صراط:رسانه به عنوان يکي از
تاثيرگذارترين مولفههای امروز بشري همواره در عصر حاضر داراي جايگاه
ويژهاي بوده است. اين بديهي است که کار هر رسانه ارسال پيام است. هر
رسانهاي براي ارسال پيام خود برنامه ريزيهاي لازم را انجام ميدهد و
رسانهاي موفق تر است که پيامي که در نظر دارد را به ساده ترين شکل ممکن و
با هدفگذاري مشخص به مخاطب عرضه کند. اما در اين ميان سينما و تلويزيون
ايران همواره پيامهايي را به مخاطبان خود ارسال کردهاند که با هدفگذاري
اوليه آن مغاير بوده است.
در اين ميان شايد اين کودکان و آينده سازان فردا باشند که در هجمه بيامان اطلاعات درحق آنان اجحاف شده است. رسانه ملي در اين ميان برنامههاي متعددي تهيه و پخش نموده است وحتي شبکهاي نيز به نام شبکه پويا نمايي براي کودکان راهاندازي شده است، اما با نگاهي ساده و تجزيه وتحليل پيامهايي که از طريق برنامههاي کودک سيما منتقل ميشود، به وضوح متوجه خواهيم شد که يا کودکان به عنوان مخاطب نهايي اين آثار شناخته نميشوند يا اينکه آنقدر مکاتب انحرافي در اين آثار رخنه کرده است که کودک امروز به موش آزمايشگاهي براي تزريق هزاران فکر انحرافي تبديل ميشود.
کودک امروز از يک سو در معرض پيامهاي برنامهريزي شده غرب است که سبک زندگي غربي با شاخصه باربيگري که جز فحشا و ابتذال سرمنزلي ندارد را تبليغ ميکند و از سوي ديگر در معرض برنامههاي التقاطي و پيامهاي ناهماهنگ داخلي قرار دارد که با توجه به ذهن فعال کودکان امروز اثري متاسفانه نامطلوب در آنان ميگذارد.
مسئله تبليغات بي حد و حصر غرب در اين زمينه شايد تا حدودي غير قابل کنترل باشد و به قول معروف حرجي بر آن نيست، اما در مورد توليدات داخلي که محصول کمپاني رسانه ملي است چه بايد گفت؟ شايد با مثال بتوان به طور ملموس تر عمق فاجعه را در رسانه ملي در اين زمينه مشاهده کرد.
«آب پريا» سريالي بود که در نوروز سال ۹۲ به عنوان هديه نوروزي رسانه ملي به کودکان تقديم شد.
مرضيه برومند کارگردان نام آشناي اين سريال سعي داشت با ورود به موضوع طبيعت و تخريب محيط زيست تا حدودي در اين زمينه دين خود را به نعمات زيباي خداوند ادا کند، اما ساختار شل و وارفته داستان، آرايشهاي زشت و زننده زنان بازيگر که با عنوان و شخصيت « پري» در اين قصه بازي ميکردند و در کل نوع رفتار اين بازيگران همه و همه بيش از اينکه به کودک امروز ياد بدهد که به طبيعت احترام بگذارد بيشتر رفتار و طرز پوششي را به کودک ياد ميداد که در اکثر جوامع اين طرز پوشش و آرايش متعلق به زنان بدکاره و هرزه است؟!
از سوي ديگر با حضور مجريان کودک جديد که با عنوان «خاله» و « عمو» معرفي ميشوند نوع جديدي از برنامههاي تلويزيوني ايجاد شده است که شاخصه آن آهنگهاي غنايي و رفتارهاي پرخاشگرانه با نام شادي است. ديگر در رسانه ملي لفظ « دست و جيغ و هورا ...» براي تشويق و تمجيد به عنوان يک رفتار و واکنش طبيعي تلقي ميشود.
