صراط:امروزه رسانههای ارتباط جمعی با گسترش روز افزون خود، نقش بسیار مهمی در
شکل دادن به ارزشها و نگرشهای مردم بازی میکنند. آنها قادرند ترکیب خاصی
از بدن را مقبول و زیبا جلوه و بدنی دیگر را مورد تمسخر قرار دهند لذا
تصاویر ارائه شده در رسانهها تاثیر بسزایی در ترویج فرهنگ مصرفی بدن پیدا
کرده است.
با توجه به اینکه طبق آمار عمل جراحیهای زیبایی، زنان در مقایسه با مردان، نسبت به وضعیت زیبایی و ظاهر خود دقت بیشتری دارند و حساسیت و توجه روز افزونی صرف ظاهر خود میکنند، لذا بررسی و واکاوی علل روی آوردن زنان به استفاده از جراحیها و لوازم آرایشی برای زیباتر شدن و نقش رسانهها در تشدید آن ضروری به نظر میرسد.
در همین راستا پژوهشی در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران انجام شده است که به بررسی و تحلیل تاثیر رسانهها بر میزان جراحیهای زیبایی و رویآوری زنان به آرایش پرداخته است. این پژوهش با روش کیفی و با جامعه آماری ۲۴ نفره زنان تهرانی صورت گرفت که این افراد همگی عمل زیبایی انجام داده بودند و به صورت عمیق مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایج این پژوهش که میدان مطالعهی آن دانشگاهها و پاساژهای سطح شهر تهران بوده است، نشان میدهد که کل کنشگران اجتماعی با مصرف لوازم آرایشی و انجام جراحیهای زیبایی به بسط الگوهای اجتماعی چشم و هم چشمی و مصرف متظاهرانه مالکیتهای مادی در عملهای اجتماعی مختلف میپردازند؛ لذا چشم و هم چشمی زیبایی برای مصرف متظاهرانه زیبایی و به منظور هرچه بیشتر کردن مالکیتهای نشانهای آنها صورت میگیرد.
نتایج تحلیلها نشان داد که هنرپیشههای رسانهای در جراحی زیبایی و آرایش افراد نقشی اساسی دارند لذا بررسی نقش رسانه درترویج فرهنگ مصرف لوازم آرایشی و انجام جراحیهای زیبایی بسیار لازم به نظر میرسد.
به طور کلی بررسیها و مطالعات در این پژوهش حاکی از آن است که جراحیهای زیبایی و آرایش صورت به مثابه یک عمل اجتماعی مستقل زنان، در پی رسیدن به منافع فردی و اجتماعی آنهاست. از آن جا که پژوهشهای پیشین موید این است که زنان نسبت به مردان حساسیت و توجه بیشتری به جراحیهای زیبایی نشان میدهند و این پژوهش، آن را یک گفتمان زنانه میداند، میتوان گفت که رویآوری مردان به جراحی زیبایی به معنای قدرت تاثیرگذاری این گفتمان زنانه بر مردان است و زنان از این خصیصه زنانگی، کتمان زنانهای شکل میدهند که دیگر مبتنی بر برابرخواهی با مردان نیست.
نتایج این پژوهش نشان داد که زنان که به جراحیهای زیبایی روی آوردند از طبقات اجتماعی مختلف جامعه هستند که با این عمل یک پایگاه فرهنگی واحد ایجاد میکنند و عوامل تعیین کنندهی چنین رفتاری در آنها نیز فرهنگ و مالکیتهای غیر مادی است.
در واقع جراحیهای زیبایی صورت، شیوهای عقلانی برای کسب سرمایه نمادین و حتی تبدیل آن به انواع دیگر سرمایه است و مصرف متظاهرانه خصیصههای زنانگی برای کسب موقعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر اساس مالکیتهای فرهنگی و نشانهای است.
نتایج بررسیهای این پژوهش حاکی از آن است که دختران جوان در مواجهه با گفتمانهایی که زنان را به عنوان خانهدار در رسانههای داخلی یا به عنوان زن اجتماعی در رسانههای غیر ایرانی معرفی میکنند با مشکل انتخاب مواجه میشوند و دست به انتخاب و گزینش و ترکیب این دو الگو میزنند. آنها دیگر تمایل ندارند مثل سابق فقط خانهدار باشند یا مثل مردها فقط در بیرون از خانه باشند.
