چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۳
مناظره زیباکلام و علوی در اردبیل/بخش نخست

علوي: چرا از دشمنان امام حسين(ع) اعلام برائت نكرديد؟/صادق زيباكلام: اصلاح طلبي يعني دموكراسي‌خواهي

دانشگاه محقق اردبيلي استان اردبيل ميزبان مناظره‌اي شنيدني ميان دكتر صادق زيباكلام و دكتر سيدحسين علوي با موضوع «انتخابات و پرونده‌ي اصلاح‌طلبان» بود كه بدون مقدمه بخش نخست اين مناظره تقديم خوانندگان گرامي مي‌شود.
کد خبر : ۱۰۹۹۶۹
"گروه سیاسی صراط" - دانشگاه محقق اردبيلي استان اردبيل ميزبان مناظره‌اي شنيدني ميان دكتر صادق زيباكلام و دكتر سيدحسين علوي با موضوع «انتخابات و پرونده‌ي اصلاح‌طلبان» بود كه بدون مقدمه بخش نخست اين مناظره تقديم خوانندگان گرامي مي‌شود.

دكتر زيبا كلام: با ياد و نام حضرت حق و باعرض سلام و ادب خدمت  خواهران و برادران عزيز و تشكر از تشكل دانشجويي جامعه اسلامي دانشگاه محقق اردبيلي و مسئولين دانشگاه؛ به هر حال جمع و جور كردن يك همچين جلساتي خيلي هم كار ساده اي نيست  و خيلي هم كار بي مسئوليتي هم نيست به هر حال مشكلي،حرفي،حديثي،از اين جلسه در بياد من و دكتر علوي ميريم  ولي مسئولين برگزاري هستند و پاسخگو مي باشند.

بنده خوب درباره موضوع عنوان شده فكر ميكنم بحث در خصوص پرونده اصلاحات و انتخابات است. ببينيد دوستان! اين روزها بحث خيلي زيادي مطرح مي شود كه آيا اصلاح طلبان در انتخابات شركت مي كنند ،شركت نمي كنند اگر به فرض شركت بكنند رد صلاحيت مي شوند يا نمي شوند؟ اينكه آقاي عارف كه تا مرز اعلام نامزدي آمدند  نصف گام بعدي را هم بردارند و فرم را پركنند نامزد اصلاح طلبان هستند  يا نه ؟

آقاي شريعتمداري  كه وزير بازرگاني دولت اصلاحات بودند، رسماً وارد ميدان شدند ، نامزد اصلاحات محسوب مي شوند؟آيا اگر آقاي هاشمي رفسنجاني بيايند نامزد اصلاح طلبان و با آقاي خاتمي در صورتي كه ايشون بيايند چطور مي شود؟ عده اي معتقدند كه اصلاح طلبان در اين انتخابات حضور ندارند و جمع ديگري پاسخ مي دهند كه نخير حضور دارند آقاي عارف ،آقاي كواكبيان ،آقاي شريعتمداري ،يا ديگران حالا ممكنه بپيوندند من فكر مي كنم كه موضوع اصلاحات و اصلاح طلبي خيلي ارتباط پيدا نمي كنه با اينكه ما بياييم و بگيم اين افرادي كه شركت كردند يا قصد شركت در انتخابات را دارند اين ها اصلاح طلب هستند يا نيستند.

ببينيد اصلاح طلبي يا اصلاح طلب بودن اين نيست كه اصلاح طلبي بصورت حزب يا يك تشكل سياسي باشد که كارت عضويت داشته باشيد و عضو تشكيلات اصلاحات باشيد عضو حزب اصلاحات باشيد. پس اصلاح طلب كيست؟امروز كه كمتر از 2ماه مانده به انتخابات، اصلاح طلبي واقعاً يعني چه؟يك كسي كه اصلاح طلب است مطالبات سياسي ، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي  او چي هستش؟ چي مي شود كه ما به يك فرد بگویيم اصلاح طلب. اصلاً اصلاح طلبان به دنبال چي هستند؟!  چي مي خواهند به دست بياورند؟

من فكر مي كنم در شرايط فعلي اصلاح طلبي را به ساده ترين شكل مي شود به عنوان دموكراسي خواهي تعريف كرد. كسي كه اصلاح طلب است يعني به دنبال تحقق دموكراسي است به دنبال توسعه ،گسترش شرايط دموكراتيك‌تر در ايران است. خوب اين يعني چه؟ كسي كه اصلاح طلب است، كسي كه بدنبال اصلاحات است مي خواهد كه در ايران آزادي انديشه وجود داشته باشد، آزادي بيان وجود داشته باشد، مطبوعات آزاد باشند، انتخابات آزاد باشد، حاكميت قانوني برقرار باشد اينها به نظر من مطالباتي است كه اصلاح‌طلبان خواهان آن هستند معتقدند به مسائل اقتصادي معتقدند بر عدالت اجتماعي.

