صراط:محسن هاشمی رفسنجانی که طی روزهای اخیر برای
کاندیداتوری انتخابات شورای شهر تهران ثبتنام کرده، بیش از سایر فرزندان
آیتالله هاشمی رفسنجانی با رسانهها ارتباط دارد. وی که تا پیش از ثبتنام
خود در انتخابات شوراها، خود را حقوقبگیر شهرداری تهران میدانست، این
روزها در ساختمانی در سعادتآباد تهران مشغول جمعآوری تاریخچه و اسنادی
از دوران ریاستجمهوری پدرش به منظور ارائه به مرکز اسناد ملی است.
محسن هاشمی که طی چند وقت اخیر شایعه کاندیداتوریاش در انتخابات ریاستجمهوری هم مطرح بود، نهی مادرش(خانم عفت مرعشی) و تعدد فراوان کاندیداها را دلیل صرفنظر خود از این اقدام عنوان میکند و میگوید که برای شورای شهر برنامه دارد.
برخلاف برخی نقل قولهای روزهای اخیر که محسن هاشمی را سرلیست اصلاح طلبان در انتخابات شوراها معرفی میکردند، خودش میگوید که هنوز لیستی قطعی نشده که من سرلیستش باشم یا نباشم و اصولا در زمینه سرلیستی هیچ صحبتی نشده است.
محسن هاشمی درباره ماجرای رشد سرسامآور قیمت ارز در دوران ریاستجمهوری پدرش نیز سخن میگوید و سعی دارد از آن دفاع کند. وی همچنین آخرین اخبار از تمایل پدرش به ریاستجمهوری را نیز اینگونه عنوان میکند که "پدرم 99 درصد نمیآید".
آنچه در ذیل میآید متن کامل مصاحبه با محسن هاشمی رفسنجانی است:
به عنوان سئوال اول در مورد انگیزه خود برای شرکت در انتخابات شورای اسلامی شهر بفرمایید و اینکه چرا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردید؟
اجازه دهید ابتدا برای قانون اساسی یادی از امام راحل کنیم، زیرا در آن زمان و در خبرگان قانون اساسی با پیگیریهای آیتالله طالقانی قانون شوراها که بخش مهمی از قانون اساسی بود را نوشتند و تصویب کردند.
قانون شوراها بسیار مهم است و اگر کسی از دید قانونی نگاه کند میبیند که بخش عمدهای از مسائل اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی، آموزشی و قانون اساسی نظارت بر تمام مسائل روزمره مردم بر عهده شوراها گذاشته است.
از سوی دیگر در قانون شوراها تاکید میکنند که باید تمامیت ارضی کشور حفظ شود و مواظب باشند که با حکومت مرکزی در موضوع سیاست و امنیت هماهنگ باشند ولی مسائل روزمره مردم را باید به مردم سپرد و از طریق قانون شوراها میتواند این واگذاری به مردم صورت گیرد و از طریق دیگر نمیتواند چنین امری محقق شود. لذا به نظر من قانون شوراها یک قانون بسیار مهمی است که باید به آن با دید خیلی دقیقتری برای کوچکسازی دولت نگاه کرد.
وقتی شعار داده میشود که از نظر اقتصادی باید از اقتصاد وابسته به نفت دور شویم، ابتدا باید دولت را کوچک کنیم تا بتوانیم از نفت جدا شویم و اگر بخواهیم دولت را کوچک کنیم باید کار را به مردم واگذار کنیم و مردم بتوانند در تصمیمگیریها شریک شوند و دولتی تصیمگیری نشود. مخصوصا در کارهایی که با سیاست و امنیت ملی برخورد نمیکند باید کارها از تنها راه که شوراها هستند، پیگیری شود.
در نتیجه شوراها یک مسئله بسیار مهمی است و قوانین 5 ساله برنامه سوم و چهارم و حتی در برنامه پنجم نیز با جدیت آمده است و در چندین لیست طولانی تاکید شده است که دولت باید برخی اقدامات را به شوراها واگذار کند ولی تا به حال این اتفاق رخ نداده است. شاید کمتر از 30 درصد کارهایی که باید هم به شوراها واگذار نشده است.
فکر میکنید علت این امر چیست؟
دلیل عدم این واگذاری میتواند تصمیمگیری تناقضی از دولت و یا سیاسی شدن شوراها باشد. وقتی شوراها سیاسی شود، باعث میشود دولت مرکزی یا حکومت مرکزی فکر کند که قدرتش را از دست میدهد و نمیتواند خیلی خودش را به رُخِ مردم بکشد و به دلیل اینکه میخواهد در انتخابات بعدی نیز شرکت کند، دائما در کارها دخالت میکند و نمیگذارد اتفاقی بیفتد.
من فکر میکنم اهمیت مجموعه شوراها کمتر از ریاست جمهوری نیست، زیرا ریاست جمهوری یک نفر است ولی مجموعه شوراها 300 هزار نفر عضو شورای شهر و روستا هستند که مجموعا نقش بسیار مهمی را در مقابل یک رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت بازی میکنند.
همچنین دلیلی که باعث شد من به انتخابات شوراها ورود پیدا کنم، عمدتا سوابق شهری من است. من از 26 سال پیش کار اجرایی در کشور در حدود 20 سال از آن را در حوزه مسائل شهری فعالیت داشتم و 6 سالش را نیز در صنایع موشکی در دوران جنگ فعال بودم و البته در صنایع دفاعی و سپاه نیز حضور داشتم و سپس وارد مسائل شهری شدم.
در دولت آقای خاتمی هم مدیرعامل مترو شدم، البته عضو هیئت مدیره مترو نیز بودم ولی در دولت آقای خاتمی در زمان وزارت کشوری آقای عبدالله نوری مدیرعامل شدم و 13 سال مدیرعامل مترو بودم و بعد از اینکه از مترو بیرون آمدم تا زمانی که استعفا دادم، مشاور شهردار تهران و عضو هیئت مدیره شرکت بهرهبرداری مترو بودم، البته آن روزی که استعفا دادم هنوز مشاور آقای قالیباف بودم.
برای اینکه بتوانیم کار مترو را در شهر پیش ببریم، کاملا با مسائل شهری، قانونی، شوراها، برنامهریزی، حمل و نقل و شهرسازی، دریافت بودجه و ... درگیر بودیم که عمدتا در حوزه کارهای شهر بود و لذا همکاران و دوستان گفتند با توجه به اینکه قرار است کشور به سمت شکوفاتر شدن شوراها پیش رود و همچنین امسال نیز با عنوان حماسه سیاسی هم نامگذاری شده است، بد نیست امسال ما هم در شوراها ثبت نام کنیم.
درباره کاندیداتوری شما در انتخابات ریاستجمهوری خبر خاصی نبود؟
البته صحبتهایی در رابطه با ریاست جمهوری بود ولی تعداد کاندیدا خیلی زیاد شد و خیلیها احساس تکلیف کردند(باخنده) که دیگر برای ما تکلیفی باقی نماند. به نظر من به اندازه کافی، داوطلب رئیس جمهور هست. در نتیجه گفتیم از این فرصت استفاده کنیم و از توان و تخصصی که در موضوع حمل و نقل عمومی و مسائل مترو پیدا کردم بتوانیم در شورای شهر استفاده کنیم.
البته یک بحث دیگر هم برای شرکت در انتخابات شوراها هست و آن اینکه وقتی کار اجرایی میکنیم، در انتخاباتها در معرض محک مردم قرار میگیریم و از این طریق شخص میتواند خودش را مورد ارزیابی قرار دهد و ببیند چقدر کارهایش مورد توجه و مورد قبول بوده. به همین دلیل تصمیم گرفتم در شوراها ثبتنام کنم.
در شوراها لیست معرفی میکنید؟
در مورد شوراها من لیستی ارائه نمیکنم ولی ممکن است در لیست کسانی که از من دعوت کردند، اسم من باشد.
چه کسانی از شما برای قرار گرفتن در لیستشان دعوت کردهاند؟
بخشی از معتدلین جامعه و بخشی از اصلاحطلبانی که فکر میکنند میتوان از این مسیر اثر گذاشت از من خواستند در انتخابات شرکت کنم. خانه کارگر، حزب اسلامی کار و شورای هماهنگی اصلاحات گروههایی بودند که از من خواستند تا از طرف آنها برای شورای شهر اعلام کاندیداتوری کنم.
