در حدود یک میلیون نفر از جمعیت 55 میلیونی میامار را مسلمانان روهینگا تشکیل میدهند.
ورود اسلام به میانمار به قرن اول هجری و بوسیله تجار عرب به این کشور بازمیگردد. اما از زمان کودتای نظامی "نیوین" در سال 1962، مسلمانان از مناصب حکومتی و نظامی طرد شدند.
مسلمانان روهینگا عمدتا در غرب میانمار و در شمال ایالت راخین متمرکز هستند. دولت میانمار از 1962 هیچگاه این اقلیت را به رسمیت نشناخته و آنها را مهاجران غیرقانونی نامیدهاست. اما سازمان ملل در مورد مسلمانان میانمار معتقد است نسبت به این اقلیت ظلم بسیاری رفته و حقوق بشر در مورد آنها رعایت نمیشود. مسلمانان روهینگا در میانمار از حمله فقیرترین افراد ساکن این کشور هستند که اکثریت جمعیت آن را بودائیان تشکیل دادهاند.
سفر سال گذشته هیلاری کلینتون به میانمار در مسیر سفرش به قاهره و دیدار با مرسی، تیر خلاص اصلاحات غربی بر پیکر مسلمانان این کشور بود. محور اصلی سفر کلینتون به میانمار بهبود مناسبات آمریکا و میانمار اعلام شد و وزیر خارجه آمریکا در دیدار با تین سین، رئیس جمهوری میانمار از دولت این کشور خواست به اصلاحات در این کشور ادامه بدهند تا ثابت کنند که با جامعه جهانی همراه هستند.
پس از این دیدار تین سین در یک سخنرانی اعلام کرد: مسلمانان روهینگیا باید از کشور اخراج و به اردوگاههای پناهندگان سازمان ملل منتقل شوند.
دولت میانمار همچنین به صورت رسمی دستور داد که مسلمانان دیگر حق بنا کردن مساجد جدید یا ترمیم مساجد قدیمی را ندارند. همین مصوبه کافی بود تا افراطیون بودایی و هندی نزدیک به ۷۲ مسجد را ویران کنند.
پس از این سفر و مصوبه دولت میانمار، آتش اختلافات و درگیریها زمانی شعلهور شد که ارتش میانمار 11 مسلمان این کشور را در ماه مه 2012 کشته و در حمله یک گروه از بودائیان به اتوبوس مسلمانان در ایالت راخین نیز 10 نفر کشته شدند. در طرف مقابل نیز یک بودائی نیز در پاسخ به این کشتارها به قتل رسید که رسانهها برای تحریک بیشتر بودائیها آن را تجاوز به یک دختر بودائی و قتل وی عنوان کردند.
به دنبال آغاز درگیریها درغرب میانمار، بوداییها با حمله به مناطق مسلمان نشین بیش از 2000 منزل مسکونی متعلق به مسلمانان را به آتش کشیدند و بیش از یک صد هزار نفر را آواره و بی خانمان کردند.
این هجوم وحشیانه بودائیها و به آتش کشیدن خانهها و تجاوز به زنان و دختران مسلمان و قتل عام فجیع مسلمانان، این اقلیت را به پناه بردن به مرزهای مشترک با بنگلادش وا داشت و اکنون در شرایط اسفباری از نظر بهداشت و غذا و دارو به سر میبرند.
اما خشونت علیه مسلمانان، که سال گذشته تنها به ایالت غربی راخین محدود شده بود، امروز در سرتاسر کشور میانمار گسترش یافته است. گروههای مهاجم خشمگینی از بوداییها، که برخی با جنبش نظامی "9 6 9" كه به معنای «ويژگیهای نهگانه بودا، شش راه بودا و ويژگیهای نهگانه رهبانيت» است در ارتباطند، در شهرهای میکتیلا، نایپیادا، باگو و به تازگی نیز یانگون، بزرگترین شهر این کشور، به مسلمانان حملهور شدهاند. بسیاری از مسلمانان یانگون، باگو و دیگر شهرهای بزرگ جرأت رفتن به مسجد، وارد شدن به فروشگاههای مواد غذایی مسلمانان یا نشان دادن مسلمان بودنشان خارج از خانهها و مغازههایشان را ندارند. در دوسال گذشته، دستکم 100 هزار مسلمان آواره، و هزاران مسلمان دیگر نیز کشته شدهاند.