سوال : آيا ما اين مقولات را نداريم؟ الان در حال حاضر ما آزادي مطبوعات نداريم؟آزادي بيان نداريم ،انتخابات آزاد نداريم چرا. منتها ،اصلاح طلبان به دنبال آزادي مطبوعاتي هستند كه خيلي بيشتر از اين چيزي باشد كه الان است .آيا در حال حاضر آزادي بيان نداريم؟ چرا آزادي بيان داريم ولي اصلاح طلبان بدنبال گسترش آزادي بيان يا حجم بيشتري از آنچه كه الان است بدنبالش هستيم.

بنابراين هركسي كه بدنبال اين خواسته ها باشه اين خواسته هاي مدرن باشد. به او لفظ اصلاح طلب اطلاق مي شود. بنابر اين فارغ از اينكه نياز نيست كه شما بيايد بحث كنيد كه آيا آقاي زيبا كلام اصلاح طلب است يا نه، آقاي دكتر علوي اصلاح طلب است يا نيست .كي گفته اين اصلاح طلبه ،اون اصلاح طلبه  آقاي زيبا كلام نزديك به اصلاح طلبه يا آقاي علوي نزديكتر هستش؟ نه به نظر من نيست. اصلاح طلب بودن چهره ها و شخصيت هاي سياسي را مي شود با التزام و پايبندي آنها و تلاش آنها جهت مقولاتي كه گفتيم آزادي بيان ،آزادي  اجتماعات آزادي سياسي، نبودن زنداني سياسي و... اين مقولاتي است كه در حقيقت تعربف مي کند اصلاحات را، حالا اين ها جنبه داخلي اصلاح طلبي است بالطبع در حوزه سياست خارجي هم اصلاح طلب بودن داراي يك ويژگي هايي است شما نمي دانيد، اصلاح طلبان زماني كه در سال 76  انتخابات را برنده شدند سياست خارجي را پيش گرفتند به اسم سياست تنش زدايي البته تنش زدايي از زمان هاشمي رفسنجاني در سال 68 شروع شده بود ولي خب بدلايل زيادي ايشون نتوانسته بود خيلي بخصوص در ارتباط با غرب سياست تنش زدايي در استراتژي تنش زدايي در سياست خارجي  موفق نشده و نتوانسته بود به پيش ببره به هر حال توانسته بود با كشورهايي در حوزه خليج فارس بخصوص عربستان با كويت وضعيت ايران را از دشمن تبديل كنه و تغيير بدهد. به هر حال يك حالت دوستانه  به وجود آورده بود. بنابراين تنش زدايي در سياست خارجي كاهش دشمني با آمريكا با فرانسه با انگلستان، با غرب، با اتحاديه اروپا از جمله بعد ديگر اصلاح طلبي است. بنابراين اينها است كه هر كس را اصلاح طلب مي كنه و قطعاً اگر اصلاح طلبان در انتخابات اجازه پيدا كنند كه بيايند و پيروز بشوند يقيناً به دنبال چنين مطالباتي از 24 خرداد به بعد خواهند بود.

 

دكتر علوي: من تشكر مي كنم از آقاي زيبا كلام كه فرمايشاتشان را از نقطه روشني شروع كردند . اصلاح طلبي چه تعريفي دارد ؟ ايشان تعريف واضحي از اصلاح طلبي ارائه كردند . اصلاح طلبي يعني دموكراسي خواهي . ما چند روز ديگر يك جلسه هم در دانشگاه نفت آبادان با دكتر داريم كه موضوع آن نقد ليبرال دموكراسي است. بنده به عنوان مخالف و ايشان موافق. آنجا مفصلاً  عرض خواهم كرد خدمت دكتر كه دموكراسي چرا يك حكومت غيرعقلايي است و روي ديگري از سكه ديكتاتوري. دوستاني كه علاقمندند بحث را پيگيري كنند مقالات بنده در اينترنت موجود است در مقاله اي با عنوان «دموكراسي همان ديكتاتوري است» مفصلاً عرض كرده ام كه من به چه دليل اين اعتقاد را دارم و جمهوري اسلامي را نظامي دموكراتيك نمي دانم دموكراتيك بودن براي جمهوري اسلامي كسر شأن است.

 حكومت دموكراتيك همچون حكومت پادشاهي برازنده حيواناتي است كه بر كاخ سفيد حكومت مي كنند. دموكراسي برازنده انساني كه خليفه الله است نيست. انساني كه در دوره مدرن با تكبر، خود را خداي خويش مي پندارد و خدا را از عرصه اجتماع به پستوي خانه ها رانده است دموكراتيك مي انديشد، نه انساني كه از بندگي خويش اطمينان دارد. اما گفتند اصلاح طلبي يعني دموكراسي خواهي؛ لذا ما  مسامحتاً با ادبيات  دكتر زيبا كلام صحبت مي كنيم. با اين وصف بايد پرسيد اگر دموكراسي همان حاكميت اكثريت است آيا اصلاح طلبان تحمل از چشم اكثريت افتادن را داشتند يا نه! انتخاباتي را خود اصلاح طلبان برگزار كردند در اون انتخابات (يعني رياست جمهوري سال  84) هم آقاي هاشمي به عنوان ليدر جريان اصلاحات و هم آقاي كروبي كانديداي ديگر اصلاح طلبان مدعي تقلب در انتخابات شدند! اين يعني اصلاح طلبان اعتقاد دارند در انتخاباتي كه خودشان برگزار كرده اند نيز اگر نام كسي غير از خودشان از صندوق بيرون بيايد در انتخابات تقلب شده!

