صراط:اینکه آقای هاشمی «نمیگوید نمیآید»دلایل زیادی دارد. بگذارید به جای تمرکز بر گزاره کاندیداتوری یا عدمکاندیداتوری آقای هاشمی، درباره شرایط او و انتخابات پیش رو با استناد به سخنانش در جلسه اخیر کمی بحث کنیم.
آنچه در ادامه میآید مستند به حضور در جلسه آقای هاشمی و روایت مستقیم از اقوال وی است. همه جملاتی که به نقل از آقای هاشمی میآید، برداشته شده از جلسه مورد اشاره و نه اخبار رسانههاست.
بگذارید با یک نظرگاه تحلیلی وارد موضوع شویم. به اعتقاد این قلم هاشمیرفسنجانی یک برنامه ویژه برای انتخابات پیش رو در نظر دارد. برنامهای بسیار خطرناک که قطعا نمیشود از اکنون درباره شمایل کلی آن بحث کرد. انتخابات ۸۸ یک نقطه عطف در سیاستگذاری آقای هاشمیرفسنجانی بوده است و تردیدی نیست که باید شاهد مصادیقی عریان از تغییرات بنیادین در عقبه فکری و سیاسی آقای هاشمی بود.
او روز یکشنبه همه حرفهایش را قبل از گفتن عبارت «نمیگویم نمیآیم» گفت و شاید این مورد غفلت قرار گرفته باشد. او ۲ موضوع را تشریح کرد. ۲ موضوعی که در صورت تحقق آنها، کاندیداتوری او کان لم یکن است و در غیر اینصورت قاعدتا او باید کاندیدا شود. مفهوم واضح این کلام، هدفگذاری انتخاباتی او بر ۲ موضوع است. اما این ۲ موضوع چیست؟
«اگر ۲ تصمیم گرفته شود نیازی به حضور من نیست؛ اول اینکه به مردم بگوییم صاحب حکومتند... نباید دولتی به مردم تحمیل شود...هیچ کشور دیکتاتوری نمیتواند در دنیا بادوام باشد. اگر به رای مردم اعتماد بشود آن موقع میشود تصمیم گرفت که در انتخابات چهکار کنیم.» از این جملات آقای هاشمی آیا جز تکرار شائبههای ۱۵ سال اخیر در مخدوش کردن انتخابات، چیزی برداشت میشود؟ هاشمی از اکنون پیشفرض مخدوش بودن انتخابات را برای خود و اطرافیانش تثبیت کرده است. متاسفانه از این جملات بوی خیر به مشام نمیرسد.
در ادامه موضوع دوم نیز بیان میشود تا فهم کاملتری حاصل شود. هاشمی موضوع دوم یا به تعبیر خود، تصمیم دوم نظام برای عدمکاندیداتوری او را «تغییر» در سیاست خارجی عنوان کرد. این عین جملات آقای هاشمی در تشریح تصمیم نظام برای تغییر در سیاست خارجی است: «ما باید با همه دنیا ارتباط داشته باشیم جز اسرائیل. با اسرائیل هم سر جنگ نداریم.عربها خودشان نزدیکتر از ما هستند. اگر از ما کمک خواستند به آنها کمک میکنیم.»
شما این جملات آقای هاشمی را چگونه فهم میکنید؟ تاکید آقای هاشمی بر سر جنگ نداشتن با اسرائیل که خلاف بیانات صریح حضرت امامخمینی(ره) است، چه هدفی را دنبال میکند؟ (توجه داشته باشید عبارت «با اسرائیل هم سر جنگ نداریم» معنای منفعلانهای دارد نسبت به مثلا عبارت «با اسرائیل قصد جنگ نداریم» که این دومی سیاست نظام است؛ عبارت اول لوازمی دارد که در صورت اجرا دیگر نتایج جنگ ۳۳ و ۲۲ روزه را شاهد نمیبودیم) هاشمی درصدد انتقال چه پیامی است؟
بگذارید یک جمله دیگر از آقای هاشمی در نشست یادشده آورده شود تا مسیر استدلال هموارتر شود. به این جمله توجه کنید: «در زمان جنگ مرحوم حافظ اسد کنار ما ایستاد. آن هم به این خاطر که میخواستند جنگ عراق و ایران را تبدیل به یک جنگ شیعه و سنی کنند، البته مجانی هم نبود. ما یک میلیارد دلار نفت مجانی به سوریه دادیم. مقرر شد آنها سالی یکصد میلیون دلار به ما بازپرداخت داشته باشند که ندادند و هنوز هم به ما بدهکارند»!