منظور شما از معتدلین چه کسانی هستند؟
از طرف آقای مطهری و گروه موسوم به "صدای ملت" صحبتهایی شده که در انتخابات شرکت کنیم ولی هنوز جلسهای با هم نداشتیم. با توجه به اینکه من هم از شورای مرکزی حزب کارگزاران هستم، خودمان را معتدل فرض میکنیم و سعی نمیکنیم که خودمان را بین چپ و راست نشان دهیم.
همچنین با گروههای دیگری از اصولگراین مانند حامیان ولایت نیز صحبت کردیم؛ البته در این گروهها افراد مختلفی حضور دارند و بعضی از آنها تقاضا میکنند ولی باید در کمیتههای مرکزی خودشان نیز مطرح کنند.
یعنی تا کنون هیچ لیستی از سوی آنچه که شما معتدلین میخوانید و اصلاحطلبان، تهیه نشده است؟
لیستهایی تهیه شده ولی هنوز قطعی نشده است. الان نمیتوان در مورد لیست صحبت کرد زیرا هنوز تایید صلاحیتها نیامده و هیئتهای اجرایی نیز نظر خود را اعلام نکردند و الان میتوان گفت که پیش لیستهایی وجود دارد که باید تکمیل شود.
شما سرلیست هستید؟
نه. اصلا من ورود پیدا نکردم که کجا سر لیست باشم و کجا سرلیست نباشم و به این موضوع اهمیت ویژهای ندادم. مهم این است که در لیستها قرار داریم ولی سیاست ما این است که اگر هر کسی خواست از اسم من در لیست استفاده کند، مخالفت نکنم.
حتی اگر اصولگرایان باشند؟
بله. اتفاقا علاقهمندیم که اصولگرایان ما را در لیستهای خود بگذارند.
اخیرا خبری منتشر شده است که آقای اسحاق جهانگیری به عنوان گزینه نهایی اصلاحطلبان و کارگزان مطرح شده است و آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز با کاندیداتوری آقای اسحاق جهانگیری موافقت کردهاند و گفتهاند که آقای حسن روحانی را نیز به کنار کشیدن به نفع آقای جهانگیری قانع خواهند کرد.
بحث را بردید به سمت ریاستجمهوری؟
به مسئله شوراها هم ربط دارد. میخواستم بپرسم، قطعی شدن آقای جهانگیری به عنوان گزینه اصلاح طلبان و آقای هاشمی، علت اصلی انصراف شما از کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری نبود؟
البته این موضوع هنوز قطعی نشده. هرچند آقای جهانگیری هم گفتند که مصممتر شدهاند. از این رو ابتدا باید اول موضوع توسط آقای جهانگیری قطعی شود و ایشان کاندیداتوری خود را قطعی اعلام کنند که هنوز این کار را نکردند.
پس شایعات و صحبتهایی که در رابطه با آقای جهانگیری و ... مطرح شد بر روی عدم حضور شما در انتخابات ریاست جمهوری تاثیری نداشت؟
نه. اصلا ربطی به آن نداشت و موضوع کاندیداتوری من در انتخابات ریاست جمهوری نیز به طور قطعی مطرح نبود و فقط بحثی در این رابطه مطرح شد. از سوی دیگر به دلیل اینکه تعداد کاندیداها زیاد شد، جایی نداشت که ما بخواهیم خودمان را مطرح کنیم و اصلاً خوب هم نبود و بهتر بود که از این وادی بیرون بیاییم.
چقدر اصلاحطلبان و به قول شما "معتدلین" از ظرفیت خود برای انتخابات شوراها استفاده کردند؟ گفته میشود در حالی که همه نگاهها به سمت ریاست جمهوری است، اصلاحطلبان و به قول شما گروه معتدلین بر روی انتخابات شوراها متمرکز شدهاند.
فکر میکنم این گروهها خوب جلو آمدهاند. میتوان گفت که در اطراف گروههای موجود که در حال حاضر حضور دارند، حتی در بُعد اصولگرایان نیز بخش عمدهای از معتدلین آمدند و اینگونه نیست که معتدلین فقط در اصلاحطلبان حضور دارند. باید بگوییم که معتدلین در اصولگریان و اصلاحطلبان حضور دارند. در نتیجه من لیست را نگاه میکردم دیدم حضور معتدلین خوب است و البته حضور دولتیها هم هست و باید مواظب بود که از امکانات دولت برای تبلیغات استفاده نکنند.
همچنین بعضی از گروههای اطراف معتدلین و یا گروههای اصولگرایی که شهرداری تهران را در اختیار دارند، حضور دارند. در نتیجه به نظر میرسد که جو مناسب رقابتی ایجاد شده است و اگر مخلوط به تخریب و مسائل خارج از عرف نشود، به نظرم فضای خوبی در انتخابات شورای شهر شکل خواهد گرفت.
شاخصههای اعتدال که گفتید چیست؟ بعد از اینکه حضرتعالی و آقای محمدشریعتمداری و چند نفر دیگر موضوع اعتدالگرایی را مطرح کردند. از آن طرف هم بعضی از اصولگرایان هم گفتند کسانی که شعار اعتدال سر می دهند، کسانی هستند که به آیتالله هاشمی رفسنجانی نزدیک هستند و مراد آنان از اصطلاح "اعتدال" یعنی نزدیک بودن به آقای هاشمی و پیگیری راه و روش و منش آقای هاشمی.
اصلا ربطی ندارد. اعتدال نمادی برای جلوگیری از افراط و تفریط است. خیلی از کسانی که در شهرداری تهران قدرت را در اختیار دارند خود را جزء اصولگرایان معتدل میدانند و یا به عنوان حزب موتلفه خود را جزء معتدلین میدانند.
شاخص اعتدال چیست؟ حتی آن گروههایی که شما اصلاحطلب تندرو و یا اصولگرای تندرو میخوانید هم به نوعی خود را معتدل میخوانند و دیگران را به گروههای تندرو و کندرو تقسیمبندی میکنند چرا که رفتار و منش و بینش خود را شاخص اعتدال میدانند. "اعتدال" واژه مثبتی است که ممکن است هر کسی مراد خاصی از آن داشته باشد. شما شاخصهای اعتدال را چه میدانید؟
البته ببینید، بین کسانی که برای انتخابات شوراها ثبتنام کردند، برخی تندرو هستند. یعنی شما ببنید اصولگرایانی که دولت را در اختیار گرفتند به دلیل تندرویهایی که در همه زمینهها داشتند، ضربه خوردند. برای اصلاحاتیها نیز همین اتفاق افتاد و از تندروی درون خودشان ضربه خوردند.
به عنوان مثال در سیاست خارجی به یاد دارم که در سال 69 صدام به کویت حمله کرده بود، عدهای میگفتند الان که صدام حمله کرده است ما هم با او همکاری کنیم تا بتوانیم منطقه را از آمریکا بگیریم. زمان امام خمینی (ره) را به یاد دارید که اسرائیل به عراق حمله کرد، فکر کنم به نیروگاه اتمی عراق بود، سپس اتفاقاتی افتاد که بین اسرائیل و لبنان نیز درگیری پیش آمد.
در آن زمان برخی گفتند باید به جنوب لبنان بروند و با اسرائیل در آنجا بجنگند. اما این شعار "راه قدس از کربلا میگذرد" که امام خمینی(ره) فرمودند، برای برگرداندن آنها به راه اعتدال بود، زیرا یک تندروی سریعا شکل گرفته بود.
همچنین زمانی که آقای احمدینژاد رئیس جمهور شدند به گونهای تند رفتار کردند که از رهبری نیز عبور کردند و شعار محو اسرائیل و ... را در سیاست خارجی مطرح کردند و یا در اجرای مسائل یارانهها تندروی صورت گرفت که کاملا مشخص است این تندروی چه وضعیتی برای مملکت به وجود آورد.