نتایج این پژوهش نشان داد که مصرف نشانهها برای رسیدن به سعادت انتزاعی صورت میگیرد که زنان با مصرف صورت و لوازم آرایشی آن را دست یافتنی میدانند و در این خصوص هم رسانهها نقش مهمی را در ایجاد این نوع سعادت انتزاعی و البته یک شکست روانی برای زنان ایفا میکنند.
رسانهها نوعی زیبایی را تبلیغ میکنند که تنها با آرایش دست یافتنی است که البته علیرغم مصرف آن دسترسی ایدهآل به دست نمیآید و دچار شکست روانی در جامعهی مصرف میشوند (مطابق با نظر بودریار) در اینجا فرد مدام مصرف میکند تا به زیبایی و آراستگی رسانهای دست یابد ولی همیشه به او القا میشود که هنوز به آن دست یافته است.
میتوان گفت که فرد دچار نوعی «اعتیاد پست مدرن» میشود که برای او این مصرف مداوم و عادتی لوازم آرایشی ارمغانی جز «لذت اندوهناک» ندارد. بررسی مراکز خریدی که این پژوهش در آن انجام گرفت نشان داد که در پست مدرنیته شاهد حوزههای عمومی هستیم که در آنها گفتوگو، همنوایی و مفاهمه مبتنی بر سیاست نشانههای تصویری و زیبایی شناختی و نه گفت و گو و مفاهمه زبانی مبتنی بر عقلانیت است. در واقع در مراکز خرید به مثابه حوزههای عمومی پست مدرن نشانههای زیبایی شناختی محور هستند که مبادله میشوند.
بررسی بیانات مصاحبه شوندگان نشان داد که زیبایی و آرایش صورت برای زنان مورد مطالعه به عمل جراحی زیبایی روی آوردهاند، دیگر امری جنسیتی و زنانه نیست بلکه به عنوان امر «فرا – جنسیتی» در پست مدرنیته معرفی میشود. این پژوهش حاصل پایاننامهی کارشناسی ارشد محمدرضا وکیلی با مشاوره دکتر حمید عبدالهیان و راهنمایی دکتر مهری بهار در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران است.
با توجه به اینکه طبق آمار عمل جراحیهای زیبایی، زنان در مقایسه با مردان، نسبت به وضعیت زیبایی و ظاهر خود دقت بیشتری دارند و حساسیت و توجه روز افزونی صرف ظاهر خود میکنند، لذا بررسی و واکاوی علل روی آوردن زنان به استفاده از جراحیها و لوازم آرایشی برای زیباتر شدن و نقش رسانهها در تشدید آن ضروری به نظر میرسد.
در همین راستا پژوهشی در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران انجام شده است که به بررسی و تحلیل تاثیر رسانهها بر میزان جراحیهای زیبایی و رویآوری زنان به آرایش پرداخته است. این پژوهش با روش کیفی و با جامعه آماری ۲۴ نفره زنان تهرانی صورت گرفت که این افراد همگی عمل زیبایی انجام داده بودند و به صورت عمیق مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایج این پژوهش که میدان مطالعهی آن دانشگاهها و پاساژهای سطح شهر تهران بوده است، نشان میدهد که کل کنشگران اجتماعی با مصرف لوازم آرایشی و انجام جراحیهای زیبایی به بسط الگوهای اجتماعی چشم و هم چشمی و مصرف متظاهرانه مالکیتهای مادی در عملهای اجتماعی مختلف میپردازند؛ لذا چشم و هم چشمی زیبایی برای مصرف متظاهرانه زیبایی و به منظور هرچه بیشتر کردن مالکیتهای نشانهای آنها صورت میگیرد.
نتایج تحلیلها نشان داد که هنرپیشههای رسانهای در جراحی زیبایی و آرایش افراد نقشی اساسی دارند لذا بررسی نقش رسانه درترویج فرهنگ مصرف لوازم آرایشی و انجام جراحیهای زیبایی بسیار لازم به نظر میرسد.