توليدات شبکه کودک از ويژگيهاي گوناگوني برخوردار است که در اين ميان تبعيت از مکتب «اپيکوريسم»(لذت طلبي افراطي) به عنوان مروج مکتبي که از هزارههاي پيشين لذت طلبي افراطي و در دوران جديد سکولاريسم را در دستور کار خود قرار داده است، بيش از ديگر ويژگيها خودنمايي ميکند. اپيکوريسم به عنوان تجلي مکتبي که در دوران رنسانس به تقابل با دين به عنوان يکي از عوامل ضدلذت و ضدکاميابي بشر پرداخته با يادآوري سختيها و رياضتهايي که کليسا در دوران قرون وسطي به نام دين و شريعت بر مردم تحميل نموده بود، بيرق جدايي دين از سياست را برداشته و سکولاريسم را در ميان جامعه مسيحي و به تبع تمام جامعه بشري جا انداخت.
داستانهاي پند آموز در رسانه ملي ديگر جاي خود را به لوده بازي و حرکات موزون مجريان و بازيگران کودک داده است وهمين رفتارها سبب ميشود که کودک امروز به شادي کاذب عادت کند و کم کم به مرور زمان اين عادت به رفتاري در فرد تبديل ميشود که تصحيح آن در سنين بالا بسيار دشوار است.
کادرسازي و توجه به تربيت نيروي انساني آگاه به ارزشها، اهداف و انگارههاي هر پديدهاي ازجمله انقلاب ازجمله ضروري ترين ابزارهاي بقا، استمرار و رشد آن پديده است. انقلاب اسلامي ايران به عنوان پديدهاي بيبديل در دورانهاي گوناگون تاريخي به يقين مستثني از اين قاعده نيست. کادر سازي ابزاريست که به طور ويژه در دوران صدراسلام مورد عنايت شخص رسولالله بوده است. پيامبر اکرم(ص) در مدت ۱۳ سال زندگي در شهر مکه هسته اصلي اسلام را تربيت نمود. آن عدهاي که شايد هنگام مهاجرت به مدينه حدود هزار نفر بودند، عدهاي بودند که با روح اسلام آشنا و تربيتشان هم تربيت اسلامي بود. در واقع بايد گفت يکي از اساسي ترين عوامل موفقيت دين مبين اسلام نيز همين موضوع بوده است.
باعنايت به همين موضوع و به تبعيت از الگوي رسولالله در صدر اسلام، جمهوري اسلامي ايران نيز به عنوان حکومتي ايدئولوژيک که داعيه ترويج ارزشهاي متعالي را دارد از سياست «دولت حداکثر» بهره برده و در قالب همين سيستم سياستگذاري نموده است. در مجموع اگر سياستگذاري درحوزه فرهنگ را به دو الگوي مبتني بر «دولت حداقل»( سياستهاي مبتني بر باور «خودساختگي فرهنگ») و «دولت حداکثر»(سياستهاي مبتني بر باور «برساختگي فرهنگ» ) تقسيم نماييم جمهوري اسلامي ايران به فراخور ظرفيتهاي بي بديل خود در مدلسازي «اجتماع متعالي»براي جوامع گوناگون از مدل دوم بهره برده است.
رسانه ملي به عنوان اصلي ترين و در عين حال تاثيرگذارترين متولي در امر القاي فرهنگ اسلامي-ايراني چنديست که اقدام به تاسيس شبکهاي انحصاري براي تربيت نسل آينده که قرار است کادر آينده نظام اسلامي را تشکيل دهند نموده است. رصد گذراي برنامههاي شبکه کودک در طول اين دوران به خوبي گوياي آنست که برنامههاي ساخته شده چندان ارتباطي با آرمان و اهداف انقلاب اسلامي نداشته و در بسياري مواقع حتي جهتي مغاير با اهداف انقلاب اسلامي را ميپيمايند. توليدات اين شبکه از ويژگيهاي گوناگوني برخوردارند که در اين ميان تبعيت از مکتب «اپيکوريسم» به عنوان مروج مکتبي که از هزارههاي پيشين لذت طلبي افراطي را در دستور کار خود قرار داده است بيش از ديگر ويژگيها خودنمايي ميکند.