بسیاری از رهبران مسلمان از ماهها پیش نسبت به
چنین حملاتی هشدارداده بودند. با این که دولت این کشور تمام تلاش خود را میکرد تا
سرمایهگذاران، خبرنگاران و دیپلماتهای خارجی را متقاعد کند که خشونت در ایالت
راخین در سال 2012 مسألهای منحصر به همان ناحیه است، حقیقت آن است که حتی سال
گذشته نیز حملاتی به مساجد و برخی از فروشگاههای مسلمانان در بخشهای دیگر این
کشور صورت گرفت.
اما احساسات ضدمسلمانان (و گاهی ضد چینی، ضد هندی، و ضد هر کسی که از نژاد برمهای – یا بطور دقیق تر بودایی - نیست) به روشنی طی دو سال گذشته در میانمار، یکی از متنوعترین کشورهای آسیا از نظر نژادی و مذهبی شدت یافته است (ولی همچنان، بودیستها اکثریت جمعیت مذهبی این کشورند). در نتیجه جنبش 9 6 9، طی دستکم یک سال گذشته سخنرانیها و راهپیماییهایی علیه مسلمانان صورت گرفت و دی وی دیهایی با محتوای تند علیه مسلمانان توزیع شده است.
در این مدت، اینترنت میانمار نیز، با این که تنها کمتر از 5 درصد جمعیت این کشور به آن دسترسی دارند، از سخنان نفرتآمیز علیه مسلمانان، هندیها، چینیها و دیگر اقلیتهای نژادی پر شده است.
احساس تنفر و حملات فزاینده نژادی ممکن است این کشور را به نسخه قرن بیست و یک یوگسلاوی پس از جنگ سرد تبدیل کند.
در شرایطی که میانمار میکوشد از یکی از سرکوبگرترین رژیمهای روی زمین به سوی دموکراسی گذار کند، این احساس تنفر و حملات فزاینده نژادی ممکن است این کشور را به نسخه قرن بیست و یک یوگسلاوی پس از جنگ سرد تبدیل کند. با این که میانمار در طول سه سال اصلاحات پیشرفتهای شگرفی کرده، چنان چه اقدام مناسبی برای پایان بخشیدن به این خشونت نژادی و مذهبی صورت نگیرد، این کشور فاصله چندانی با هرج و مرج و آشوب نخواهد داشت.
اکثریت بودائی این کشور با حمایتهای آمریکا و عروسک حقوق بشری آنگ سان سوچی رهبر مخالفان و برنده جایزه صلح نوبل که مدتی است با آزاد شدن از حبس خانگی بصورت دورهای مهمان حامیان آمریکایی و غربی خود است، راه گذار به دموکراسی و تحول خود را نسلکشی اقلیت مسلمان این کشور یافتهاند. بنا به توصیه راهب اعظم بودائیان میانمار، مسلمانان روهینگا یا باید از این کشور مهاجرت کنند یا بدست بودائیان کشته شوند و خانه و اموالشان سوزانده شود.
میانمار پیشینه دور و درازی از بیگانههراسی و تنشهای درون نژادی دارد، که تاکتیکهای "تفرقه بیفکن و حکومت کن" استعمارگران انگلیسی و حکومت سرکوبگرانه ارتش این کشور به مدت 5 دهه به آن دامن زده است. در سال 1962، دولت به اجبار بسیاری از هندیها را از این کشور بیرون راند، و ارتش نیز، تحت سلطه برمهایان، از زمان به دست آوردن استقلال در سال 1948، با بیش از پانزده شورش از سوی اقلیتهای قومی مبارزه کرده است.
در سال 2010، ارتش این کشور تغییراتی را در جهت یک دولت غیرنظامی آغاز کرد، از جمله برگزاری انتخابات که در نهایت به پایهگذاری پارلمانی غیرنظامی کمک کرد. اما ارتش همچنان قدرتمندترین بازیگر در این کشور است، و رئیس جمهور غیرنظامی، تین شین، که به روشنی دارای گرایشهای اصلاحطلبانه است، پیش از آن که به ریاست جمهوری برسد، خود زمانی از ژنرالهای بلندپایه بود.
تینسین رئیس جمهور میانمار از جمله مدافعان اخراج مسلمانان از کشورشان است
اما پیدایش سریع این فضای باز به آزاد شدن نیروهای خطرناکی نیز منجر شده است. ارتش به طول کامل تحت سلطه شهروندان نیست، و برخی از رهبران مسلمان اعضای نیروهای امنیتی را به شعلهورتر کردن آتش خشونتها متهم میکنند. تین شین نمیتواند به فرماندهان محلی خود برای پیروی از دستوراتش اعتماد کند، و باید در نظر داشته باشد که اگر اختیار کنترل ناآرامیها را به نیروهای مسلح بدهد، آنها نیز برای وخیمتر کردن اوضاع، دست به اقدامات وحشیانه خواهند زد. پلیس این کشور دارای منابع یا آموزشهای اندکی در زمینه روشهای غیرخشونتآمیز کنترل جنبشهای مردمی است.