چندی پیش در یادداشتی به همین قلم تحت عنوان «استدلال آلوده»، پیشبینی شد آقای هاشمی سیاست تشکیک و تردید در سلامت انتخابات ۹۲ را در چارچوبی مترادف با عبارت «انتخابات آزاد» پیگیری خواهد کرد. همچنین جملهای از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی بیان شد که شائبه چشمداشت خارجی به هاشمی برای ایجاد تغییرات بنیادین در سیاست خارجی ایران را ایجاد کرده است.
بنیامین نتانیاهو سال گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل برنامه هستهای ایران را نظامی و بسیار خطرناک نامید و ناگهان در اظهارنظری بیسابقه گفت: «حتی اکبر هاشمیرفسنجانی که آیتاللهی میانهرو محسوب میشود، گفته است اسرائیل با یک بمب نابود میشود.» این جمله نتانیاهو که حاکی از دغدغه وی نسبت به وجود چشمداشتی در غرب نسبت به هاشمیرفسنجانی است، روز یکشنبه با این جمله آقای هاشمی مواجه شد که «ما با اسرائیل سر جنگ نداریم»!
شاید با این جمله آقای هاشمی، قدرت رایزنی مقامات آمریکایی برای اطمینانبخشی به صهیونیستها افزایش یابد. با همین انگاره اگر سراغ موضوع هستهای برویم، میتوان نتایج جالبی را استنتاج کرد. غرب مذاکره با ایران را رها کرده و آن را به بعد از انتخابات موکول کرده است.
بسیاری از مقامات آمریکایی و اروپایی و برخی تحلیلگران آنها صراحتا اعلام کردهاند انتخابات ریاستجمهوری در ایران بر روند مذاکرات هستهای تاثیرگذار است. متاسفانه بنا به برخی محدودیتها و حساسیت بیش از اندازه خانواده آقای هاشمی بر روزنامه «وطنامروز»، باید در چینش این قطعات در کنار هم نهایت احتیاط را به خرج برد.
با این حال میتوان گفت نشانهها و گزارههای مشترک فراوانی وجود دارد که نشان میدهد رسانههای آمریکا و چند کشور اروپایی بویژه انگلیس، در انتخابات پیش رو از جریان آقای هاشمیرفسنجانی به صورت ویژه حمایت میکنند. اگر در موعد انتخابات شاهد یک همافزایی داخلی و خارجی نسبت به موضوع تحریمها باشیم، چندان نباید تعجب کرد.
اکنون میتوان با یک فضای ذهنی آماده، نسبت به سخنان روز یکشنبه آقای هاشمی اظهارنظر کرد. اگر کمی و تنها کمی پرده ملاحظات را کنار بزنیم، میتوانیم درباره احتمال یک غائله بسیار بزرگتر از آنچه در سال ۸۸ رخ داد، بحث کنیم. هاشمی از همین الان انتخابات آینده را مخدوش میداند مگر آنکه نتیجه دلخواه او را داشته باشد.
در این غائله، کاندیداتوری یا عدم کاندیداتوری آقای هاشمی محل بحث نیست، اینکه برآورد آقای هاشمی نسبت به پیشبرد پروژه انتخابات تا چه میزان وابسته به شخص کاندیدای جریان است، تقریبا به جریان مقابل او و قدرت این جریان ربطی نخواهد داشت. باید توجه داشت که آقای هاشمیرفسنجانی مصمم به نقشآفرینی است. چه در قالب کاندیدا و چه در قامت یک حامی تمامقد.
آقای هاشمیرفسنجانی از ظرفیت منفی خود در افکار عمومی باخبر است. اما این تردید زمانی موضوعیت دارد که نیت وی از کاندیداتوری، رقابت سالم در عرصه قدرت باشد. وقتی کسی قبل از اعلام کاندیداتوری، تلویحا سلامت انتخابات را مخدوش میکند و نشانههایی از احتمال حمایتهای خارجی نیز وجود داشته باشد؛ آنگاه دغدغه وی چیز دیگری است. نگاه بدبینانه میگوید بازی خطرناکی که پیشبینی میشد در حال کلید خوردن است. اظهارات آقای هاشمی را بیشتر دنبال کنید.