سه‌شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۰

تلخ‌ترین خاطره یک مدیر رادیویی

سه روز از بازنشستگی «محمد جهانی» در رادیو می‌گذرد. حالا او پس از ۳۵ سال فعالیت، مدیر سابق رادیوست. حرف‌های ناگفته بسیاری دارد و البته یک خاطره تلخ و غم‌انگیز.
کد خبر : ۱۰۷۹۹۸
صراط:«محمد جهانی» تا همین چند روز پیش یا دقیق‌تر بگوییم اول اردیبهشت ماه مدیر رادیو تهران بود، پیش از این نیز مدیر رادیو پیام بود. راه‌اندازی رادیو ورزش و رادیو نوا نیز از ایده‌های او بوده و در حقیقت هرجا معاونت صدا احساس کرده به تحول نیاز دارد، این مدیر پیشکسوت، صاحب‌نظر و باسابقه را به آنجا می‌فرستاد و دیگر خیالش راحت بود که کارها بر وفق مراد پیش می‌رود.

نکته جالب توجه در پرونده کاری جهانی، گزارشگری او برای مسابقات ورزشی است. او اولین گزارشگری است که پس از انقلاب اسلامی ایران گزارشگری مسابقات ورزشی را برعهده داشته است. در کنار گزارشگری فوتبال سری هم به جبهه‌های دفاع مقدس می‌زده و در سخنانش از خاطرات حضور در جبهه با حسرتی عمیق یاد می‌کند.

سال گذشته درست همین امروز، مصادف با روز رادیو گفت‌وگویی با «جهانی» تدارک دیدیم که موضوع آن گزارشگری مسابقات فوتبال بود. اما او در میان صحبت‌هایش خاطراتی هم از دوره حضورش در جبهه‌های دفاع مقدس روایت کرد. اما از ما خواست تا این خاطرات را تا زمانی که بازنشسته نشده،‌منتشر نکنیم.

حالا چهار روز از بازنشستگی این مدیر رادیو می‌گذرد  پس از کسب اجازه از این پیشکسوت خاطره خواندنی‌اش را منتشر می کند: 

رادیو در زمان دفاع مقدس یک برنامه ثابت داشت که نام آن «پیام جبهه» که به پیام تن‌درستی هم شهرت پیدا کرده بود. در این برنامه گزارشگران میکروفن را جلوی رزمندگان قرار می‌دادند و آنها با گفتن اسم و فامیل و گردان اعزامی خبر سلامتشان را به خانواده‌هایشان اعلام می‌کردند.

گزارشگران هم نوبتی و هر چند ماه یکبار به منطقه اعزام می‌شدند. سال‌های پایانی دفاع مقدس بود که من برای تهیه گزارش به جنوب کشور رفته بود. روز آخری که آنجا بودیم، شب را در پادگان ابوذر واقع در قصر شیرین گذراندیم و قرار بود صبح فردا با اتوبوس‌ها به تهران برگردیم.

همان شب دیدم که ما تعدادی نوار اضافه به همراه داریم، به همکارم گفتم بیا از رزمندگان پادگان پیام سلامت بگیریم. از فرمانده تقاضا کردیم بچه‌ها را به خط کرد و ما حدود 40 الی 50 پیام تندرسی ضبط کردیم. صبح هم طبق برنامه قبلی به راه افتادیم. شب به تهران رسیدم. صبح روز بعد با عجله به ساختمان رادیو آمدم تا پیام‌های سلامت را برای پخش آماده کنیم. چند ساعتی از حضورم در رادیو نمی‌گذشت که تلفن به صدا درآمد، از آن طرف خط خیلی با عجله به من خبر دادند که دست نگه‌دار. پیام‌هایی که ضبط کرده بودی را پخش نکنید. وقتی علت را جویا شدم، گفتند شب قبل پس از حمله هوایی نیروهای عراقی به پادگان همه افرادی که آنجا بودند به شهادت رسیده‌اند و دیگر پیام سلامتی‌شان به درد خانواده آنها نمی‌خورد...

جهانی با بغض گفت: فکر می‌کنم این خاطره، تلخ‌ترین خاطره‌ام از سال‌ها حضور در رادیو باشد...

منبع: فارس