کشتار مسلمانان میانمار به دست بودائیان افراطی - **(حاوی صحنههای دلخراش)**
در این مدت، با این که فضای سیاسی بازتر شده، نه دولت و نه آنگ سان سوچی مدعی، هیچ یک طرحی عملی درمورد چگونگی ایجاد دولتی فدرالتر، که در کشوری با این میزان اقلیتهای قومی و اعتماد اندک به دولت مرکزی ضروری است، ارائه نکردهاند. برخلاف بیاعتمادی عمیق اقلیتهای قومی نسبت به دولت ملی، از میان بلندپایهترین مقامهای اتحادیه ملی دموکراسی، یعنی جناح سوچی، تقریباً تمامی رهبران آن مخالف فدرالیسم هستند.
نادیده گرفتن اقلیتها با هدف پاکسازی نژادی
آنگ سان سوچی پس از آزادی از حبس خانگی و فعالیت سیاسی رسمی در میانمار، به طور رسمی مدل جدیدی از یک حکومت فدرال را تبلیغ کرده، و به دیدگاه پدرش، که در کنفرانس و توافق پانگلانگ در سال 1947 به روشنی اعلام شد، ادای احترام کرده، و احتمالاً وی تنها برمهایست که رهبران اقلیتهای قومی برای ریاست یک دولت فدرالی جدید به او اعتماد دارند. با این حال وی مسأله اقلیتها را ستون اصلی سیاستهای خود از زمان پیوستن به پارلمان در سال گذشته قرار نداده است.
از آن گذشته، در شرایطی که مناطق دربرگیرنده اقلیتهای قومی و مذهبی بیش از مناطق دیگر به کمک و سرمایهگذاری در زیرساختهای فیزیکی نیاز دارند، مقامات نایپیدا هنوز هیچ نشده در حال رقابت برای باز کردن مجراهای کمک و سرمایهگذاری خارجی به مناطقی با اکثریت بودائی هستند، که به اندازه دیگر مناطق نیازمند جاده، برق و نیازهای اولیه دیگر نیستند. در ضمن، اهداکنندگان نیز در تقلا هستند که به میانمار راه یابند، چرا که طی دو سال گذشته اکثر کشورهای غربی تحریمهای خود را برداشتهاند. بخش ناچیزی از این کمکهای جدید به تنشهای قومی اختصاص مییابد، و بخش زیادی از آن نیز بدون هماهنگی با اهداکنندگان دیگر مورد استفاده قرار میگیرد.
این گونه که مینماید، نژادپرستان بودائی به خوبی سازماندهی شدهاند، چرا که خشونتهای اخیر علیه مسلمانان به سرعت و به شکلی سازمانیافته گسترش یافته است. در بسیاری از شهرها، مسلمانان و اقلیتهای قومی محلی گلهمندند که پلیس و ارتش هیچ اقدامی برای محافظت از آنها دربرابر متجاوزان انجام نمیدهند و حتی در مواردی خود نیز در تجاوز به مسلمانان سهیم هستند.
ائتلاف کشورهای عرب
بر ضد مسلمانان/دلارهای نفتی که برای کشتار مسلمانان خرج میشوند
دولت، سوچی، و سازمانهای خارجی که طی دو سال گذشته پایشان به میانمار باز شده باید هرچه سریعتر نسبت به پایان بخشیدن به این فاجعه اقدام کنند. از سوی دیگر کشورهای مسلمان نیز که تا کنون سکوت مرگباری در پیش گرفتهاند و تمام توان خود را در کمک به القاعده در سوریه معطوف کردهاند نیز از متهمان این نسلکشی خواهند بود. مسلمانکشی و شیعهکشی در کشورهای مختلف به بخشی از سیاست آلوده آل خلیفه و آل سعود و دیگر خاندانهایی شده است که نام اسلام و جهان اسلام را بر دوش میکشند و بیشترین صدمات و فجایع را در آن رقم میزنند.
کشورهایی نظیر قطر و عربستان که دلارهای نفتی خود را سخاوتمندانه در اختیار تروریستها، گروههای سلفی تکفیری و شورشیان مسلح در سوریه و عراق و لبنان و ... قرار میدهند تا کنون حتی یک ریال عربستان هم به مسلمانان ستمدیده و فاجعهزده میانمار نه تنها کمک نکردهاند، بلکه زحمت حمایت سیاسی و لفظی را هم به خود ندادهاند. البته در این میان با وجود مواضع مسئولان کشورمان در سطوح مختلف، انتظار حرکت جدیتر تا حصول نتیجهای مطلوب از سوی جمهوری اسلامی میرفت که این نیز تا کنون محقق نشده است و کشتار و تصفیه نژادی در میانمار همچنان بصورت خاموش ادامه دارد.