نکتهاي که در پايان بايد بدان اشاره نمود آنست که رسانه ملي به عنوان اصليترين کارگزار در نهادينه نمودن فرهنگ متعالي اسلامي در ميان نسل آينده کشور توجه و دقت چنداني را در تربيت نسلي که قرار است بار آرمانهاي انقلاب را بر دوش بکشد مبذول نداشته است. نگاهي گذرا به برنامههاي شبکه کودک به عنوان شبکه اختصاصي نسل آينده کشور به خوبي گوياي آنست که اساسا برنامه سازان رسالتي جز خوش گذشتن ايام کودکي کودکان و نوجوانان آن هم بهوسيله ابزارهاي گوناگوني نظير رقص، آواز و . . . را براي خود قايل نبوده و به هيچ عنوان به آينده نسلي که در پاي تلويزيون شخصيت اجتماعي و به تبع نقش اجتماعي اش در جامعه، جهت ميگيرد توجه نکردهاند.
نتيجه توجه به لذتطلبي و خوشگذراندن ايام همانگونه که از برخي محورهاي کلام اپيکور نيز قابل رويت است و تجربه غرب به خوبي نشان ميدهد تقابل با دين، شريعت و خروج اسلام از سپهر سياست خواهد بود و بعيد نيست که خروجي برنامههاي امروزين شبکه کودک نسلي باشند که به سکولاريسم بيش از نظريه پردازان غربي اعتقاد دارند!
در اين ميان شايد اين کودکان و آينده سازان فردا باشند که در هجمه بيامان اطلاعات درحق آنان اجحاف شده است. رسانه ملي در اين ميان برنامههاي متعددي تهيه و پخش نموده است وحتي شبکهاي نيز به نام شبکه پويا نمايي براي کودکان راهاندازي شده است، اما با نگاهي ساده و تجزيه وتحليل پيامهايي که از طريق برنامههاي کودک سيما منتقل ميشود، به وضوح متوجه خواهيم شد که يا کودکان به عنوان مخاطب نهايي اين آثار شناخته نميشوند يا اينکه آنقدر مکاتب انحرافي در اين آثار رخنه کرده است که کودک امروز به موش آزمايشگاهي براي تزريق هزاران فکر انحرافي تبديل ميشود.
کودک امروز از يک سو در معرض پيامهاي برنامهريزي شده غرب است که سبک زندگي غربي با شاخصه باربيگري که جز فحشا و ابتذال سرمنزلي ندارد را تبليغ ميکند و از سوي ديگر در معرض برنامههاي التقاطي و پيامهاي ناهماهنگ داخلي قرار دارد که با توجه به ذهن فعال کودکان امروز اثري متاسفانه نامطلوب در آنان ميگذارد.
مسئله تبليغات بي حد و حصر غرب در اين زمينه شايد تا حدودي غير قابل کنترل باشد و به قول معروف حرجي بر آن نيست، اما در مورد توليدات داخلي که محصول کمپاني رسانه ملي است چه بايد گفت؟ شايد با مثال بتوان به طور ملموس تر عمق فاجعه را در رسانه ملي در اين زمينه مشاهده کرد.
«آب پريا» سريالي بود که در نوروز سال ۹۲ به عنوان هديه نوروزي رسانه ملي به کودکان تقديم شد.
مرضيه برومند کارگردان نام آشناي اين سريال سعي داشت با ورود به موضوع طبيعت و تخريب محيط زيست تا حدودي در اين زمينه دين خود را به نعمات زيباي خداوند ادا کند، اما ساختار شل و وارفته داستان، آرايشهاي زشت و زننده زنان بازيگر که با عنوان و شخصيت « پري» در اين قصه بازي ميکردند و در کل نوع رفتار اين بازيگران همه و همه بيش از اينکه به کودک امروز ياد بدهد که به طبيعت احترام بگذارد بيشتر رفتار و طرز پوششي را به کودک ياد ميداد که در اکثر جوامع اين طرز پوشش و آرايش متعلق به زنان بدکاره و هرزه است؟!