در دولت آقای هاشمی تندروی وجود داشت یا خیر؟
به نظر میرسد که بدنه دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی همیشه معتدل بوده است ولی یک افراطگراییهایی خارج از حیطه آقای هاشمی اتفاق میافتاد که نمیشد گفت از ما نیست، یعنی برای حفظ مسائل نظام شما بعضی مواقع مجبورهستی خودت را فدای یکسری از مسائل کنی.
بسیاری از کارشناسان مسائل اقتصادی معتقدند که در سیاست تعدیل اقتصادی یک تندروی شدیدی صورت گرفته است.
نه! اتفاقاً سیاست تعدیل خیلی منظم پیش میرفت و با درصد کمی رشد انجام میشد ولی به دلیل پائین آمدن قیمت نفت تا 9 دلار، مشکل ایجاد شد. بعد هم نشان داد که این سیاست چقدر هم خوب بوده است زیرا پروژههایی که در آن دولت شروع شده بود، وقتی قیمت نفت بالا رفت، تمام شد و مسائل حل شد ولی دراواخر سال 74 و اوایل سال 75 دولت در یک برهههای دچار مشکل شدیم.
منظورتان همان دوره ای است که تورم 50 درصد شد؟
بله! علتش هم این بود که قیمت نفت از حدود 20 دلار یکدفعه تا زیر 10 دلار سقوط کرد و این معضل را ایجاد کرد.
میگویند سیاست آقای هاشمی این بود که "برای رسیدن به وضعیت ترسیم شده و توسعه یافته، اگرهم بخشی از مردم زیر چرخ دندههای اقتصاد خرد شوند، مشکلی نیست و این اقتضای توسعه است" این درست است؟
دروغ است. حاج آقا هیچ وقت این حرف را نزده.
اصلاً مشی آقای هاشمی چنین چیزی بوده است؟
هیچ وقت نبوده. حاج آقا خیلی مواظب قیمتها بودند و دائماً وضعیت را کنترل میکرد. من خودم در آن زمان در بازرسی ویژه بودم. آن سیاستی که اعمال شد برای این بود که در آن زمان ارز 7 تومان بود و این مساله یک رانت عجیب و دزدیهای فراوانی را صورت میداد.
در همان دوره بود که ارز از 70 تومان به 700 تومان رسید. یعنی رشد عجیب و غریبی درصدی داشت که از رشدی که قیمت ارز در دوره فعلی داشته هم بسیار بالاتر بوده است. در دوره احمدینژاد علیرغم همه انتقادات، ارز حدود 300 درصد رشد داشته، اما در دوره آیتالله هاشمی این درصد بسیار بیشتر است. آقای هاشمی میتوانند منتقد احمدینژاد باشند؟
در آن دوران برههای در اواخر سال 74 و اوائل 75 داشتیم که قیمت دلار بالا رفت ولی پس از آن قیمت آن به 390 تومان برگشت. اینکه میگویند قیمت دلار به هزار تومان رسید، دروغ است. ارز در یک بازه یک ماهه ای به حدود 790 رسید و فوری پائین آمد. در یک سال آخر دولت هم به 390 تومان رسید و با 390 تومان هم تحویل دولت بعدی داده شد.
یعنی باز هم میشود بالای 500 درصد: پس رشد بسیار شدیدی در قیمت دلار داشتیم؟ اگر موضوع مشکلات و تحریم و این چیزها در آن دوران بوده، در این دوران هم هست. اگر بخشی از علل گرانیهای فعلی، سوءمدیریت است، پس باید بپذیریم که سوءمدیریت در دوره آیتالله هاشمی شدیدتر هم بوده است؟
یک پیک خطرناک داشتیم که علتش پائین آمدن قیمت نفت بود. این پائین آمدن قیمت دلارباعث شد دولت نتواند بدهیهای بانکیاش را پرداخت کند، بنابراین پرداختهای خارجی دچار مشکل شد. این وضعیت موجب شد که قیمت ارز بالا رود ولی سریعاً کنترل شد و با دنیا مذاکره صورت گرفت و پس از آن بود که بدهیهای دراز مدت گویی که تبدیل به وام شد و این بدهی کمکم پرداخت شد و مسئله حل و خیلی سریع کنترل شد.
به انتخابات شورای شهر تهران بپردازیم. آیا شعار انتخاباتیتان را برای شورا انتخاب کردید؟
ما با همکارانمان و کسانی که میخواهیم لیست مشترک بدهیم در اینباره صحبت میکنیم ولی ما و مخصوصاً خود من حملونقل عمومی بر محوریت حملونقل ریلی انبوهبر و مسائل مربوط به آلودگی هوا و جابجایی مسافر برایم اهمیت دارد. شعار هم حول شهر شاداب و شهر زندگی؛ تهران شهر زندگی است تهران شهر شاداب، است.
کارهای خیلی خوبی در تهران انجام شده است ولی باید فکری کرد تا مردم شادابتر در تهران زندگی کنند. همین موضوع آلودگی هوا و ترافیک به گونهای است که مردم وقتی از خانه خارج میشوند با آنها دچار مشکل میشوند.
البته مسائل معیشتی مردم در تهران خیلی مهم است ولی مسائل معیشتی به شورای شهر خیلی ربط ندارد و نمیشود گفت که ما میتوانیم دخالتی در آن داشته باشیم ولی به هر حال باید مواظب تهران باشیم، به دلیل اینکه در تهران بعضی از مواقع به دلیل گران بودن زندگی بعضی از مردم دچار مشکلاتی میشوند که گاهاً به نان شب هم محتاج میشوند. مسائل معیشتی به دلیل تورم بالا بسیار مهم است.
من با گروهی که کار میکنیم طی بررسیهای ناشی از آخرین نظرسنجی متوجه شدیم که دغدغه بیش از50 درصد مردم تهران مساله جابجایی و حملونقلی است؛ در کنار آن مساله آلودگی هواست که همه را خیلی آزار میدهد و مساله دیگر محیط زیست است.
فکر میکنید این مسائل به سرعت قابل حل است؟
بله قابل حل است. تهران شهری است که در این سالها کارهای خوبی در آن انجام شده؛ شهرداران مختلف کارهای ارزندهای کردند. باید کارهای مکمل این کارها انجام شود که این کارها عمدتاً مساله حملونقل عمومی است. ما باید مردم را تشویق کنیم که به جای اینکه حداقل از خودرو در سر کار استفاده کنند- برای تفریح و گردش شاید نشود غیر از خودرو ولی برای کار - از وسایل حملونقل عمومی استفاده کنند. برای استفاده مردم از وسایل حملونقل عمومی باید وسایل حملونقل عمومی کیفیت داشته باشد تا کسانی که ماشین دارند رغبت کنند ماشین را کنار بگذارند. وسایل حملونقل عمومی باید کارا و دقیق باشد و قیمتش پائین باشد.
کشورهای صنعتی و توسعه یافته دولت به سوخت مالیات می بندد و سوخت را گران میکنند و در عوض به حملونقل عمومی سوبسید میدهند و حملونقل کارا درست میکنند که کیفیت این حمل و نقل از خودرو بالاتر است، یعنی شما در آن وسیله راحتتر تردد میکنید.
من فکر میکنم اگر بتوانیم در شورا قرار بگیریم، در یک بازه 4 ساله 256 ایستگاه مترو در تهران خواهیم داشت که کل تهران را پوشش دهد و مردم را با دقت و امنیت و همچنین با قیمت پائین جابجا کند.
مکمل مترو هم اتوبوسهای بسیار شیک و مناسبی خواهند شد که با کیفیت باشد و هوای خوب و مطبوع داشته باشد. ما حتی میتوانیم اتوبوسهای برقی داشته باشیم. ما میتوانیم 10 میلیون سفر را با حمل و نقل ریلی انبوهبر با مترو داشته باشیم و در کنارش 5 میلیون سفر هم به عنوان مکمل با اتوبوس انجام دهیم و باقی سفرها توسط تاکسی و حملونقل عمومی انجام شود.
اگر این کار را بکنیم، یک صرفهجویی بسیار زیادی در امر سوخت خواهیم داشت. 15 میلیون سفر شهری با حملونقل عمومی حجم وسیعی از مصرف سوخت را پائین میآورد و این باعث میشود از آلودگی هوا کاسته شود و وقت مردم تلف نشود. همین موضوع باعث خواهد شد که وضعیت تهران در بُعد حملونقل عمومی و محیطزیست مناسب شود.