 آقاي هاشمي نامه اي نوشتند و شكايتشان را واگذار كردند به خدا! و آقاي كروبي هم گفتند شب خوابيدم و صبح بيدار شدم همه چيز برگشته بود! اينه دموكراسي خواهي؟ جناب دكتر! بياييد حداقل با خودمان صادق باشيم! من اعتقاد دارم اصلاح طلبان هرگز در پي حكومت مردم نبوده و نيستند. همانطور كه اربابان آنها يعني آمريكا و انگليس و اسرائيل هم مدعي دموكراسي اند اما هم پيمانانان اينها را در خاورميانه ببينيد چندتاشون دموكراتيك اند؟ آن دموكراسي كه به نفع صهيونيست ها باشد مطلوب آنها است آن دموكراسي كه به ضرر صهيونيست ها باشد هم نامطلوب است. اگر همه جهان فرياد مرگ بر اسرائيل سر بدهند اينها مي‌گويند دموكراسي نيست؛ خفقان است! ديكتاتوري است! 

همين الان ماجراي كاپريلس آمريكايي و رقيبش در ونزوئلا را ببينيد. اگر كاپريلس راي مي آورد اولين كسي كه تبريك مي گفت رئيس جمهور آمريكا بود. اما چون رقيب ضد آمريكاييش راي آورده آنها مي گويند تقلب شده . من مشكل اصلاح طلبي در كشورمان را مطالبه دموكراسي نمي بينم. من اصلاح طلبي را معارضه و خصومت ورزي با اسلام انقلابي مي دانم. من از منابع مرجع مطبوعات اصلاح طلب براي شما تعدادي را جمع كردم آوردم ببينيد اصلاح طلبي يعني چه ؟ بنده با سند و مدرک عرض  مي كنم كه اصلاح طلبي اين شعارها نيست . اصلاح طلبي يعني اين:

روزنامه تئوريسين اصلاحات؛ صبح امروز متعلق به سعيد حجاريان 14فروردين 78: «تبعيت از بزرگان خصيصه جوامع عقب افتاده است.» اصلاح طلبي يعني اين: «جنگ 8ساله امري غير عاقلانه ومصيبت بار بود و نتيجه آن سياست هاي كينه توزانه با ابرقدرت ها بود.» شهرام چوبين اخبار اقتصاد 3/7/78 اصلاح طلبي يعني اين: آفتاب امروز 1/7/78 «جنگ 8 ساله بر خلاف ميل اكثريت قاطع ملت ايران بود وارزشهاي آن مورد حمايت اكثريت نبوده است.» اصلاح طلبي يعني اين: حبيب اله پيمان روزنامه خرداد 10/7/78 «عوامل خشونت در ايران سه دسته اند  رزمندگان اسلام ، روحانيون ، برخي مسئولين مملكتي كه جماعتي ساده دل فريب خورده اند.» كسي به اسم نبي زاده در هفته نامه تعاون مرداد 1378اينها نشريات اصلاح طلبان است: «نتيجه حكومت روحانيون عقب ماندگي جامعه است همچنان كه اروپا در قرون وسطي بخاطر حكومت روحانيون دچار خرافه پرستي ومذمت شده بود مردم ايران در طول تاريخ ثابت كرده اند كه در مسائل سياسي از مراجع خط نمي گيرند.» ... اصلاح طلبي يعني نوشتن اين دروغها: «روحانيان از روشنفكران استفاده مي كنند و خودشان مبدع هيچ نظريه سياسي نيستند.» اصلاح طلبي يعني نوشتن اين توهينها: «قلم فقها در طول تاريخ آغشته به خون آزادانديشان بوده است.» روزنامه جهان اسلام غلامرضا خواجه سروي دي 1377 اصلاح طلبي يعني اين: «روحانيت تشيع در طول تاريخ ايران سرسپرده مراكز قدرت بوده است آنها عوام پرور مقلد پرور ونه عادل پرورند. نظرات رهبران ديني و مذهبي و بدعتهاي آنها منشا بحران مردم است. اين بخاطر پيروي رهبران ديني از هوا و هوس است.» «علامه مجلسي توجيه گر قدرت سركوبگر صفويه بوده است به طور كلي انقلاب ما عادل پرور متفكر پرور نبوده و روز به روز فضا براي تفكر عوامانه باز تر و براي تفكر انديشمندانه بسته تر مي شود .» «پس از گذشت 20سال انقلاب  هيچ فيلسوب و انديشمندي را تربيت و جذب نكرده است.»