نسلکشی مسلمانان با موافقت صریح دالایی لاما
اين بوداييان نژادپرست که تحت تأثير آموزههاي "دالاييلاما" قرار دارند، معتقدند که کسي که مسلمان شده باشد نژاد او ديگر ميانماري نيست و بايد کشته شده و يا از اين کشور اخراج شود.
البته دالایی لامای به ظاهر صلح طلب، به مانند آنگ سان سوچی برنده جایزه صلح نوبل همواره ژستهای خندان با جملات قصار بشردوستانه را چاشنی دیدارها و صحبتهای خود میکنند، اما واقعیت این صلحطلبان بودائی نیز چیز دیگری است.
از میان دروغهای زیادی که در مورد دالایی لاما گفته میشود، مهمترین آنها ادعای صلحطلب بودن وی است. واقعیت این است که از اواسط دهه 1950 تا اواسط دهه 1970 یک جنبش مسلحانه تبتی وجود داشت که توسط سازمان سیا مورد حمایت قرار میگرفت.
بر اساس یکی از اسناد وزارت امور خارجه به تاریخ 9 ژانویه 1964، دولت آمریکا حمایتهای مالی گستردهای را به شبهنظامیان و همچننی شخص دالایی لاما اختصاص میدهد.
سازمان سیا علاوه بر کمکهای آموزشی و نقدی به شبهنظامیان طرفدار دالایی لاما در برنامه فرار وی از تبت از نیز نقش داشت. بنا بر اسناد سازمان سیا که اخیرا منتشر شدهاند، نیروهای آموزش دیده توسط سیا که دالایی لاما را همراهی میکردند به صورت مستقیم با مأمورین سیا در ارتباط بودند. در پیام زیر همراهان دالایی لاما درخواست دریافت سلاح میکنند.
دالایی لاما در اسرائیل
دالایی لاما در سال
2009 میلادی، قبل از دیدار با اولمرت به یک مراسم عبادی دعوت شد که در این مراسم
شرکت کرد. به گفته حجتالاسلام
والمسلمین دکتر محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه و نگارنده 9 جلد کتاب در باب
جنبشهای نوظهور معنوی، اگر کسی با کلاه خاخامی در مقابل دیوار "توبه یا
ندبه" در اورشلیم، پایتخت فلسطین اشغالی تعظیم کند، این عمل بدین معنا است که
وی رسماً اعلام کرده عضوی از جامعه صهیونیزم جهانی
است.
در سوی دیگر، سکوت معنادار دیگر برنده صلح نوبل میانمار را که مدعی دفاع از حقوق مردم این کشور است، باید در کنار آموزههای نژادپرستانه بودائیها و دالایی لاما قرار داد.
آنگ سان سوچی برنده جایزه صلح نوبل تا کنون نه تنها هیچ موضعی نسبت به کشتار وحشیانه مسلمانان کشورش نگرفته، بلکه تلویحا اقدامات بودائیان را نیز همواره توجیه کرده است.
رهبر مسلمانان میانمار دکتر محمد یونس نیز سکوت کشورهای مسلمان در کنار کشورهای غربی و مجامع حقوق بشری را علت ادامه یافتن کشتار مسلمانان این کشور میداند. به گفته وی بودیستهای افراطی مسلمانان را در میان خود نمیخواهند و به همین دلیل جوانان و به خصوص تحصیل کرده های مسلمان را دستگیر کرده و به نقطه نامعلومی می برند و به زنان مسلمان تجاوز می کنند.
اصلاحات مد نظر آمریکا که پس از سفر هیلاری کلینتون به میانمار در این کشور آغاز شد، همچنان در بایکوت کامل خبری در جریان است.
عوض اینها عکس بمباران مناطق شیعه نشین یمن و پاراچنار و ..... میگذاشتین که برادرو خواهر ما هستن. نه...... که ما را ...یهود میدونن.
فقط یه جمله :
این کار دور از انسانیته.
یادمه یه عکسی بود که پلنگ وقتی آهوی آبستن رو کشت به خاطر اینکه دید تو شکم آهو بچه بوده از ناراحتی سکته کرده بود و مرده بود.
حیوونم این کار رو نمیکنه