الان تقریباً میشود گفت اتوبانهای تهران و خیابانهای تهران اکثراً ساخته شده و در وضعیت انتهایی خود به سر میبرد، لذا باید منابع به سمت ایجاد یک حملونقل عمومی و کارا برود.
امیدواریم که بتوانیم در شورا یک گروه تخصصی حمل و نقل عمومی درست کنیم و انشاءالله با استفاده از کمک آنها و کمکی که دولت در آینده خواهد کرد، حملونقل عمومی تهران را سامان دهیم.
اخیراً آقای احمدینژاد در قم یک بحثی مطرح کردند که پولها را زیر زمین کردند و بیش از حد هزینه صرف شد. گویا منظورشان مترو بود؛ چرا که ایشان طرفدار مونوریل بودند و به شدت هم روی مونوریل پافشاری میکردند اما کارشناسان مترو را تائید کردند.
البته میدانید که این مسئله یک عوامفریبی و پوپولیستی است که ایشان مطرح میکنند. خود ایشان و برخی از مردم فکر میکنند که اگر چیزی روی زمین ساخته شود ارزانتر است درصورتی که اینگونه نیست. الان قیمت تمام شده تونل با دستگاههای T.B.M از قیمت تمام شده پل ارزانتر است. اینگونه نیست که تونل گرانتر باشد.
برای بررسی این موضوع میتوانید قیمت پل صدر و تونل نیایش را با قیمت پل مقایسه کنید تا متوجه شوید قیمت پل از تونل گرانتر شده است. وقتی شما با دید ظاهری نگاه میکنید، فکر میکنید که این پل ارزانتر است اما این را هم باید لحاظ کرد که تهران موانعی دارد. وقتی شما روی زمین کار میکنید، درصورت برخورد با موانع باید زمین طرح را خریداری کنید. در تهران هم که زمین گران است. اگر شما قیمت زمین را حساب کنید در موانعی که در مسیر پل پیدا میکنید، متوجه میشوید که قیمت تمام شده تونل خیلی ارزانتر از پل است.
در این زمینه که قیمت پل چقدر گرانتر از تونل است، در این زمینه نسبتی دارید که بدانیم این نسبت چند درصد هست؟
الان قیمتها دستم نیست ولی میتوان گفت تونل ارزانتر است. شاید از نظر تجهیزاتی هر دو یکی باشند ولی مسئله این است که در زیرزمین تهران کار کردن یک ارزش افزوده جدیدی به تهران اضافه میکند در صورتی که وقتی روی زمین کار میکنید، موانع وجود دارد. البته این موضوع یک کار کارشناسی است و اینگونه نیست که شما در یک سخنرانی درحضور مردم بگوئید.
آن موقعی که دعوا شد، این کارِ کارشناسی انجام شد؟
بله. انجام شد. شورای شهر هم حرفهای ایشان را رد کرد. زمان خود آقای احمدینژاد، شورای شهر حرف ایشان را قبول نکرد و اجازه نداد که مونوریل ساخته شود. البته ایشان غیرقانونی در صادقیه شروع به ساخت یک مونوریل کرد که آنهم معلوم شد کارشناسی نشده و جمعش کردند. همین شورای شهر دوستان خودشان هم جمعش کردند.
به بحث ریاستجمهوری بپردازیم و آخرین اخباری که مطرح است به خصوص در مورد هاشمی. آیا همچنان ایشان 90 درصد نمیآیند و 10 درصد باید ببینیم شرایط چیست؟
90 درصد نیست بلکه گفتند99 درصد نمیآیم و 1درصد میآیم. (خنده)
احتمال تحقق آن یک درصد چقدر است؟ الان نیامدنشان به صد درصد رسیده یا نه؟
فضا به نیامدن است. امکان دارد تحولاتی اتفاق بیفتد زیرا تحولات در زمان ریاستجمهوری خیلی سریع است. ایشان یک درصد را گذاشتهاند به دلیل اینکه اگر آمدند، نگویند دروغ گفته است.(خنده) ولی مسیر به سمت نیامدن است.
آقای حسن روحانی چه؟ آقای هاشمی گفتهاند...
من نمیخواهم در مورد گزینهها صحبت کنم. باید واقعاً همه ثبتنام کنند و بعد ببینیم چه کسانی تائید صلاحیت میشوند تا آن موقع در موردشان نظر دهیم.چپ
پس الان اخبار نسبت به قبل ، تغییر چندانی نکرده است؟
نه! الان به نظر میآید آمدن آقای جهانگیری به میدان مطرح است که آن هم به نظرم ایشان منتظر است ببیند که کاملاً از طرف اصلاحطلبان حمایت میشود و تنها کاندیدای شورای هماهنگی اصلاحات است یا نه؟ اگر احساس کند و این مصوبه را بگیرد-که به نظر میآید موافقتهایی برای این منظور شده که ایشان اعلام کرده که کار را محکم شروع کرده- ایشان میآید.
ایشان الان به این سمت حرکت میکند که اولاً تنها کاندیدای اصلاحطلبان شود و آن موقع به میدان بیاید و بعد مذاکره کند که یا خود ایشان کنار برود یا آقای روحانی کنار رود و ایشان باشد.
پس این خبر که در سایتها آمده و گفته میشود آقای هاشمی گفتهاند حسن روحانی را به کنارکشیدن به نفع آقای جهانگیری متقاعد میکنند درست است؟
من نه تائید میکنم و نه رد میکنم. میدانید در این مذاکرات سیاسی همه این بحثها میشود و هر کسی یک برداشتی دارد و آن را مطرح میکند. نمیشود بگوئیم رد شده است. مثلاً میروند صحبت میکنند و یک نفر میگوید اگر این اتفاق بیفتد این کار خوب است، این اگر را نمیگویند و مسئله جور دیگر بیرون میآید. در نتیجه نمیشود چیزی براین اساس گفت.
این روزها جلسات کارگزاران برگزار میشود یا نه؟
جلسه کارگزاران برگزار میشود و یکی از بحثها هم همین حضور آقای جهانگیری است.
در موردش به نتیجه رسیدهاید؟
اصلاً بحث بر سر این شد که آقای جهانگیری را به شورای هماهنگی اصلاحات معرفی کنند و اگر شورای هماهنگی اصلاحات موافق تک کاندیدایی جهانگیری باشد، کارگزاران از ایشان حمایت میکند.
علت اینکه به ایشان رسیدید و به روحانی نرسیدید چه بوده؟بحث اقبال اصلاحطلبان بوده است؟
علتش این است که خودشان کاندیدا بودند و تقریباً با تشکیلات رهبری تعامل خوبی توانستند پیدا کنند. ایشان خدمت رهبری رفتند و صحبت کردند و نظرات را گفتند و استمزاج کردند.
در بحث کارآمدیشان چطور؟
من نمیخواهم بین اینها نظری بدهم زیرا هنوز ایشان کاندیداتوریاش را اعلام نکرده. هر وقت اعلام کرد و آمدند باید بررسی کنیم.
اما فرمودید کارگزاران به این نتیجه رسیدند که از آقای جهانگیری حمایت میکند؟
بله! کارگزاران قطعاً اگر ایشان کاندیدای اصلاحطلبان شود، از ایشان حمایت میکند.فکر میکنم اگر این اتفاق نیفتد ایشان اصلاً نمیآیند.
اگر بیاید آیتالله هاشمی حمایت میکنند؟
در مورد حاج آقا نمیتوانم نظری بدهم ولی فکر میکنم که آقای جهانگیری خودشان گفتند که به تنهایی رای ندارم و موقعی رای دارم که کاندیدای تکِ اصلاحطلبان باشم، در آن حالت است که به صحنه میآیم.
روی رای آوردنشان چه نظری دارید؟
ایشان میگوید که اگر تک کاندیدا شوم امکان ایجاد رای آوری برایم فراهم است.
از نظر شخصیتی ایشان توانایی موج سازی را دارند؟
من نمیخواهم الان درباره این موارد صحبت کنم. اجازه بدهید مسالهاش را حل کند و اعلام کاندیداتوری بکند و بعد دربارهاش صحبت کنیم.
