جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۹

جدیدترین آرایش گفتمانی انتخابات یازدهم

انتخابات‌ها حول و حوش «تدام وضع موجود» و «تغییر در وضع» موجود شکل می‌گیرد. بنابراین در درجه اول کسانی واجد اهمیت در انتخابات می‌شوند که بهترین نمونه برای نمایندگی این دو سو باشند. بنابراین انتخابات یازدهم ریاست جمهوری سه قطب اصلی خواهد داشت.
کد خبر : ۱۱۱۹۷۶

صراط:دکتر پرویز امینی، جامعه شناس و پژوهشگر مسائل سیاسی پس از ثبت‌نام نامزدهای ریاست‌جمهوری،‌ درباره آخرین وضعیت آرایش سیاسی،‌قطب‌بندی موجود و گفتمان ‌های حاضر در عرصه انتخابات 92،‌یادداشتی را در اختیارما قرار دارد که در ادامه می‌آید:  

با پایان یافتن ثبت نام انتخابات، ابهامات و احتمالات سئوال برانگیز درباره حضور نامزدها به شفافیت  تبدیل شد. با آ ن که برخی از تغییر صحنه انتخابات صحبت می کنند، تغییر کیفی و ماهوی در سه آرایش «اجتماعی» و «سیاسی» و «گفتمانی» انتخابات رخ نداده است و ما هچنان باید شاهد  یک انتخابات چند گفتمانی و چند قطبی و با پایگاه رای متکثر برای جریانات روبرو شویم. با آمدن هاشمی و جلیلی تغییری که رخ داده است این است که هر یک از قطب ها و گفتمان ها صاحب بهترین نمایندگان خود در صحنه انتخابات شدند که به جدی تر شدن رقابت و گسترده تر شدن مشارکت سیاسی مردم در انتخابات 24 خرداد منجر خواهد شد.

 آرایش اجتماعی

برای فهم رفتار گروهها و طبقات اجتماعی گوناگون در مسایل سیاسی خصوصا در انتخابات و خصوصا در ایران  مجبوریم مفهوم دیگری نیز به استخدام بگیریم که در جامعه شناسی و جامعه شناسی سیاسی پرکار برد است که تحت عنوان «شکاف های اجتماعی» از آن یاد میشود.  این مفهوم دست ما را برای بحث بازتر می کند و متغیرهای بیشتری و متفاوت تری از آنچه از دیدگاه برخی متفکران غربی آوردیم را در اختیار ما می گذارد.

شکاف‌های  اجتماعی

بحث شکاف‌های اجتماعی یکی از مهمترین مباحث در جامعه شناسی خصوصا جامعه شناسی سیاسی است که در تبیین و توضیح واقعیت‌ها، پدیده‌ها و رخدادهای یک جامعه کاربرد زیادی دارد. شکاف‌های اجتماعی در واقع تعریف کننده نقاط تفاوت و افتراق افراد و گروه‌های گوناگون یک جامعه درباره ارزش‌ها، ‌ایدئولوژی‌ها، دیدگاه‌های سیاسی، خواسته‌ها و مطالبات در اولویت، طبقه اجتماعی و جایگاهی که افراد در قشربندی اجتماعی دارند و... می‌باشد.

روابط اجتماعی و تعامل بخش‌های گوناگون جامعه با یکدیگر، به میزان قابل توجهی براساس این شکاف‌ها تنظیم و تعریف می‌شود. هم خوانی‌ها در این متغیرهای اجتماعی، به همبستگی‌های نظری و عملی افراد و گروه‌ها و تفاوت‌ها و تمایزها، به انفکاک از یکدیگر و در شرایطی سخت تر به تعارض و حتی خصومت بین گروه‌ها منجر می‌شود.