ببينيد؛ همه اينها مثال نقض دارد  و مصداق بارز دروغگويي، سوءاستفاده از آزادي بيان و شارلاتانيزم مطبوعاتي است. اصلاح‌طلبي در كشور ما يعني نوشتن اينكه: «مردم و زنان چادر به سر و باحجاب كه در بحبوحه انقلاب اسلامي فرياد مرگ بر استبداد سر مي دادند اينها همه جماعت تربيت يافته شريعتي بودند نوع مردم طرفدار نيروهاي دموكراتيك و سياست هاي اصلاحي بودند نه حركات انقلابي يعني اصلا مردم انقلابي نبودند!!! اينها يعني اصلاح طلبي. اصلاحات يعني عقده‌هاي هزار و چهارصدساله‌ي دشمنان اسلام با اصول اسلام و انقلاب. اصلاح‌طلبي موجود در فضاي سياسي فعلي ما يعني رو در رويي با اصل انقلاب و اين همان ضدانقلاب است، منتها اينبار در پوستيني به ظاهر دموكراتيك! اين اصلاحي كه اين بزرگواران مي فرمايند يعني ما برويم نوكر آمريكا و اسرائيل بشويم شايد از ما خشنود بشوند . دموكراسي هم نمي خواهند. دروغ مي‌گويند كه درد دموكراتيك دارند! دموكراسي اگر مي خواستند با ادبيات دموكراتيك رفتار مي كردند نه با آتش زدن سطل زباله و همدستي با آل سعود و آمريكا و اسرائيل و رضا ربع پهلوي و رقاصه‌هاي كاباره هاي لوس آنجلس! كسي كه دموكراسي مي خواهد تن به تبعات دموكراسي هم مي دهد . اولين ماتبع دموكراسي اين است كه اگر مردم تو را نخواستند خودت بروي كنار. نه اينكه با پشتيباني اجانب و دشمنان همين ملت در مقابل راي ملت كودتا كني!

 

دکتر زیبا کلام: از آنجايي كه در دموكراسي، فضا فضاي باز است و مطبوعات زير نظر حكومت و دولتمردان نيست خب اين طبيعي است كه شما ممكنه مطبوعاتي را داشته باشيد و نظراتي را بدهند كه اين نظرات خيلي باب تبع دكتر علوي نباشه ضمنا خيلي از اون چيزهايي كه ايشون نقل كردند مي توانيم بحث كنيم غلط بوده يا درست كه گفته شده اما آقاي دكتر علوي يك فهرست تهيه كردند از هر چيزي كه مخالف تفكر و نظر ايشون بوده كه گفتند كه اين از ناحيه اصلاح طلبان بوده اولا ميشه گفت كه آيا همه در حال حاضر با ايشان هم راي هستند پاسخ اين است كه خير! ثانيا اگر قرار بشود كه مطبوعات آزاد باشند آزادي مطبوعات وجود داشته باشد در يك روزنامه اي مواضعي نوشته بشود  فرض بفرماييد انتقادات ديني نه تنها اعتقادات ديني دكتر علوي ،فرض كنيد يك جمع خيلي زيادي با اين نظر مخالف باشند قانون وجود داره يكي از نقاط كليدي دموكراسي قاطعيت قانون است اين قانون است كه رسيدگي مي كند عليه آن روزنامه كه شكايت شده هيئت منصفه اي است رسيدگي مي كند و معلوم می شود در دادگاه اين روزنامه يا مقاله توهين به مقدساته، در صورتي كه قاضي يا هيئت منصفه يا داد گاه صالح رسيدگي كننده تشخيص داد توهين شده به مقدسات به شخصيت ها وغيره خب قاضي مجازات تعيين مي كند. آقاي دكتر علوي و دوستانشان آمدند مطبوعات را بردند زير سوال مبادا مقاله اي نوشته شود كه خلاف مصالح باشد. هر نظر كه حكومت داشته باشد آقاي علوي مي گويند اين نظر مقدس است و اگر كسي خلاف اين نظر آمد و صحبت كرد ايشان مي گويند اسلام به خطر افتاده!