از سوي ديگر با حضور مجريان کودک جديد که با عنوان «خاله» و « عمو» معرفي ميشوند نوع جديدي از برنامههاي تلويزيوني ايجاد شده است که شاخصه آن آهنگهاي غنايي و رفتارهاي پرخاشگرانه با نام شادي است. ديگر در رسانه ملي لفظ « دست و جيغ و هورا ...» براي تشويق و تمجيد به عنوان يک رفتار و واکنش طبيعي تلقي ميشود.
توليدات شبکه کودک از ويژگيهاي گوناگوني برخوردار است که در اين ميان تبعيت از مکتب «اپيکوريسم»(لذت طلبي افراطي) به عنوان مروج مکتبي که از هزارههاي پيشين لذت طلبي افراطي و در دوران جديد سکولاريسم را در دستور کار خود قرار داده است، بيش از ديگر ويژگيها خودنمايي ميکند. اپيکوريسم به عنوان تجلي مکتبي که در دوران رنسانس به تقابل با دين به عنوان يکي از عوامل ضدلذت و ضدکاميابي بشر پرداخته با يادآوري سختيها و رياضتهايي که کليسا در دوران قرون وسطي به نام دين و شريعت بر مردم تحميل نموده بود، بيرق جدايي دين از سياست را برداشته و سکولاريسم را در ميان جامعه مسيحي و به تبع تمام جامعه بشري جا انداخت.
داستانهاي پند آموز در رسانه ملي ديگر جاي خود را به لوده بازي و حرکات موزون مجريان و بازيگران کودک داده است وهمين رفتارها سبب ميشود که کودک امروز به شادي کاذب عادت کند و کم کم به مرور زمان اين عادت به رفتاري در فرد تبديل ميشود که تصحيح آن در سنين بالا بسيار دشوار است.
کادرسازي و توجه به تربيت نيروي انساني آگاه به ارزشها، اهداف و انگارههاي هر پديدهاي ازجمله انقلاب ازجمله ضروري ترين ابزارهاي بقا، استمرار و رشد آن پديده است. انقلاب اسلامي ايران به عنوان پديدهاي بيبديل در دورانهاي گوناگون تاريخي به يقين مستثني از اين قاعده نيست. کادر سازي ابزاريست که به طور ويژه در دوران صدراسلام مورد عنايت شخص رسولالله بوده است. پيامبر اکرم(ص) در مدت ۱۳ سال زندگي در شهر مکه هسته اصلي اسلام را تربيت نمود. آن عدهاي که شايد هنگام مهاجرت به مدينه حدود هزار نفر بودند، عدهاي بودند که با روح اسلام آشنا و تربيتشان هم تربيت اسلامي بود. در واقع بايد گفت يکي از اساسي ترين عوامل موفقيت دين مبين اسلام نيز همين موضوع بوده است.
باعنايت به همين موضوع و به تبعيت از الگوي رسولالله در صدر اسلام، جمهوري اسلامي ايران نيز به عنوان حکومتي ايدئولوژيک که داعيه ترويج ارزشهاي متعالي را دارد از سياست «دولت حداکثر» بهره برده و در قالب همين سيستم سياستگذاري نموده است. در مجموع اگر سياستگذاري درحوزه فرهنگ را به دو الگوي مبتني بر «دولت حداقل»( سياستهاي مبتني بر باور «خودساختگي فرهنگ») و «دولت حداکثر»(سياستهاي مبتني بر باور «برساختگي فرهنگ» ) تقسيم نماييم جمهوري اسلامي ايران به فراخور ظرفيتهاي بي بديل خود در مدلسازي «اجتماع متعالي»براي جوامع گوناگون از مدل دوم بهره برده است.