شما برای شورای شهر گویا از هیئت مدیره مترو استعفا دادید
بله.
مشاورت شهردار چه؟
همینطور
از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، ممنونم.
من هم از شما متشکرم
محسن هاشمی که طی چند وقت اخیر شایعه کاندیداتوریاش در انتخابات ریاستجمهوری هم مطرح بود، نهی مادرش(خانم عفت مرعشی) و تعدد فراوان کاندیداها را دلیل صرفنظر خود از این اقدام عنوان میکند و میگوید که برای شورای شهر برنامه دارد.
برخلاف برخی نقل قولهای روزهای اخیر که محسن هاشمی را سرلیست اصلاح طلبان در انتخابات شوراها معرفی میکردند، خودش میگوید که هنوز لیستی قطعی نشده که من سرلیستش باشم یا نباشم و اصولا در زمینه سرلیستی هیچ صحبتی نشده است.
محسن هاشمی درباره ماجرای رشد سرسامآور قیمت ارز در دوران ریاستجمهوری پدرش نیز سخن میگوید و سعی دارد از آن دفاع کند. وی همچنین آخرین اخبار از تمایل پدرش به ریاستجمهوری را نیز اینگونه عنوان میکند که "پدرم 99 درصد نمیآید".
آنچه در ذیل میآید متن کامل مصاحبه با محسن هاشمی رفسنجانی است:
به عنوان سئوال اول در مورد انگیزه خود برای شرکت در انتخابات شورای اسلامی شهر بفرمایید و اینکه چرا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردید؟
اجازه دهید ابتدا برای قانون اساسی یادی از امام راحل کنیم، زیرا در آن زمان و در خبرگان قانون اساسی با پیگیریهای آیتالله طالقانی قانون شوراها که بخش مهمی از قانون اساسی بود را نوشتند و تصویب کردند.
قانون شوراها بسیار مهم است و اگر کسی از دید قانونی نگاه کند میبیند که بخش عمدهای از مسائل اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی، آموزشی و قانون اساسی نظارت بر تمام مسائل روزمره مردم بر عهده شوراها گذاشته است.
از سوی دیگر در قانون شوراها تاکید میکنند که باید تمامیت ارضی کشور حفظ شود و مواظب باشند که با حکومت مرکزی در موضوع سیاست و امنیت هماهنگ باشند ولی مسائل روزمره مردم را باید به مردم سپرد و از طریق قانون شوراها میتواند این واگذاری به مردم صورت گیرد و از طریق دیگر نمیتواند چنین امری محقق شود. لذا به نظر من قانون شوراها یک قانون بسیار مهمی است که باید به آن با دید خیلی دقیقتری برای کوچکسازی دولت نگاه کرد.
وقتی شعار داده میشود که از نظر اقتصادی باید از اقتصاد وابسته به نفت دور شویم، ابتدا باید دولت را کوچک کنیم تا بتوانیم از نفت جدا شویم و اگر بخواهیم دولت را کوچک کنیم باید کار را به مردم واگذار کنیم و مردم بتوانند در تصمیمگیریها شریک شوند و دولتی تصیمگیری نشود. مخصوصا در کارهایی که با سیاست و امنیت ملی برخورد نمیکند باید کارها از تنها راه که شوراها هستند، پیگیری شود.
در نتیجه شوراها یک مسئله بسیار مهمی است و قوانین 5 ساله برنامه سوم و چهارم و حتی در برنامه پنجم نیز با جدیت آمده است و در چندین لیست طولانی تاکید شده است که دولت باید برخی اقدامات را به شوراها واگذار کند ولی تا به حال این اتفاق رخ نداده است. شاید کمتر از 30 درصد کارهایی که باید هم به شوراها واگذار نشده است.
فکر میکنید علت این امر چیست؟
دلیل عدم این واگذاری میتواند تصمیمگیری تناقضی از دولت و یا سیاسی شدن شوراها باشد. وقتی شوراها سیاسی شود، باعث میشود دولت مرکزی یا حکومت مرکزی فکر کند که قدرتش را از دست میدهد و نمیتواند خیلی خودش را به رُخِ مردم بکشد و به دلیل اینکه میخواهد در انتخابات بعدی نیز شرکت کند، دائما در کارها دخالت میکند و نمیگذارد اتفاقی بیفتد.
من فکر میکنم اهمیت مجموعه شوراها کمتر از ریاست جمهوری نیست، زیرا ریاست جمهوری یک نفر است ولی مجموعه شوراها 300 هزار نفر عضو شورای شهر و روستا هستند که مجموعا نقش بسیار مهمی را در مقابل یک رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت بازی میکنند.
همچنین دلیلی که باعث شد من به انتخابات شوراها ورود پیدا کنم، عمدتا سوابق شهری من است. من از 26 سال پیش کار اجرایی در کشور در حدود 20 سال از آن را در حوزه مسائل شهری فعالیت داشتم و 6 سالش را نیز در صنایع موشکی در دوران جنگ فعال بودم و البته در صنایع دفاعی و سپاه نیز حضور داشتم و سپس وارد مسائل شهری شدم.
در دولت آقای خاتمی هم مدیرعامل مترو شدم، البته عضو هیئت مدیره مترو نیز بودم ولی در دولت آقای خاتمی در زمان وزارت کشوری آقای عبدالله نوری مدیرعامل شدم و 13 سال مدیرعامل مترو بودم و بعد از اینکه از مترو بیرون آمدم تا زمانی که استعفا دادم، مشاور شهردار تهران و عضو هیئت مدیره شرکت بهرهبرداری مترو بودم، البته آن روزی که استعفا دادم هنوز مشاور آقای قالیباف بودم.
برای اینکه بتوانیم کار مترو را در شهر پیش ببریم، کاملا با مسائل شهری، قانونی، شوراها، برنامهریزی، حمل و نقل و شهرسازی، دریافت بودجه و ... درگیر بودیم که عمدتا در حوزه کارهای شهر بود و لذا همکاران و دوستان گفتند با توجه به اینکه قرار است کشور به سمت شکوفاتر شدن شوراها پیش رود و همچنین امسال نیز با عنوان حماسه سیاسی هم نامگذاری شده است، بد نیست امسال ما هم در شوراها ثبت نام کنیم.
درباره کاندیداتوری شما در انتخابات ریاستجمهوری خبر خاصی نبود؟
البته صحبتهایی در رابطه با ریاست جمهوری بود ولی تعداد کاندیدا خیلی زیاد شد و خیلیها احساس تکلیف کردند(باخنده) که دیگر برای ما تکلیفی باقی نماند. به نظر من به اندازه کافی، داوطلب رئیس جمهور هست. در نتیجه گفتیم از این فرصت استفاده کنیم و از توان و تخصصی که در موضوع حمل و نقل عمومی و مسائل مترو پیدا کردم بتوانیم در شورای شهر استفاده کنیم.
البته یک بحث دیگر هم برای شرکت در انتخابات شوراها هست و آن اینکه وقتی کار اجرایی میکنیم، در انتخاباتها در معرض محک مردم قرار میگیریم و از این طریق شخص میتواند خودش را مورد ارزیابی قرار دهد و ببیند چقدر کارهایش مورد توجه و مورد قبول بوده. به همین دلیل تصمیم گرفتم در شوراها ثبتنام کنم.
در شوراها لیست معرفی میکنید؟
در مورد شوراها من لیستی ارائه نمیکنم ولی ممکن است در لیست کسانی که از من دعوت کردند، اسم من باشد.
چه کسانی از شما برای قرار گرفتن در لیستشان دعوت کردهاند؟
بخشی از معتدلین جامعه و بخشی از اصلاحطلبانی که فکر میکنند میتوان از این مسیر اثر گذاشت از من خواستند در انتخابات شرکت کنم. خانه کارگر، حزب اسلامی کار و شورای هماهنگی اصلاحات گروههایی بودند که از من خواستند تا از طرف آنها برای شورای شهر اعلام کاندیداتوری کنم.