اما در خصوص آمريكا و اسرائيل، ببينيد ما اگر وارد اين بحث ها بشويم ايرادي ندارد بحث اين است اصلاح طلبان دنبال چه چيز هستند ؟خواسته هايشان چيست؟ خواسته اصلاح طلبان اين است كه اتفاقا اين خواسته هاي اصلاح طلبان دقيقا همان خواسته‌هايي است كه  در ظرف دو سال گذشته در كشور هاي عربي شروع شده و بعضا هم گام هاي بلندي برداشته شده و چيزي كه جالب است اين است كه اين خواسته ها وقتي در كشور ديگري دارد تعقيب مي شود آقاي دكتر علوي و هم فكرانشان مي گويند اين بيداري اسلامي است ولي وقتي همين خواسته ها در جامعه خودمان توسط عده اي به نام اصلاح طلب دنبال مي شود دكتر علوي مي گويند اينها عوامل آمريكا هستند عوامل صهيونيست هستند اين بيداري اسلامي ،البته من معتقدم ،اين بيدار ي اسلامي نيست اسم دارد اسمش هم بهار عربي است. اسمش جنبش دموكراسي خواهي است ولي من مسامحتا همان اصطلاح جناب دكتر علوي را به كار مي برم بيداري اسلامي كه ما اين همه شبانه روز  تبليغ مي كنيم و مي گوئيم متاثر از انقلاب اسلامی است، الگو از نظام جمهور ي اسلامي است و اينقدر به خودمان مي باليم كه ما باعث به وجود آمدن بيداري اسلامي شده ایم ،اين بيدار اسلامي چي هست؟ مردم در تونس،  مردم در مصر، مردم در ليبي ، مردم در سوريه ، مردم در بحرين، مردم در عربستان دنبال چي هستند . آيا غير از مطالبي كه من گفتم. در مصر آيا حرف اصلي دموكراسي نبوده اين نبوده كه مردم بتوانند آزادانه حكومت انتخاب بكنند. پارلمان انتخاب بكنند آيا به خاطر اين نبود كه احزاب سياسي آزاد باشند و رژيمي مثل مبارك اينها را در بند نكشد؟

سوال:آيا مردم در مصر به دنبال اين بودند كه به سفارت اسرائيل حمله بكنند؟ به سفارت آمريكا حمله كنند؟ پرچم اسرائيل را آتش بزنند؟ پرچم آمريكا را آتش بزنند؟ مرگ به آمريكا بگويند؟ مرگ بر اسرائيل بگويند؟ ذات جنبشي كه در مصر بوجود آمد اتفاقا دموكراسي خواهي است يعني الان اسلام گرايان در مصر كه در اين انتخابات آراي اكثريت را بدست آورند دولت تشكيل دادند دموكراتيك رفتار مي كنند آقاي مرسي نمي آيد مخالفانش را مثل حسني مبارك غل و زنجير بكند و..  در ايران مسئله اصلي دموكراسي خواهي است اتفاقا در ساير كشورهاي خاورميانه هم بزرگترين مسئله علت العلل جنبش هاي سياسيشون  دموكراسي خواهي هستش . با طالبان در افغانستان چرا مخالفت مي شود چرا اقشار تحصيل كرده در افغانستان مخالف طالبان هستند پاسخ اينه: طالبان هم مثل مثل دكتر علوي است! تنها چيزي كه بهش اعتقاد نداره آزادي و دموكراسي هستش فقط در ايران نيست كه برادران و خواهران اصلاح طلبان وخيلي اقشار تحصيل كرده جامعه بدنبال دمكراسي هستند توي بحرين مردم چي مي خواهند آيا غير از اين است كه دموكراسي مي خواهند در افغانستان غير از اين است كه دموكراسي مي خواهند در كشور هاي عرب هم همينطور تركيه هم همينطور بر خلاف آنچه كه دكتر علوي مي گويند اتفاقا جنبش هاي اجتماعي و جنبش هاي سياسي كه در جلوي چشممان دارد رقم مي خورد تمامشون دغدغه شون داعيه شون دموكراسي هستش.

سوال :اگر دولت فعلي مصر آمد و اسلام گرايان يعني اخوان المسلمين نصف +1آرا را نياورد چي مي شود بايد قدرت را واگذار بكند. به چه كسي واگذار كنه؟ به حزبي كه در انتخابات راي را برده در تركيه همين طور در مالزي هم همينطور در جاهاي ديگه هم كه كشور هاي اسلامي جوامع اسلامي هستند. درسته مسلمان هستند ولي خواست و اراده مردم هست كه داره حكومت مي كنه . آيا در جامعه ما خواست و اراده مردم هستش كه از مدتها قبل و در قالب حكومت خواست خودش را نشان مي دهد يا نه؟ يك اقليتي هست كه قدرت را در دست دارد. آيا اصلاح طلبان در اين انتخابات يا در انتخابات آينده شانس دارند؟ خير و علني و صراحتا گفته شده كه آقاي خاتمي در انتخابات شركت كند رد صلاحيت مي شوند. شوراي نگهبان و ... در همه جوامع آمريكا، فرانسه، انگليس، هند و همه جا همین هست. حالا اسمش شوراي نگهبان نيست. اسمش كميته فلان یا بهمان است. اونجا هم همينجور مثلا رهبر اپوزيسيون را نمي گذارند در انتخابات شركت كند. آقا اينجا يك محيط دانشگاهي هست چند نفر از شما تحقيق بكنيد در هند، ژاپن، پاكستان، فيليپين، اندونزي، گينه بيسائو و ... شوراي نگهبان داريم؟ كساني که مي خواهند در انتخابات شركت كنند ميگند حسن  علي  عباس قاسم نمي توانند ولي مثلا جواد حيدر و... مي توانند؟