به طور مثال «جنسیت» یا «سن» متغیر‌های اجتماعی‌ هستند که در شکل گیری شکاف‌های اجتماعی موثرند و جامعه را به دو گروه زنان در برابر مردان و دو گروه جوانان در برابر میان‌سالان و کهن‌سالان تقسیم می‌کنند. به دلیل همین تفاوت‌ها در سن و جنسیت، سطحی از تعارض در انتخاب‌های آنها و ارزش‌هایی که دارند و خواسته‌ها و مطالباتی که در اولویت می‌دانند، بوجود می‌آید.

شکاف‌های «اقتصادی» که جامعه را به گروه‌های برخوردار و غیر برخوردار و نیز طبقه متوسط تقسیم  می‌کند، گوناگونی در «اقشار» که جامعه را به معلم، کارگر، روحانی، استاد و دانشجو و... تفکیک می‌کند و تفاوت‌های «مذهبی» که آحاد جامعه بر حسب دین، به مسلمان و غیر مسلمان(مسیحی، زرتشتی و...) و شیعه و سنی تقسیم می‌کند، شکاف‌های «قومی» که گروه‌های اجتماعی و افراد را به یک قومیت(کرد، عرب، لر، ترک و...) وابسته کند؛ شکاف‌های سیاسی که در جامعه ما افراد را به اصلاح طلب و اصول گرا تقسیم ‌کند؛ از جمله موارد دیگری می‌باشند که در بحث شکاف‌های اجتماعی مورد توجه است.

شکاف‌های فعال

وجود شکاف‌های اجتماعی، طبیعت جوامع محسوب می‌شود و گریزی از آن نیست. این شکاف‌ها واقعیتی‌هایی هستند که در همه کشورها نیز با شدت و ضعف وجود دارند و در تحلیل‌های جامعه شناسی درباره پدیده‌های یک جامعه خاص نیز، غیر از ارزش توصیفی، چندان کاربرد تحلیلی ندارند. آن چه در بحث شکاف‌ها مهم است، شکاف‌های فعال در جوامع است که صف بندی‌های اصلی حول و حوش آنها شکل می‌گیرد و سایر شکاف‌ها در سایه این شکاف‌های اصلی به حاشیه می‌روند و یا قدرت ظهور و بروز پیدا می‌کنند.

به عنوان مثال در کشورهای اروپایی و تا حد زیادی در آمریکا علی رغم تفاوت‌های مذهبی - بخشی از جامعه کاتولیک و بخشی دیگر پروتستان می‌باشند- این شکاف تأثیری در انتخابات این کشورها ندارد. شکاف اصلی یعنی شکاف فعال در انتخابات آمریکا، شکاف سیاسی است که جامعه را به دو گروه  جمهوری‌خواه و دموکرات تقسیم می‌کند. سایر شکاف‌ها یا تأثیری در این مسأله‌ ندارند و یا تحت الشعاع این شکاف اصلی می‌باشند.

شکاف های فعال در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری

در انتخابات یازدهم همچنان شکاف های فعال همان شکاف های انتخابات دهم ریاست جمهوری است.

1) شکاف فکری، ایدئولوژیک و سیاسی

2) « شکاف جغرافیایی و اقتصادی»

3) « شکاف نخبه و توده»

«تعمیق شکاف ها در انتخابات پیشین» و «عدم تغییر شرایط به صورت مبنایی طی چهار سال گذشته»، «قطب بندی های اصلی که در انتخابات آتی شکل می گیرد» و نیز «نوع رقابت گفتمانی» که در انتخابات یازدهم  صورت می گیرد از دلایل اصلی تداوم شکاف های انتخابات دهم در انتخابات یازدهم است.