به طور کلی بررسیها و مطالعات در این پژوهش حاکی از آن است که جراحیهای زیبایی و آرایش صورت به مثابه یک عمل اجتماعی مستقل زنان، در پی رسیدن به منافع فردی و اجتماعی آنهاست. از آن جا که پژوهشهای پیشین موید این است که زنان نسبت به مردان حساسیت و توجه بیشتری به جراحیهای زیبایی نشان میدهند و این پژوهش، آن را یک گفتمان زنانه میداند، میتوان گفت که رویآوری مردان به جراحی زیبایی به معنای قدرت تاثیرگذاری این گفتمان زنانه بر مردان است و زنان از این خصیصه زنانگی، کتمان زنانهای شکل میدهند که دیگر مبتنی بر برابرخواهی با مردان نیست.
نتایج این پژوهش نشان داد که زنان که به جراحیهای زیبایی روی آوردند از طبقات اجتماعی مختلف جامعه هستند که با این عمل یک پایگاه فرهنگی واحد ایجاد میکنند و عوامل تعیین کنندهی چنین رفتاری در آنها نیز فرهنگ و مالکیتهای غیر مادی است.
در واقع جراحیهای زیبایی صورت، شیوهای عقلانی برای کسب سرمایه نمادین و حتی تبدیل آن به انواع دیگر سرمایه است و مصرف متظاهرانه خصیصههای زنانگی برای کسب موقعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر اساس مالکیتهای فرهنگی و نشانهای است.
نتایج بررسیهای این پژوهش حاکی از آن است که دختران جوان در مواجهه با گفتمانهایی که زنان را به عنوان خانهدار در رسانههای داخلی یا به عنوان زن اجتماعی در رسانههای غیر ایرانی معرفی میکنند با مشکل انتخاب مواجه میشوند و دست به انتخاب و گزینش و ترکیب این دو الگو میزنند. آنها دیگر تمایل ندارند مثل سابق فقط خانهدار باشند یا مثل مردها فقط در بیرون از خانه باشند.
نتایج این پژوهش نشان داد که مصرف نشانهها برای رسیدن به سعادت انتزاعی صورت میگیرد که زنان با مصرف صورت و لوازم آرایشی آن را دست یافتنی میدانند و در این خصوص هم رسانهها نقش مهمی را در ایجاد این نوع سعادت انتزاعی و البته یک شکست روانی برای زنان ایفا میکنند.
رسانهها نوعی زیبایی را تبلیغ میکنند که تنها با آرایش دست یافتنی است که البته علیرغم مصرف آن دسترسی ایدهآل به دست نمیآید و دچار شکست روانی در جامعهی مصرف میشوند (مطابق با نظر بودریار) در اینجا فرد مدام مصرف میکند تا به زیبایی و آراستگی رسانهای دست یابد ولی همیشه به او القا میشود که هنوز به آن دست یافته است.
میتوان گفت که فرد دچار نوعی «اعتیاد پست مدرن» میشود که برای او این مصرف مداوم و عادتی لوازم آرایشی ارمغانی جز «لذت اندوهناک» ندارد. بررسی مراکز خریدی که این پژوهش در آن انجام گرفت نشان داد که در پست مدرنیته شاهد حوزههای عمومی هستیم که در آنها گفتوگو، همنوایی و مفاهمه مبتنی بر سیاست نشانههای تصویری و زیبایی شناختی و نه گفت و گو و مفاهمه زبانی مبتنی بر عقلانیت است. در واقع در مراکز خرید به مثابه حوزههای عمومی پست مدرن نشانههای زیبایی شناختی محور هستند که مبادله میشوند.
بررسی بیانات مصاحبه شوندگان نشان داد که زیبایی و آرایش صورت برای زنان مورد مطالعه به عمل جراحی زیبایی روی آوردهاند، دیگر امری جنسیتی و زنانه نیست بلکه به عنوان امر «فرا – جنسیتی» در پست مدرنیته معرفی میشود. این پژوهش حاصل پایاننامهی کارشناسی ارشد محمدرضا وکیلی با مشاوره دکتر حمید عبدالهیان و راهنمایی دکتر مهری بهار در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران است.