رسانه ملي به عنوان اصلي ترين و در عين حال تاثيرگذارترين متولي در امر القاي فرهنگ اسلامي-ايراني چنديست که اقدام به تاسيس شبکهاي انحصاري براي تربيت نسل آينده که قرار است کادر آينده نظام اسلامي را تشکيل دهند نموده است. رصد گذراي برنامههاي شبکه کودک در طول اين دوران به خوبي گوياي آنست که برنامههاي ساخته شده چندان ارتباطي با آرمان و اهداف انقلاب اسلامي نداشته و در بسياري مواقع حتي جهتي مغاير با اهداف انقلاب اسلامي را ميپيمايند. توليدات اين شبکه از ويژگيهاي گوناگوني برخوردارند که در اين ميان تبعيت از مکتب «اپيکوريسم» به عنوان مروج مکتبي که از هزارههاي پيشين لذت طلبي افراطي را در دستور کار خود قرار داده است بيش از ديگر ويژگيها خودنمايي ميکند.
نکتهاي که در پايان بايد بدان اشاره نمود آنست که رسانه ملي به عنوان اصليترين کارگزار در نهادينه نمودن فرهنگ متعالي اسلامي در ميان نسل آينده کشور توجه و دقت چنداني را در تربيت نسلي که قرار است بار آرمانهاي انقلاب را بر دوش بکشد مبذول نداشته است. نگاهي گذرا به برنامههاي شبکه کودک به عنوان شبکه اختصاصي نسل آينده کشور به خوبي گوياي آنست که اساسا برنامه سازان رسالتي جز خوش گذشتن ايام کودکي کودکان و نوجوانان آن هم بهوسيله ابزارهاي گوناگوني نظير رقص، آواز و . . . را براي خود قايل نبوده و به هيچ عنوان به آينده نسلي که در پاي تلويزيون شخصيت اجتماعي و به تبع نقش اجتماعي اش در جامعه، جهت ميگيرد توجه نکردهاند.
نتيجه توجه به لذتطلبي و خوشگذراندن ايام همانگونه که از برخي محورهاي کلام اپيکور نيز قابل رويت است و تجربه غرب به خوبي نشان ميدهد تقابل با دين، شريعت و خروج اسلام از سپهر سياست خواهد بود و بعيد نيست که خروجي برنامههاي امروزين شبکه کودک نسلي باشند که به سکولاريسم بيش از نظريه پردازان غربي اعتقاد دارند!
من هم دهه شصتی هستم
ما دهه شصتی ها عصبی تریم یا دهه هشتاد و نودی ها؟
یا باید سانسور وجود داشته باشد یا هرزگی و خیانت و ... (البته در مورد سانسور سیاسی من هم مخالفم)
قلک شکستن ها برای دیگران، ما را مرد تر و آدم تر می کرد. برای ما مفیدتر بود تا دیگران.
لطفا کمی به خودخواهی نسل جدید و حتی خودخواهی های امروزی خودمان دقت کنید.
بچه ای که لذت گرا بار بیاد، همه چیز را در آینده حاضر است فدای خود کند: خانواده ، والدین، همسر ، همشهریان و حتی کشورش را
محله بعضيا؟؟؟
نظر میدی
ولی اخر مردونگی و ادبم...
ولی بچه های امروز چی فقط فکر...
از این دوستان توقع نداشته باش .
اینها تنبلهای کلاسند .
شاگرد اولا فهمیدند چی گفتی . عالی بود . دمت گرم ....
درود بر شما معلم عزيز هرچه فرموديد حقيقته
حالا اگه شما خدایی نکرده عصبی و سانسور شده هستید ..
التماس دعاتون میکنیم
مهم اینه که ادم باشی
در ضمن برنامه ها الان به نظرم برا بچه ها مناسب تره
برنامه های خوبی برای ما پخش نشد
جز پورنگ و امیر محمد...بقیه خیلی لوس وننرن
بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــه
دست و هورای بلند
خدايي بچه ها رو بذار متعادل بار بيان، بابا بچه علاوه بر خدا و قرآن و پيغمبر شعر ميخواد، بازي ميخواد، آهنگ ميخواد ....
