صراط:- حجت الاسلام موسوي خوئينيها كه چهره مؤثر و تعيين
كنندهاي در معادلات جريان موسوم به اصلاحطلب محسوب ميشود، در ادامه
مخالفت خود با كانديداتوري آقايان هاشمي و خاتمي دليل جديدي را مطرح كرده
است.
در حاليكه جريان فتنه و اصلاحطلب تكاپوي زيادي را براي به صحنه آوردن مجدد خاتمي يا هاشمي رفسنجاني دارند، موسوي خوئينيها دبيركل مجمع روحانيون مبارز با كانديداتوري مجدد هيچيك از اين دو گزينه موافق نيست.
وي اخيراٌ در جلسهاي تأكيد كرده است كه روح كلي قانون اساسي با كانديداتوري مجدد روساي جمهور قبلي مغايرت دارد و قانون اساسي موافق گردش قدرت است. وي كه داراي سوابق قضايي و حقوقي در سالهاي اول انقلاب بوده، اضافه كرده است كه اين مغايرت هم شامل حال هاشمي ميشود و هم خاتمي.
در حاليكه جريان فتنه و اصلاحطلب تكاپوي زيادي را براي به صحنه آوردن مجدد خاتمي يا هاشمي رفسنجاني دارند، موسوي خوئينيها دبيركل مجمع روحانيون مبارز با كانديداتوري مجدد هيچيك از اين دو گزينه موافق نيست.
وي اخيراٌ در جلسهاي تأكيد كرده است كه روح كلي قانون اساسي با كانديداتوري مجدد روساي جمهور قبلي مغايرت دارد و قانون اساسي موافق گردش قدرت است. وي كه داراي سوابق قضايي و حقوقي در سالهاي اول انقلاب بوده، اضافه كرده است كه اين مغايرت هم شامل حال هاشمي ميشود و هم خاتمي.
موسوي خوئينيها البته در مورد به مصلحت نبودن كانديداتوري هاشمي و خاتمي، طيف ديگري از دلايل را نيز مطرح ميكند و در خصوص صلاحيتهاي فردي هر يك از اين دو نفر هم نظراتي را دارد و معتقد است كه نه هاشمي و نه خاتمي حتي با ناديدهانگاري برداشت او از روح قانون اساسي، صلاحيت رياست جمهوري مجدد را ندارند.
در ميان اعضاي شاخص جريان موسوم به اصلاحطلب، برداشت مشابه موسوي خوئينيها از قانون اساسي و همچنين ارزيابي از صلاحيتهاي خاتمي و هاشمي در اقليت قرار دارد اما برخي ديگر از افراد نيز با دلايل ديگري، مخالف كانديداتوري مجدد خاتمي و هاشمي هستند و معتقدند كه حتي در صورت عبور خاتمي از فيلتر شوراي نگهبان و يا رسيدن به گزينه هاشمي، هيچ برآورد دقيقي از نظر جامعه رأي دهندگان وجود ندارد و در صورت باخت در انتخابات، جريان معترض به حوادث سال 88 عملاٌ هم حيثيت و اعتبار سياسي خود را بعنوان يك جريان بازنده مجدداٌ از دست داده است، هم سرمايه اجتماعي خود را كه بر بطلان فرآيند و نتايج انتخابات 88 بنا كرده بود، بكلي نابود كرده است و در ذهن طيف هوادار خود صرفا بعنوان يك جريان قدرت طلب بدون مبنا شناخته خواهد شد كه براي بازگشت به قدرت هيچ دريغي از قمار بر روي سرمايه سياسي و اجتماعي خود ندارد.