منظور شما از معتدلین چه کسانی هستند؟
از طرف آقای مطهری و گروه موسوم به "صدای ملت" صحبتهایی شده که در انتخابات شرکت کنیم ولی هنوز جلسهای با هم نداشتیم. با توجه به اینکه من هم از شورای مرکزی حزب کارگزاران هستم، خودمان را معتدل فرض میکنیم و سعی نمیکنیم که خودمان را بین چپ و راست نشان دهیم.
همچنین با گروههای دیگری از اصولگراین مانند حامیان ولایت نیز صحبت کردیم؛ البته در این گروهها افراد مختلفی حضور دارند و بعضی از آنها تقاضا میکنند ولی باید در کمیتههای مرکزی خودشان نیز مطرح کنند.
یعنی تا کنون هیچ لیستی از سوی آنچه که شما معتدلین میخوانید و اصلاحطلبان، تهیه نشده است؟
لیستهایی تهیه شده ولی هنوز قطعی نشده است. الان نمیتوان در مورد لیست صحبت کرد زیرا هنوز تایید صلاحیتها نیامده و هیئتهای اجرایی نیز نظر خود را اعلام نکردند و الان میتوان گفت که پیش لیستهایی وجود دارد که باید تکمیل شود.
شما سرلیست هستید؟
نه. اصلا من ورود پیدا نکردم که کجا سر لیست باشم و کجا سرلیست نباشم و به این موضوع اهمیت ویژهای ندادم. مهم این است که در لیستها قرار داریم ولی سیاست ما این است که اگر هر کسی خواست از اسم من در لیست استفاده کند، مخالفت نکنم.
حتی اگر اصولگرایان باشند؟
بله. اتفاقا علاقهمندیم که اصولگرایان ما را در لیستهای خود بگذارند.
اخیرا خبری منتشر شده است که آقای اسحاق جهانگیری به عنوان گزینه نهایی اصلاحطلبان و کارگزان مطرح شده است و آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز با کاندیداتوری آقای اسحاق جهانگیری موافقت کردهاند و گفتهاند که آقای حسن روحانی را نیز به کنار کشیدن به نفع آقای جهانگیری قانع خواهند کرد.
بحث را بردید به سمت ریاستجمهوری؟
به مسئله شوراها هم ربط دارد. میخواستم بپرسم، قطعی شدن آقای جهانگیری به عنوان گزینه اصلاح طلبان و آقای هاشمی، علت اصلی انصراف شما از کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری نبود؟
البته این موضوع هنوز قطعی نشده. هرچند آقای جهانگیری هم گفتند که مصممتر شدهاند. از این رو ابتدا باید اول موضوع توسط آقای جهانگیری قطعی شود و ایشان کاندیداتوری خود را قطعی اعلام کنند که هنوز این کار را نکردند.
پس شایعات و صحبتهایی که در رابطه با آقای جهانگیری و ... مطرح شد بر روی عدم حضور شما در انتخابات ریاست جمهوری تاثیری نداشت؟
نه. اصلا ربطی به آن نداشت و موضوع کاندیداتوری من در انتخابات ریاست جمهوری نیز به طور قطعی مطرح نبود و فقط بحثی در این رابطه مطرح شد. از سوی دیگر به دلیل اینکه تعداد کاندیداها زیاد شد، جایی نداشت که ما بخواهیم خودمان را مطرح کنیم و اصلاً خوب هم نبود و بهتر بود که از این وادی بیرون بیاییم.
چقدر اصلاحطلبان و به قول شما "معتدلین" از ظرفیت خود برای انتخابات شوراها استفاده کردند؟ گفته میشود در حالی که همه نگاهها به سمت ریاست جمهوری است، اصلاحطلبان و به قول شما گروه معتدلین بر روی انتخابات شوراها متمرکز شدهاند.
فکر میکنم این گروهها خوب جلو آمدهاند. میتوان گفت که در اطراف گروههای موجود که در حال حاضر حضور دارند، حتی در بُعد اصولگرایان نیز بخش عمدهای از معتدلین آمدند و اینگونه نیست که معتدلین فقط در اصلاحطلبان حضور دارند. باید بگوییم که معتدلین در اصولگریان و اصلاحطلبان حضور دارند. در نتیجه من لیست را نگاه میکردم دیدم حضور معتدلین خوب است و البته حضور دولتیها هم هست و باید مواظب بود که از امکانات دولت برای تبلیغات استفاده نکنند.
همچنین بعضی از گروههای اطراف معتدلین و یا گروههای اصولگرایی که شهرداری تهران را در اختیار دارند، حضور دارند. در نتیجه به نظر میرسد که جو مناسب رقابتی ایجاد شده است و اگر مخلوط به تخریب و مسائل خارج از عرف نشود، به نظرم فضای خوبی در انتخابات شورای شهر شکل خواهد گرفت.
شاخصههای اعتدال که گفتید چیست؟ بعد از اینکه حضرتعالی و آقای محمدشریعتمداری و چند نفر دیگر موضوع اعتدالگرایی را مطرح کردند. از آن طرف هم بعضی از اصولگرایان هم گفتند کسانی که شعار اعتدال سر می دهند، کسانی هستند که به آیتالله هاشمی رفسنجانی نزدیک هستند و مراد آنان از اصطلاح "اعتدال" یعنی نزدیک بودن به آقای هاشمی و پیگیری راه و روش و منش آقای هاشمی.
اصلا ربطی ندارد. اعتدال نمادی برای جلوگیری از افراط و تفریط است. خیلی از کسانی که در شهرداری تهران قدرت را در اختیار دارند خود را جزء اصولگرایان معتدل میدانند و یا به عنوان حزب موتلفه خود را جزء معتدلین میدانند.
شاخص اعتدال چیست؟ حتی آن گروههایی که شما اصلاحطلب تندرو و یا اصولگرای تندرو میخوانید هم به نوعی خود را معتدل میخوانند و دیگران را به گروههای تندرو و کندرو تقسیمبندی میکنند چرا که رفتار و منش و بینش خود را شاخص اعتدال میدانند. "اعتدال" واژه مثبتی است که ممکن است هر کسی مراد خاصی از آن داشته باشد. شما شاخصهای اعتدال را چه میدانید؟
البته ببینید، بین کسانی که برای انتخابات شوراها ثبتنام کردند، برخی تندرو هستند. یعنی شما ببنید اصولگرایانی که دولت را در اختیار گرفتند به دلیل تندرویهایی که در همه زمینهها داشتند، ضربه خوردند. برای اصلاحاتیها نیز همین اتفاق افتاد و از تندروی درون خودشان ضربه خوردند.
به عنوان مثال در سیاست خارجی به یاد دارم که در سال 69 صدام به کویت حمله کرده بود، عدهای میگفتند الان که صدام حمله کرده است ما هم با او همکاری کنیم تا بتوانیم منطقه را از آمریکا بگیریم. زمان امام خمینی (ره) را به یاد دارید که اسرائیل به عراق حمله کرد، فکر کنم به نیروگاه اتمی عراق بود، سپس اتفاقاتی افتاد که بین اسرائیل و لبنان نیز درگیری پیش آمد.
در آن زمان برخی گفتند باید به جنوب لبنان بروند و با اسرائیل در آنجا بجنگند. اما این شعار "راه قدس از کربلا میگذرد" که امام خمینی(ره) فرمودند، برای برگرداندن آنها به راه اعتدال بود، زیرا یک تندروی سریعا شکل گرفته بود.
همچنین زمانی که آقای احمدینژاد رئیس جمهور شدند به گونهای تند رفتار کردند که از رهبری نیز عبور کردند و شعار محو اسرائیل و ... را در سیاست خارجی مطرح کردند و یا در اجرای مسائل یارانهها تندروی صورت گرفت که کاملا مشخص است این تندروی چه وضعیتی برای مملکت به وجود آورد.
در دولت آقای هاشمی تندروی وجود داشت یا خیر؟
به نظر میرسد که بدنه دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی همیشه معتدل بوده است ولی یک افراطگراییهایی خارج از حیطه آقای هاشمی اتفاق میافتاد که نمیشد گفت از ما نیست، یعنی برای حفظ مسائل نظام شما بعضی مواقع مجبورهستی خودت را فدای یکسری از مسائل کنی.
