت در شبکههای خبری المیادین، الجزیره و بیبیسی و چندین روزنامه معتبر را دارد، در جریان بازدید از قصیر بعد از آزادسازی آن، با سید حسن نصرالله از فاصله نزدیک رودررو میشود، هاشم این رویداد را بهصورت یک گزارش در المانیتور منتشر کرده است.
چند روز پس از سقوط قصیر واقع در جنوب شرقی سوریه، این شهر شاهد چند دسته از بازدیدکنندگان بود، عدهای از آنان ساکنان این شهر بودند، بعضی دیگر رهگذرانی بودند که میخواستند ببینند در این شهر چه اتفاقی افتاده است، اما گروه سومی نیز وجود داشت؛ احتمالاً سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله.
روز آخر من در قصیر بود و اقدامات امنیتی همانند روزهای گذشته نبود و وقتی من دراینباره سؤال کردم تنها پاسخی که شنیدم این بود، هرروز دستورات جدیدی صادر میشود، یکی از همکاران من گفت: "احتمالا رئیس جمهور بشار اسد از این شهر دیدار خواهد کرد، اتفاقی که در باب عمر در استان حمص وقتی که نیروهای دولتی کنترل آن را به دست گرفتند، رخ داد". نظری که هیچگاه تأیید نشد، بعداً یک افسر سوریه به ما گفت که یک مقام عالیرتبه سوریه (نه بشار اسد) بهزودی وارد قصیر خواهد شد.
بعد از دو ساعت هیچکس وارد این شهر نشد و من تصمیم گرفتم برای گفتوگوی احتمالی با ساکنینی که به شهر بازگشتهاند در اطراف شهر قدم بزنم. در مرکز شهر در حالی که وسط جاده اصلی ایستاده بودم یک خودروی مشکی بزرگ بهسمت من در حال حرکت بود.
من به مردی که کنار راننده نشسته بود خیره شدم، چهرهاش آشنا، اما قدری هم مبهم بود. خیلی زود فهیمدم که با دبیرکل حزبالله لبنان، سید حسن نصرالله رودررو شدهام. بدون عمامه و در حالی که لباس نظامی پوشیده بود. او به من لبخند زد و سر تکان داد و در حالی که من شوکه شده بودم خودرو دور شد. هیچ کاروانی نبود فقط یک ماشین بود، اما همانطور که گفته بودم اقدامات امنیتی در شهر و اطراف آن اتخاذ شده بود.
کمی زمان برد تا مطمئن شوم آن کسی که من دیده بودم سید حسن نصرالله بود، یعنی زمانی که من به بیروت برگشتم شروع به تحقیق کردم.
در حالی که من در این مورد تحقیق میکردم اطلاعات جدیدی نیز به دست آوردم، این اولین بار نبود که نصرالله از زمان آغاز بحران قصیر از این شهر دیدار میکرد، یک منبع نزدیک به حزبالله به من گفت: سید حسن نصرالله یک روز قبل از آغاز نبرد قصیر، به این شهر رفت و با بعضی از فرماندهان دیدار و برای آنها سخنرانی کرد.
این منبع نزدیک به حزبالله افزود، سید حسن نصرالله درحدود نیم ساعت با فرماندهان اصلی خود درباره نبرد، انتظارات و اینکه چند روز طول میکشد تا جنگ پایان یابد، رایزنی و مشورت کرد.
بنا بر گفته این منبع نزدیک به حزبالله، نصرالله در آخرین دیدار خود از شهر قصیر و روستاهای اطراف آن بازدید کرد و میخواست در این دیدار شخصاً از رزمندگان قدردانی کند، او با آنها دیدار کرد و از مجروحان عیادت کرد.
من از این منبع پرسیدم که حسن نصرالله چگونه میتواند از بیروت به قصیر در سوریه برود و یا بعضی وقتها به ایران سفر کند در حالی که اسرائیل میگوید او پنهان شده است.
او جواب داد: این یک "قایمموشکبازی" است. دستگاه امنیتی نصرالله بهاندازه کافی حرفهای است که بداند چهزمانی و چگونه حرکت کند، هیچکس نمیداند آنها چهکار میکنند و چه اقداماتی در دست دارند، ما وقتی میدانیم که همهچیز پایان یافته است.