1) شکاف فکری، ایدئولوژیک و سیاسی

شکاف مذکور در نتیجه تفاوت ها و حتی تضاد بخش های گوناگون جامعه در « نظام ارزشی » و «گرایش سیاسی» آنها بوجود می آید. این شکاف در تمامی انتخابات کشور ما، شکاف اصلی بوده است و تفاوت ها و اختلافات حول آن شکل می گرفته است. این شکاف می تواند حالت درون گفتمانی داشته باشد و یا برون گفتمانی داشته باشد.  به لحاظ ارزشی گسل «اسلام -سکولاریزم » شکاف فعال ماست که طیف بندی های گوناگونی از اسلام و از سکولاریزم را شامل می شود. به لحاظ نمادی این گسل را می توان گسل مصباح-سروش در نظر گرفت. آیت ا... مصباح منتهی الیه جریان اسلام گراست و سروش نیز منتهی الیه جریان سکولار است. افرادی مانند آیت ا... مهدوی کنی از سمت اسلام گرایان و افرادی مانند خاتمی از طیف سکولار به میانه این طیف نزدیکترند.   به لحاظ گرایش سیاسی نیز که  با گرایش فکری در یک راستاست، اصول گرایان با طیف های مختلف غالبا جزء اسلام گرایان و اصلاح طلبان با طیف های مختلف نیز به سکولارها نزدیکترند یا لایه های اصلی آنها را سکولارها تشکیل می دهند.

شکاف جغرافیایی - اقتصادی

شکافی که از آن به شکاف « حاشیه – متن » شکاف « مرکز – پیرامون » و شکاف « شمال – جنوب » نیز تعبیر می گردد، یکی دیگر از شکاف های فعال در انتخابات است. یعنی الگوی رای دهی  در بخش های مختلف جغرافیایی و طبقات اقتصادی  با هم فرق می کند. در واقع آرا برای هر نامزد به صورت متوازن در همه مناطق تقسیم نمی شود   و  متناسب با موقعیت جغرافیایی حوزه انتخابیه در سطح کشور – و حتی در سطح هر شهر – از فراز و نشیب بالایی برخوردار بود. یعنی جهت گیری آرا ء روستاها و شهرهای کوچک و مناطق جنوبی شهرهای بزرگ و  طبقات متوسط و متوسط به پایین از نظر اقتصادی با جهت گیری آراء شهرهای بزرگ و مناطق شمالی آنها و طبقه متوسط و متوسط روبه بالا و مرفه اقتصادی   متفاوت است.

شکاف نخبه و توده

شکاف رای بین نخبگان و توده مردم یکی دیگر از شکاف های فعال در انتخابات یازدهم است. در واقع ویژگی نخبگی در گرایش به نامزدها نقش مهمی ایفا می کند. در این نوشتار، مفهوم نخبگان از نظر جامعه شناختی مورد نظر ماست و فاقد جنبه ارزشی است. نخبگان کسانی می باشند که از نظر افکار عمومی به واسطه برخورداری از برخی امتیازات مانند تحصیلات، تخصص ، جایگاه سیاسی، اعتبار اجتماعی و جایگاه شغلی و... از سایر مردم متمایز می شوند. محیط های فرهنگی و هنری، محیط علمی دانشگاهی و حوزوی و عرصه های اجتماعی و سیای و اقتصادی صحنه بیشتری حضور نخبگان جامعه است.

ب) آرایش گفتمانی در انتخابات و نسبت آنها با شکاف های اجتماعی

. در انتخابات ها یا گفتمان فراگیری شکل می گیرد که همه گرایش ها و طبقات اجتماعی حول و حوش آن شکاف اصلی که گفتمان فراگیر میسازد، تقسیم بندی می شوند یا با وضعیت چند گفتمانی روبروییم که در هر یک حکم یک خرده گفتمان پایگاه های اجتماعی مربوط به خود را از طریق نشانه های گفتمانی به خود فرا می خواند. فضای متکثر در انتخابات نشان می دهد با فضای چند گفتمانی در انتخابات روبرو باشیم. در غیبت یک فراگفتمان با سه خرده گفتمان در انتخابات روبروییم.