 

دکتر علوی: جناب آقاي دکتر زيبا كلام اينجور القا مي كند كه مسئله ما باب طبع حكومت و يا غير مطبوع حكومت، حرف زدن كسي است. جناب دكتر! چرا نسبت غيرواقع مي‌دهيد؟ اينها بي‌صداقتي است. همپيمانان سياسي شما عليه بيّنات و تصريحات قرآن و اسلام و تشيع لجن پراكني كردند. دوستان شما در روزنامه صبح امروز كه متعلق به تئوريسين جريان اصلاحات بود نوشتند (و سندش اينجا است) كه: حسين بن علي خشونت طلب بود! خشونت فرزند خشونت است و كشته شدن حسين [سلام الله عليه] در روز عاشورا نتيجه خشونت طلبي جدّش در جنگهاي صدر اسلام بود. يك آزاده‌اي پيدا شود بگويد آخر به شماها هم مي شود گفت مسلمان؟! فكر مي كنيد درد ما فقط حكومت جمهوري اسلامي است؟ آيا مسئله بر سر قدرت طلبي من و تو است؟

 اين شئ پليدي كه اينگونه دهان نجس خود را به تعرض بر ارباب بي‌كفن آزادگان جهان گشوده، يك زماني سنبل جريان اصلاحات بود. اون كسي كه اين را نوشت اكبر گنجي‌اي بود كه امروز از همجنس‌گرايي دفاع مي كند. به آمريكا  پناه برده و امروز كارشناس رسمي تلويزيون سازمان سيا است. چرا اعلام برائت نكرديد از اين جرثومه فساد. مسئله ما اسلام است. مسئله ما خوشامد اين قدرت و آن قدرت نيست. مساله بر سر علوي و غيرعلوي نيست. هركسي كه بخواهد در مقابل اسلام ما بايستد با تمام وجودمان در مقابلش مي ايستيم. يك هزارم اين توهينها در دوران حاكميت اصولگرايان تكرار نشد. اگر هم سرسوزني انحراف واقع شد تماميت اصولگرايان در مقابلش موضع صريح و شفاف اتخاذ كردند. در دولت آقاي احمدي نژاد، يكبار روزنامه دولتي ايران، در ويژه نامه‌اي عليه حجاب، موضع گيري كرد كه تازه به تندي توهينهاي اصلاح طلبان هم ننوشته بودند. رجوع كنيد ببينيد ما چگونه از آن ويژه‌نامه اعلام برائت كرديم. اين سند افتخار ماست. ما به جاي آنكه مثل شما از توهين كنندگان دفاع كنيم از قوه‌ي قضاييه درخواست كرديم كه با توهين كننده شديدا برخورد كند.

 اصولگرايي يعني در مقابل اون كسي كه ازش روزي  حمايت كردي هم اگر قابل اصلاح نبود بايستي و ما ايستاديم. در مقابل احمدي نژاد و گنده تر از ايشان هم اگر در مقابل اسلام بايستند مي ايستيم. ما مثل اصلاح طلبان با ژست دموكراتيك به قدرت نگاه نمي كنيم.  ما حق گرايانه به قدرت نگاه مي كنيم. ما حق و باطل را تابع اشخاص نمي بينيم. ما اشخاص را تابع حق و باطل مي بينيم. آيا حق گرايي ما يعني اين كه آقاي زيباكلام گفتند؟ كه هرچي مخالف علوي باشد امثال علوي با آن مخالفت بكنند؟ اساسا مساله بر سر مخالفت با من نيست آقاي زيبا كلام! مساله اين است كه شما از كساني حمايت كرده و همچنان مي‌كنيد كه با بي شرمي در روزنامه‌هايشان گفتند خدا را هم مي‌شود در دادگاه هاي دموكراتيك محاكمه كرد! آيا اين رفتار دموكراتيك است يا سوء استفاده از آزادي است؟ ما مخالف آزادي نيستيم. آقاي زيبا كلام! شما كه به راحتي به ما بر چسب طالبان مي زنيد، آيا اين رفتار شما توهين و سوء استفاده از آزادي نيست؟ آيا اين ادعاي موهن را مي‌توانيد اثبات كنيد؟

ما مي گوئيم آزادي محدود است. شما هم مي گوييد آزادي محدود است. آزادي نامحدود يعني جنگل! انساني كه قائل به آزادي نامحدود است «تارزان» است! فلذا براي زندگي در اجتماع، لاجرم آزادي محدوديت دارد. مسئله بر سر اين است كه چه كسي حق محدود سازي آزادي انسانهاي ديگر را دارد؟ چه كسي حق دارد كه آزادي بشر را محدود كند؟ من؟ آقاي زيبا كلام؟ يا خداي من و آقاي زيبا كلام و همه‌ي ابناء بشر؟ اسلام آمده است كه محدوده‌ي آزادي انسان را خدا معين كند نه اين بشر مدرن كه از پسِ دموكراسي با خدا انگاشتن خويش همجنس‌گرايي را هم در نروژ و سوئد و فرانسه و آمريكا و بسياري از اين كشورهاي به ظاهر متمدن، آزاد كرده‌است. اسلام آمده است كه محدوده‌ي آزادي ما نشانگر هويت متعاليِ خليفت اللهي ما باشد نه حيوان‌صفتي بشر متكبر مدرن! 