بسیاری از کارشناسان مسائل اقتصادی معتقدند که در سیاست تعدیل اقتصادی یک تندروی شدیدی صورت گرفته است.
نه! اتفاقاً سیاست تعدیل خیلی منظم پیش میرفت و با درصد کمی رشد انجام میشد ولی به دلیل پائین آمدن قیمت نفت تا 9 دلار، مشکل ایجاد شد. بعد هم نشان داد که این سیاست چقدر هم خوب بوده است زیرا پروژههایی که در آن دولت شروع شده بود، وقتی قیمت نفت بالا رفت، تمام شد و مسائل حل شد ولی دراواخر سال 74 و اوایل سال 75 دولت در یک برهههای دچار مشکل شدیم.
منظورتان همان دوره ای است که تورم 50 درصد شد؟
بله! علتش هم این بود که قیمت نفت از حدود 20 دلار یکدفعه تا زیر 10 دلار سقوط کرد و این معضل را ایجاد کرد.
میگویند سیاست آقای هاشمی این بود که "برای رسیدن به وضعیت ترسیم شده و توسعه یافته، اگرهم بخشی از مردم زیر چرخ دندههای اقتصاد خرد شوند، مشکلی نیست و این اقتضای توسعه است" این درست است؟
دروغ است. حاج آقا هیچ وقت این حرف را نزده.
اصلاً مشی آقای هاشمی چنین چیزی بوده است؟
هیچ وقت نبوده. حاج آقا خیلی مواظب قیمتها بودند و دائماً وضعیت را کنترل میکرد. من خودم در آن زمان در بازرسی ویژه بودم. آن سیاستی که اعمال شد برای این بود که در آن زمان ارز 7 تومان بود و این مساله یک رانت عجیب و دزدیهای فراوانی را صورت میداد.
در همان دوره بود که ارز از 70 تومان به 700 تومان رسید. یعنی رشد عجیب و غریبی درصدی داشت که از رشدی که قیمت ارز در دوره فعلی داشته هم بسیار بالاتر بوده است. در دوره احمدینژاد علیرغم همه انتقادات، ارز حدود 300 درصد رشد داشته، اما در دوره آیتالله هاشمی این درصد بسیار بیشتر است. آقای هاشمی میتوانند منتقد احمدینژاد باشند؟
در آن دوران برههای در اواخر سال 74 و اوائل 75 داشتیم که قیمت دلار بالا رفت ولی پس از آن قیمت آن به 390 تومان برگشت. اینکه میگویند قیمت دلار به هزار تومان رسید، دروغ است. ارز در یک بازه یک ماهه ای به حدود 790 رسید و فوری پائین آمد. در یک سال آخر دولت هم به 390 تومان رسید و با 390 تومان هم تحویل دولت بعدی داده شد.
یعنی باز هم میشود بالای 500 درصد: پس رشد بسیار شدیدی در قیمت دلار داشتیم؟ اگر موضوع مشکلات و تحریم و این چیزها در آن دوران بوده، در این دوران هم هست. اگر بخشی از علل گرانیهای فعلی، سوءمدیریت است، پس باید بپذیریم که سوءمدیریت در دوره آیتالله هاشمی شدیدتر هم بوده است؟
یک پیک خطرناک داشتیم که علتش پائین آمدن قیمت نفت بود. این پائین آمدن قیمت دلارباعث شد دولت نتواند بدهیهای بانکیاش را پرداخت کند، بنابراین پرداختهای خارجی دچار مشکل شد. این وضعیت موجب شد که قیمت ارز بالا رود ولی سریعاً کنترل شد و با دنیا مذاکره صورت گرفت و پس از آن بود که بدهیهای دراز مدت گویی که تبدیل به وام شد و این بدهی کمکم پرداخت شد و مسئله حل و خیلی سریع کنترل شد.
به انتخابات شورای شهر تهران بپردازیم. آیا شعار انتخاباتیتان را برای شورا انتخاب کردید؟
ما با همکارانمان و کسانی که میخواهیم لیست مشترک بدهیم در اینباره صحبت میکنیم ولی ما و مخصوصاً خود من حملونقل عمومی بر محوریت حملونقل ریلی انبوهبر و مسائل مربوط به آلودگی هوا و جابجایی مسافر برایم اهمیت دارد. شعار هم حول شهر شاداب و شهر زندگی؛ تهران شهر زندگی است تهران شهر شاداب، است.
کارهای خیلی خوبی در تهران انجام شده است ولی باید فکری کرد تا مردم شادابتر در تهران زندگی کنند. همین موضوع آلودگی هوا و ترافیک به گونهای است که مردم وقتی از خانه خارج میشوند با آنها دچار مشکل میشوند.
البته مسائل معیشتی مردم در تهران خیلی مهم است ولی مسائل معیشتی به شورای شهر خیلی ربط ندارد و نمیشود گفت که ما میتوانیم دخالتی در آن داشته باشیم ولی به هر حال باید مواظب تهران باشیم، به دلیل اینکه در تهران بعضی از مواقع به دلیل گران بودن زندگی بعضی از مردم دچار مشکلاتی میشوند که گاهاً به نان شب هم محتاج میشوند. مسائل معیشتی به دلیل تورم بالا بسیار مهم است.
من با گروهی که کار میکنیم طی بررسیهای ناشی از آخرین نظرسنجی متوجه شدیم که دغدغه بیش از50 درصد مردم تهران مساله جابجایی و حملونقلی است؛ در کنار آن مساله آلودگی هواست که همه را خیلی آزار میدهد و مساله دیگر محیط زیست است.
فکر میکنید این مسائل به سرعت قابل حل است؟
بله قابل حل است. تهران شهری است که در این سالها کارهای خوبی در آن انجام شده؛ شهرداران مختلف کارهای ارزندهای کردند. باید کارهای مکمل این کارها انجام شود که این کارها عمدتاً مساله حملونقل عمومی است. ما باید مردم را تشویق کنیم که به جای اینکه حداقل از خودرو در سر کار استفاده کنند- برای تفریح و گردش شاید نشود غیر از خودرو ولی برای کار - از وسایل حملونقل عمومی استفاده کنند. برای استفاده مردم از وسایل حملونقل عمومی باید وسایل حملونقل عمومی کیفیت داشته باشد تا کسانی که ماشین دارند رغبت کنند ماشین را کنار بگذارند. وسایل حملونقل عمومی باید کارا و دقیق باشد و قیمتش پائین باشد.
کشورهای صنعتی و توسعه یافته دولت به سوخت مالیات می بندد و سوخت را گران میکنند و در عوض به حملونقل عمومی سوبسید میدهند و حملونقل کارا درست میکنند که کیفیت این حمل و نقل از خودرو بالاتر است، یعنی شما در آن وسیله راحتتر تردد میکنید.
من فکر میکنم اگر بتوانیم در شورا قرار بگیریم، در یک بازه 4 ساله 256 ایستگاه مترو در تهران خواهیم داشت که کل تهران را پوشش دهد و مردم را با دقت و امنیت و همچنین با قیمت پائین جابجا کند.
مکمل مترو هم اتوبوسهای بسیار شیک و مناسبی خواهند شد که با کیفیت باشد و هوای خوب و مطبوع داشته باشد. ما حتی میتوانیم اتوبوسهای برقی داشته باشیم. ما میتوانیم 10 میلیون سفر را با حمل و نقل ریلی انبوهبر با مترو داشته باشیم و در کنارش 5 میلیون سفر هم به عنوان مکمل با اتوبوس انجام دهیم و باقی سفرها توسط تاکسی و حملونقل عمومی انجام شود.
اگر این کار را بکنیم، یک صرفهجویی بسیار زیادی در امر سوخت خواهیم داشت. 15 میلیون سفر شهری با حملونقل عمومی حجم وسیعی از مصرف سوخت را پائین میآورد و این باعث میشود از آلودگی هوا کاسته شود و وقت مردم تلف نشود. همین موضوع باعث خواهد شد که وضعیت تهران در بُعد حملونقل عمومی و محیطزیست مناسب شود.
الان تقریباً میشود گفت اتوبانهای تهران و خیابانهای تهران اکثراً ساخته شده و در وضعیت انتهایی خود به سر میبرد، لذا باید منابع به سمت ایجاد یک حملونقل عمومی و کارا برود.