خرده گفتمان «عدالت» که جلیلی و جبهه پایداری(لنکرانی) بهترین ظرفیت را برای نمایندگی آن دارند. خرده گفتمان ترکیبی «آزادی و سازندگی» که بهترین نماینده آن هاشمی است. خرده گفتمان «پیشرفت» که قالیباف بهترین ظرفیت را برای نمایندگی آن دارد.

در شکاف توده و نخبه، نخبگان به خرده گفتمان آزادی و خرده گفتمان پیشرفت و توده ها به خرده گفتمان عدالت تمایل بیشتری دارند.

در شکاف جغرافیایی- اقتصادی نیز طبقه متوسط شهری و ساکنان شمالی شهرهای بزرگ و اقشار مرفه به خرده گفتمان پیشرفت و خرده گفتمان  آزادی  و طبقات محروم جامعه و ساکنان روستاها و شهرهای کوچک و جنوب شهری های شهرهای بزرگ به خرده گفتمان عدالت گرایش بیشتری دارند.

در شکاف ایدئولوژیک و سیاسی، گرایش های سکولار و اصلاح طلب ها به خرده گفتمان آزادی  و  گرایش های غیر سکولار و از نظر سیاسی اصول گرا شناخته شده به خرده گفتمان عدالت و  خرده گفتمان پیشرفت تمایل بیشتری دارند و بسته به این که چه کسی یا کسانی این گفتمان ها را نمایندگی می کنند به آن اقبال نشان خواهند داد.

ج) قطب بندی های انتخابات و تاثیر آن بر شکاف های اجتماعی

انتخابات ها حول و حوش «تدام وضع موجود» و « تغییر در وضع» موجود شکل می گیرد. بنابراین در درجه اول کسانی واجد اهمیت در انتخابات می شوند که بهترین نمونه برای نمایندگی این دو سو باشند. بنابراین انتخابات ریاست جمهوری سه قطب اصلی خواهد داشت.

قطب «جنبش سوم تیر» که با حذف کاندیدای جریان دولت در انتخابات ریاست جمهوری، به یکی از قطب های سه گانه انتخابات تبدیل خواهد شد و بهترین ظرفیت را برای تصاحب آراء مربوط به دولت را در اختیار دارد. این قطب انتخاباتی  بر «حفظ و تداوم نقاط قوت جنبش سوم تیر» و «نفی بازگشت به گذشته» تاکید دارد که جلیلی و جبهه پایداری(لنکرانی) مهمترین نمایندگان این قطب از انتخابات هستند.

این قطب در شکاف فکری و سیاسی و ایدئولوزیک با مخالفتهای  جریان سکولار  فکری و اصلاح طلب سیاسی روبروست و سهمی از آراء آنها ندارد که امری طبیعی است چون این پایگاه اجتماعی در دو انتخابات سال 84 و خصوصا 88 در برابر او بوده است. اما پایگاه اسلام گرایان و مجموعه هایی که تحت عنوان اصول گرا شناخته میشوند را با خود همراه خواهند داشت.

در بحث شکاف های اقتصادی و جغرافیایی، پایگاه رای اصلی قطب جنبش سوم تیر روستاها، شهرهای کوچک، جنوب شهرهای بزرگ و طبقات پایین و محروم جامعه از نظر اقتصادی است که کمیت قابل ملاحظه ای دارند. مزیت این قطب در این اقشار و گرایش های اجتماعی به جذابیت گفتمان عدالت برای آنها، تجربه و احسیاس مثبت از  خدمات سوم تیرها در دو دولت گذشته خصوصا دولت نهم و ظرفیت تاریخی و  بالای منفی هاشمی در آنهاست.

البته مساله گرانی های اخیر بر روی تمایل این طبقات موثر است و ریزش هایی در آن ایجاد می کند اما سطح ریزش های آن قدر نیست که رای این بدنه اجتماعی بدر انتخابات را دچار چالش بنیادی کند و قطب جنبش سوم تیر همواره یک کف رای موثر از این طبقه خواهد داشت. به خصوص این که دو قطب حاضر در انتخابات فاقد ظرفیت و استعداد برای جذب آراء این طبقات هستند.