بابا 2 نسل رو با اون برنامه ها خواستيد پرورش بديد نتيجه شو داريم ميبينيم، يه سري بزن تو خيابونا ببين چقد نتيجه ي عكس داده!
زمون شاه با اينكه برنامه هامون (البته بقول شما ) اسلامي نبود اما مردم اعتقاداتشون رو حفظ ميكردن! چون اعتدال تا حدي رعايت ميشد
یعنی حلال
دمت ایستی
اينو خوب اومدي
پسر: بابا چرا اینقدر نزدیک تلویزیونی!
مادر با چشم غره: شهرام جان(اسم بابا) تو که اخبار می دیدی فقط!
نتیجه: این خاله ها برای بابای بچه ها بزک شده و برنامه تهیه می کنند.
...
به بهانه برنامه کودک فردا میان.......
بالاخره بايد كسي تلويزيون ضرغامي رو ببينه كه تأثير داشته باشه....
بچه ها رو هم به بهانه خنده و شادی و به زبان خودشون نشونه گرفته .... برای مسئولین صدا و سیما متاسفم .
کسی با خنده وشادی مخالف نیست . کسی با تفریح مخالف نیست . ولی اینها دیگه شورشو از مزه بردن ....
بزرگ شوید.
شما را چه شده که کار و بار خود را به سویی رها کرده و برنامه کودک نگاه می کنید.
برنامه کودک برای کودک است نه برای شما.
عشوه ها و جیغ و هورا های خاله ها و عمو ها برای کودکان معنا و مفهومی جز مهربانی ندارند و جای دعوا و مرافعه های امروزه ما در خانه را برای آنها پر می کنند.
شما را به خدا پای برنامه کودک ننشینید.یاحق.
چرا عموپورنگ را انداختن بیرون به جاش عمو محمود شهریاری آوردن برای بچه ها برنامه اجرا کنه ؟
به نظرم واسه برنامه عمو قناد هم دندون تیز کرده !
صراط بیخیال بچه که بودیم وسط کارتون اذان میدادن ما هم که بچه بودیم فقط فوحش میدادیم
عصبانی بودن و فشار ناشی از اون اذان نمیتونه اثری درما نذاشته باشه
جمهوری اسلامه شادی که نداره اگه هم باشه باید جهت سیاسی داشته باشه
حالا دوتا سوت و دست چی داره که اینقدر بهت بر خورده
دیدی در پی دیکته کردن عقاید هستی
به خدا عقل هم خوب چیزیه
البته بعضی موسیقی هاش واقعا خوبه ولی بعضی هاش تنده و ضررهای جبران ناپذیر داره.
دوستانی که معتقدند این موسیقی ها برای شادی خوبه میشه بگن دلیلشون برای مصرف نکردن مواد مخدر چیه؟؟
مصرف کنین مشتری میشین!!
چون با نظر شما که مبنی بر تعطیلی عقل و استدلال بخاطر دل و احساس تون هست مواد مخدر رو قطعا باید قبول داشته باشین!
سبک اجرای مجری های قدیم قطعا برای بچه ها جذاب نبود و نیاز به تحول داشت اما باز هم تحولی که صرفا جذب بچه ها به هر قیمتی نباشه.
با توجه به اینکه کلا سرو کارم با بچه ها زیاده تاثیر کارتون های الآن روی بچه ها رو شخصا زیاد دیدم و به عینه زود جوش و خشن شدنشون رو حس کردم.
حالا میخوان دوستان بیان بگن نه!
من میگم والله دیدم!
نمیتونم به زور بگم قبول بکنن.اما با توجه به رشته تحصیلیم زیاد راجع به اینا حرف میزنیم نظر همه ی اساتید ما اینه که خدا باید آخرو عاقبت این نسل رو با این برنامه ها به خیر بگذرونه!
بشین ببینیم بابا حال نداریم
من که می دونم این داش علی کار خود شما صراتی هاست
میخوایین به جای این چیزا راجب فلسطینی ها و دژمن و آمریکا بگن!!