امیدواریم که بتوانیم در شورا یک گروه تخصصی حمل و نقل عمومی درست کنیم و انشاءالله با استفاده از کمک آنها و کمکی که دولت در آینده خواهد کرد، حملونقل عمومی تهران را سامان دهیم.
اخیراً آقای احمدینژاد در قم یک بحثی مطرح کردند که پولها را زیر زمین کردند و بیش از حد هزینه صرف شد. گویا منظورشان مترو بود؛ چرا که ایشان طرفدار مونوریل بودند و به شدت هم روی مونوریل پافشاری میکردند اما کارشناسان مترو را تائید کردند.
البته میدانید که این مسئله یک عوامفریبی و پوپولیستی است که ایشان مطرح میکنند. خود ایشان و برخی از مردم فکر میکنند که اگر چیزی روی زمین ساخته شود ارزانتر است درصورتی که اینگونه نیست. الان قیمت تمام شده تونل با دستگاههای T.B.M از قیمت تمام شده پل ارزانتر است. اینگونه نیست که تونل گرانتر باشد.
برای بررسی این موضوع میتوانید قیمت پل صدر و تونل نیایش را با قیمت پل مقایسه کنید تا متوجه شوید قیمت پل از تونل گرانتر شده است. وقتی شما با دید ظاهری نگاه میکنید، فکر میکنید که این پل ارزانتر است اما این را هم باید لحاظ کرد که تهران موانعی دارد. وقتی شما روی زمین کار میکنید، درصورت برخورد با موانع باید زمین طرح را خریداری کنید. در تهران هم که زمین گران است. اگر شما قیمت زمین را حساب کنید در موانعی که در مسیر پل پیدا میکنید، متوجه میشوید که قیمت تمام شده تونل خیلی ارزانتر از پل است.
در این زمینه که قیمت پل چقدر گرانتر از تونل است، در این زمینه نسبتی دارید که بدانیم این نسبت چند درصد هست؟
الان قیمتها دستم نیست ولی میتوان گفت تونل ارزانتر است. شاید از نظر تجهیزاتی هر دو یکی باشند ولی مسئله این است که در زیرزمین تهران کار کردن یک ارزش افزوده جدیدی به تهران اضافه میکند در صورتی که وقتی روی زمین کار میکنید، موانع وجود دارد. البته این موضوع یک کار کارشناسی است و اینگونه نیست که شما در یک سخنرانی درحضور مردم بگوئید.
آن موقعی که دعوا شد، این کارِ کارشناسی انجام شد؟
بله. انجام شد. شورای شهر هم حرفهای ایشان را رد کرد. زمان خود آقای احمدینژاد، شورای شهر حرف ایشان را قبول نکرد و اجازه نداد که مونوریل ساخته شود. البته ایشان غیرقانونی در صادقیه شروع به ساخت یک مونوریل کرد که آنهم معلوم شد کارشناسی نشده و جمعش کردند. همین شورای شهر دوستان خودشان هم جمعش کردند.
به بحث ریاستجمهوری بپردازیم و آخرین اخباری که مطرح است به خصوص در مورد هاشمی. آیا همچنان ایشان 90 درصد نمیآیند و 10 درصد باید ببینیم شرایط چیست؟
90 درصد نیست بلکه گفتند99 درصد نمیآیم و 1درصد میآیم. (خنده)
احتمال تحقق آن یک درصد چقدر است؟ الان نیامدنشان به صد درصد رسیده یا نه؟
فضا به نیامدن است. امکان دارد تحولاتی اتفاق بیفتد زیرا تحولات در زمان ریاستجمهوری خیلی سریع است. ایشان یک درصد را گذاشتهاند به دلیل اینکه اگر آمدند، نگویند دروغ گفته است.(خنده) ولی مسیر به سمت نیامدن است.
آقای حسن روحانی چه؟ آقای هاشمی گفتهاند...
من نمیخواهم در مورد گزینهها صحبت کنم. باید واقعاً همه ثبتنام کنند و بعد ببینیم چه کسانی تائید صلاحیت میشوند تا آن موقع در موردشان نظر دهیم.چپ
پس الان اخبار نسبت به قبل ، تغییر چندانی نکرده است؟
نه! الان به نظر میآید آمدن آقای جهانگیری به میدان مطرح است که آن هم به نظرم ایشان منتظر است ببیند که کاملاً از طرف اصلاحطلبان حمایت میشود و تنها کاندیدای شورای هماهنگی اصلاحات است یا نه؟ اگر احساس کند و این مصوبه را بگیرد-که به نظر میآید موافقتهایی برای این منظور شده که ایشان اعلام کرده که کار را محکم شروع کرده- ایشان میآید.
ایشان الان به این سمت حرکت میکند که اولاً تنها کاندیدای اصلاحطلبان شود و آن موقع به میدان بیاید و بعد مذاکره کند که یا خود ایشان کنار برود یا آقای روحانی کنار رود و ایشان باشد.
پس این خبر که در سایتها آمده و گفته میشود آقای هاشمی گفتهاند حسن روحانی را به کنارکشیدن به نفع آقای جهانگیری متقاعد میکنند درست است؟
من نه تائید میکنم و نه رد میکنم. میدانید در این مذاکرات سیاسی همه این بحثها میشود و هر کسی یک برداشتی دارد و آن را مطرح میکند. نمیشود بگوئیم رد شده است. مثلاً میروند صحبت میکنند و یک نفر میگوید اگر این اتفاق بیفتد این کار خوب است، این اگر را نمیگویند و مسئله جور دیگر بیرون میآید. در نتیجه نمیشود چیزی براین اساس گفت.
این روزها جلسات کارگزاران برگزار میشود یا نه؟
جلسه کارگزاران برگزار میشود و یکی از بحثها هم همین حضور آقای جهانگیری است.
در موردش به نتیجه رسیدهاید؟
اصلاً بحث بر سر این شد که آقای جهانگیری را به شورای هماهنگی اصلاحات معرفی کنند و اگر شورای هماهنگی اصلاحات موافق تک کاندیدایی جهانگیری باشد، کارگزاران از ایشان حمایت میکند.
علت اینکه به ایشان رسیدید و به روحانی نرسیدید چه بوده؟بحث اقبال اصلاحطلبان بوده است؟
علتش این است که خودشان کاندیدا بودند و تقریباً با تشکیلات رهبری تعامل خوبی توانستند پیدا کنند. ایشان خدمت رهبری رفتند و صحبت کردند و نظرات را گفتند و استمزاج کردند.
در بحث کارآمدیشان چطور؟
من نمیخواهم بین اینها نظری بدهم زیرا هنوز ایشان کاندیداتوریاش را اعلام نکرده. هر وقت اعلام کرد و آمدند باید بررسی کنیم.
اما فرمودید کارگزاران به این نتیجه رسیدند که از آقای جهانگیری حمایت میکند؟
بله! کارگزاران قطعاً اگر ایشان کاندیدای اصلاحطلبان شود، از ایشان حمایت میکند.فکر میکنم اگر این اتفاق نیفتد ایشان اصلاً نمیآیند.
اگر بیاید آیتالله هاشمی حمایت میکنند؟
در مورد حاج آقا نمیتوانم نظری بدهم ولی فکر میکنم که آقای جهانگیری خودشان گفتند که به تنهایی رای ندارم و موقعی رای دارم که کاندیدای تکِ اصلاحطلبان باشم، در آن حالت است که به صحنه میآیم.
روی رای آوردنشان چه نظری دارید؟
ایشان میگوید که اگر تک کاندیدا شوم امکان ایجاد رای آوری برایم فراهم است.
از نظر شخصیتی ایشان توانایی موج سازی را دارند؟
من نمیخواهم الان درباره این موارد صحبت کنم. اجازه بدهید مسالهاش را حل کند و اعلام کاندیداتوری بکند و بعد دربارهاش صحبت کنیم.
شما برای شورای شهر گویا از هیئت مدیره مترو استعفا دادید
بله.
مشاورت شهردار چه؟
همینطور
از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، ممنونم.
من هم از شما متشکرم