اما طبقات متوسط و متوسط رو به بالا و مرفه و نیز شهرهای بزرگ و مناطق شمالی نشین آن جزء مخالفان جدی این قطب خواهند بود و گزینه تغییر وضع موجود را بر گزینه حفظ وضع موجود ترجیح خواهند داد.

گرایش مثبت به قطب جنبش سوم تیر  در شکاف توده و نخبه همانند انتخابات دهم  معطوف به توده هاست و   همچنان نخبگان در نقطه مقابل او قرار دارند و در انتخابات یازدهم  به سمت رقبای آنها متمایل خواهند شد.

قطب اصلاحات- سازندگی که بر «نقد مطلق وضع موجود» و «بازگشت بدون تغییر به گذشته خصوصا دوره سازندگی» تاکید دارد. هاشمی این قطب را نمایندگی می کند.

اصلاح طلبان از یک پایگاه نسبتا قابل توجه ثابتی برخوردارند که سهم عمده آن به گرایش های فکری سکولار و گرایش سیاسی اصلاح طلب در معنای موسع آن تا جریانات ملی مذهبی مربوط می شود. این پایگاه ایدئولوژیک و سیاسی، بخش جریان ساز و سازنده موقعیت اجتماعی برای اصلاح طلبان است. این پایگاه در طی سال های بعد از دوم خرداد و خصوصا در سال 88 و حوادث آن بیشتر خصلتی برون گفتمانی پیدا کرده است به طوری که  حجم کسانی از آنها  که درون گفتمان انقلاب اسلامی تعریف شوند، جناح اقلیت را شکل می دهند.

اصلاح طلبان در شکاف جغرافیایی و اقتصادی بر طبقات متوسط شهری و  ساکنان شهرهای بزرگ متکی اند و با آوردن هاشمی قادر نیستند به طبقات ضعیف اقتصادی و ساکنان شهرهای کوچک و روستاها و حاشیه نشین ها و جنوب شهری ها دسترسی پیدا کنند.

نخبگان در مقایسه با توده ها تمایل بیشتری برای رای دادن به اصلاح طلبان دارند و آنها در شکاف توده و نخبه به رای نخبگان باید دل خوش باشند.

قطب قالیباف که بر «نقد وضع موجود»، «نفی بازگشت به گذشته» و «توسعه مدیریت کنونی کلان شهر تهران به سطح ملی»  تاکید دارد.

قالیباف بر خلاف اصلاح طلبان و قطب جنبش سوم تیر، از یک پایگاه ایدئولوژیک و فکری و سیاسی تثبیت شده و با قابلیت سازمان دهی اجتماعی  برخوردار نیست. اما می تواند گرایش های از دو جریان عمده مذکور را به سمت خود جذب کند. همچنین امکان جذب آراء بخش های از گرایش های غیر سکولار و اصول گرا را دارد. در واقع جذب آرایی که قالیباف در این پایگاه انجام می دهد بیشتر سلبی است تا ایجابی و ناشی از اولویت گذاری خطر بیشتر این پایگاه اجتماعی  از ناحیه  هاشمی است.

در شکاف جغرافیایی – اقتصادی سبد اصلی آراء قالیباف مانند اصلاح طلبان در طبقه متوسط شهری و ساکنان شهرهای بزرگ است و کسب آرا قابل توجه  از طبقات محروم و شهرهای کوچک و روستاها برایش انتظار نمی رود.

در بین نخبگان و توده ها نیز بیشتر،  آراء نخبگان به سوی قالیباف خواهد رفت و در بین توده ها موقعیتی پیدا نخواهد کرد .

چالشی که قالیباف و قطب سازندگی- اصلاحات با آن روبرویند مشاع و مشترک بودن پایگاه رایی است که در این دو حوزه دارند.

منبع: فارس