محدوده ي آزادي را خدا معين مي كند. آقاي زيبا كلام! شما مسلمانيد، پس به مسلماني خود پايبند باشيد. جناب آقاي زيبا كلام! من اگر مي گويم اينها از آزادي سوء استفاده كرده اند در پارادايم توحيد به شما مي‌گويم نه در پارادايم سوبژكتيو مدرن، نه در پارادايم  من محوري اومانيستي. من انسان را «جاعل الحق و الباطل» نمي دانم آقاي زيبا كلام . اما شما مي دانيد چون دموكراسي اينگونه مي داند. دموكراسي بشر را در جايگاه جعل حق و باطل نشانده است . اسلام بشر را در جايگاه بندگي نشانده است. حق و باطل آن است كه حضرت رب الارباب مي گويد. اين يعني بندگي. حال شما مي گويي حق و باطل آن است كه اكثريت مي گويند. باشد! بگوييد! انشاءالله با همين اعتقادتان در قيامت هم محشور شويد و پاسخگوي حساب سخت آن روز باشيد! ولي اين از دايره اسلام خارج است، اين خلاف منِ علوي نيست. اين خلاف صدر تا ذيل قرآن است. تفسير من نيست. صريح قرآن است كه «اِن الحكم الّا لله»

جناب زيباكلام! ايدئولوگ جريان اصلاحات كيست؟ آيا او هماني نيست كه نبوت پيامبر اسلام را زير سوال برد و وحي نبوي را اوهام خواند؟ این ايدئولوگ جريان اصلاحات است آقاي زيبا كلام! عبدالكريم سروش مي‌گفت همانگونه كه شعر را شعرا مي گويند پيامبران نيز مدعي وحي اند. وحي نبوي [نستجيربالله العظيم] بافته هاي بشري است به نام محمد پسر عبدالله! آيا ضلالت‌نامه‌ي «قبض و بسط» يا «بسط تجربه‌ي نبوي» و... كه آزادانه در همين جمهوري اسلامي به فروش مي‌رسد را نخوانده‌ايد؟! امروز اين به اصطلاح تئوريسين جريان اصلاحات كجاست؟ چه كسي پناه برده به دشمن اسلام؟ كه فرار كردن از ولايت اسلام عاقبتش همين نكبتي است كه دامن‌گير امثال اوست. امروز كسي كه اين حرف را زده بود، نشان شواليه پرنس اراسموس از لوژ فراماسونري صهيونيستي بليدربرگ در هلند را از دست پرنس برنهارد دريافت كرده!

امروز معلوم شده كه تئوريسين جريان سياسي مطبوع شما فراماسونر بوده!!! صهيونيست بوده! در عجبم كه چرا بعد از افشاي ماهيت پليد او همچنان از او اعلام برائت ايدئولوژيك نمي‌كنيد؟ البته از روز روشن‌تر است كه اين به دليل آن است كه اساسا اصلاحات يعني همان لاطائلات كفرآميزي كه سروش مي‌گفت، نه حكومت اكثريت مردم! فتنه 88 نشان داد كه در پس نقاب دموكراسي‌خواهي اصلاح‌طلبان چه هيولاي كريه و ديكتاتوري نهفته است. شما مردم را نمي‌خواستيد. شيطان اكبر را مي‌خواستيد.

فرمودند: «در كشور ما يك گروه اقليت به جاي اكثريت حكومت مي‌كند.» آيا اينها دروغ نيست؟ آيا اينها امتداد همان فتنه‌ي صهيونيستي 88 نيست؟ گفتند: آيا در جامعه ما اراده مردم حكومت مي كند؟ بله! 5/24 ميليون نفر به آقاي احمدي نژاد راي دادند. مخالفي بود كه ادعا مي كرد تقلبي شده در انتخابات. به ايشون گفتند آقاي موسوي! شما كه فكر مي كنيد تقلب شده يك برگ سند بديد به شوراي محترم نگهبان. دو تا 5 روز هم مهلت اضافه جهت اعتراض قانوني به ايشان داده شد، لكن يك خط اعتراض و يك برگ سند كه دلالت بر وقوع تقلب داشته باشد ارائه نشد! آقا شما كه مي فرماييد حاكميت قانون، اين قانون مملكت ماست، چرا به اين قانون احترام نمي گذاريد؟ من چه به احمدي نژاد راي داده باشم چه نداده باشم احمدي نژاد رأيش را آورده بود. حالا شما خوشتان نيامد. بايد تمكين مي‌كرديد از راي ملت.

همان كساني مي‌گفتند تقلب شده كه عرض كردم در دوران آقاي خاتمي هم مي‌گفتند تقلب شده!!! مسئله اينجاست كه آنان كساني كه غير از خودشان باشند و مردم به آنها راي دهند را متقلب مي‌دانند. اين اسمش انحصار طلبي است. اين اسمش حاكميت قانون نيست. اين همان دموكراسي كه ادعايش را مي كنيد نيست. من اصلاح طلبان را طرفداران دموكراسي نمي دانم. من اصلاح طلبي را دشمني با اسلام مي‌دانم. من مي گويم اصلاح طلبي حقيقي همان اسلام گرايي راستين است. فلذا ما همه مان بايد اصلاح طلب باشيم لكن در راستاي اسلام ، اسلام دين اصلاح طلبي است. اما اصلاح طلبي‌اي كه ما امروز باهاش مواجهيم سنگ آمريكا و اسرائيل به سينه زدن است. يعني علَم مخالفت با نظام جمهوري اسلامي و با ولايت فقيه را بلند كردن. طوري كه نتانياهو كف مي‌زند، اوباما كف مي زند، شيمون پرز كف می زند. اينها جلاد هايي اند كه دستشان تا مرفق به خون بشريت آغشته است. همينها برايتان كف مي زنند آقاي زيباكلام!

قانون مطبوعات را  مي‌خواستند طوري عوض كنند كه در آن اجازه بدهند دشمنان اسلام هم بتوانند در مطبوعات كار بكنند! غلط مي كردند كه چنين كنند! مگر مغز مسلمين از رُبّ گوجه فرنگي بي‌ارزش‌تر است كه هزار مرجع قانوني براي تضمين سلامت محتويات شكم مردم باشد اما مغز و روح و روان و عقايد و ايمان مردم نگهباني نداشته باشد؟!

مگر مي‌شود هدايت فكر مردم را در دست هر فاسقي نهاد؟ مي‌خواستند اجازه بدهند جان نثاران پهلوي ، اُمراي ارتش شاهنشاهي، اعضاي ساواك، محكومين دادگاههاي انقلاب، اينها هم بتوانند با افكار عمومي بازي بكنند. اصلاحيه قانون مطبوعات اين بود كه جلويش گرفته شد، مي گفتند آزادي بيان يعني هر بي‌سروپايي كه از راه رسيد مي تواند روزنامه درآورد، مي تواند هر توهمي را بپراكند هر دروغي را بگوید. دروغ گفتن ممنوعيت ندارد.  آيا اتهام زني محدوديت ندارد؟  اينها را كه قانون مطرح كرده، اين روزنامه‌هايي كه گفتند بايد مطابق قانون محاكمه شوند ابتدا بواسطه ماده 13 قانون اقدامات تاميني بعنوان آلت جرم اين روزنامه ها رو توقيف كردند و بعد در دادگاهي كه عضو هيات منصفه و قاضي صالح داشت محاكمه كردند نظام اسلامي بايد چه بكنند با كساني كه به اسلام  اهانت مي كنند؟

شما كه مي‌گوييد بايد قانون با آنها برخورد كند، اين را هم بگوييد كه وقتي قانون با هم‌قطاران شما برخورد كرد چه فحشها و توهينها و تمسخرها و هجمه‌هايي را عليه همان قانون به راه انداختند! زيارت عاشورا را كه حديث قدسي است، قرائتي خشونت طلبانه  از اسلام معرفي كردند و تا همين امروز هيچكدام از اين افسادطلبان منافق از اين رذالت آشكار اعلام برائت نكرده‌اند. اينها مكنونات قلوب ظلماني اين جماعت غرب‌زده بود كه به فضل الهي در تاريخ ثبت گشت و امروز بازخواني آنها مايه‌ي تنبه ما مي‌گردد. بايد قانون با اين اسلام ستيزي آشكار چه مي‌كرد؟ جناب زيباكلام! به نظرم بهتر است قبل از اينكه به همديگر برچسب بزنيم ، من به شما بگویم طالبان ! شما به من بگويید طالبان ! ضمن رعايت تقواي الهي با سند و مدرك با هم صحبت كنيم. ضمنا جهت يادآوري عرض مي‌كنم؛ اين اصلاح‌طلبان بودند كه در مجلس ششم در حين حمله‌آمريكا به طالبان، رسما از طالبان اعلام حمايت كردند! نه اصولگرايان.

ادامه دارد

نظرات بینندگان
محمد م
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۰۰ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲
۲۰
۲۷
کنفرانس و مناظره ای که نتیجه ش این نباشه صنار نمی ارزه :

1- سیر اصلاح طلبی ناقص خاتمی توام با فعالیت کفن پوشها

2- سیر اصولگرایی ناجور احمدی نژاد توام با حمایت کفن پوش ها و مهر پرت کن ها

= اوضاع فعلی کشور از لحاظ اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و ....