دشمن مجهز به ماشین جهنمی جنگ است و هر چه آتش دارد بر سر شهر و اطراف آن فرو می ریزد اما چه باک، بچه های ما از جانب خدا ماموریت دارند تا جهان را از عصر ظلمات خارج کنند ایران امروز مرکز آن نور مقدسی است که در ظلمات این عصر درخشیدن گرفته است و فردای تاریخ را تا عصر عدالت جهانی روشن خواهد ساخت.
ساعتی بیش به شروع حمله نمانده (قسمتی از متن روایت فتح)
"سید مرتضی آوینی" شهریور سال هزار و سیصد و بیست و شش در شهر ری متولد شد و در شهرهای زنجان، تهران و کرمان به تحصیل پرداخت تا اینکه توانست به عنوان دانشجوی معماری به دانشکده هنرهای زیبا تهران برود او این رشته را تا اخذ مدرک فوق لیسانس ادامه داد اما هیچ گاه شغل معماری را برنگزید.
"سید مرتضی" از اوان دوران کودکی و نوجوانی اش اهل سرودن شعرو نگارش قصه و مقاله بود و در ضمن ذوق نقاشی هم در او می جوشید آوینی انسان با ذوقی بودو نه برای اینکه امروز شهید است و مدح او باب افواه و قلم ها شده باشد بلکه برای اینکه واقعیت همین است باید اعتراف کرد که او آدم با ذوقی بود ذوق، هوش، ابتکار و تمام این ها در اوینی وجود داشت اما اتفاق عظیمی در ایران افتاد که این ظرفیت شگرف و شگفت شکوفائی را در فضای بدیعی برای رشد قرار داد و این چنین شد که سید مرتضی پدید آور سبکی خاص و منحصر به فرد در عالم سینما و ادبیات شد فیلم های اوینی در طول تمام تاریخ سینمای جهان اولین تلاش جدی برای دور کردن گونه مستند از رسالت خبری بودنش و نزدیک کردن این مدیوم به شاعرانگی و تعاریف فلسفی هنر به حساب می آید که چنین سبک بدیعی را غیر از ذوق آوینی باید پدید آمده شرایط خاص آن دوره هم دانست او خودش درباره این اتفاقات تاریخی و اجتماعی که منبع تحولی در تمام مردم ایران شده بود میگوید تمام نوشته های خویش را اعم از تراوشات فلسفی، داستان های کوتاه، اشعار و.. در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که (حدیث نفس) باشد ننویسم و دیگر از خودم سخنی به میان نیاورم.
چنانکه از محتوای کلمات آوینی پیداست در آن دوران ایران هویت فداکار جمعی جای هویت سودجوی فردی را گرفته بود و رجل سیاسی، بلکه شامل یک ملت میشد انقلاب اسلامی و پس از آن حماسه دفاع مقدس هویت جمعی ملت ایران را اعتلا بخشید و در مجلای تحسین شوندگی قرار داد چیزی که حالا پدید آمده بود را الحق می شد معجون عجیبی دانست، یک هویت جمعی، آن هم جمعیتی با رفتار عارفانه، آن هم عرفانی حماسی و حماسه ای دینی و حتی یک دینداری متجدد که بر تجدد فرهنگی فرهنگ می شود و پایان دنیا را پیروزی حقیقی الهی می داند و انسان را فریفته می کند تا بال از کالبد بدن زمینی در آسمان معنا بگذارد و شیفته می کند تا ساختار شکنانه، بر مرگ در راه هدف نام زندگی جاودانه بنهد در انتخاب تصاویر که آوینی برای قرار دادن در فیلم هایش انجام می داد انگیزه های خبری دیده نمی شود بلکه ایده آل او قویا شاعرانه است و پیام های سید مرتضی بیشتر از اینکه فهمیده شود لمس می شود سبک نریشن نویسی او به شدت از کلام الله مجید پیروی کرده یعنی طرز و طریقه ای که پیش تر از ین در غالب غزل های حافظ به شکلی دیگر نمود پیدا کرده بود می توان گفت که نریشن های روایت فتح قیافه بیانیه ای حق به جانب را می گیرد چون خالق آن مطمئن است که جانب حق را گرفته چون مطمئن است که قبلا خودش را در استقبال از آرمانی والا ذبح کرده و ذی نفعی در میان نیست و کسی نیست که جانب خویش را بگیرد بلکه این خود خود حق است که بر اساس انسان مامور، ساری وجاری میشود.
اگر دقت کنیم در قرآن خداوند بارها خطاب به بندگانش با لحنی پرسشگرانه سخن میگوید (آیا چنین نیست؟ آیا باور نمیکنید؟ آیا نمی بینید و..) در متن روایت فتح هم بارها به همین لحن برمیخوریم (مگر غیر از این است که با فرزند آدم عهد بسته اند حسین (ع) را از سر خود بیشتر دوست داشته باشد؟ زیباتر از این لحظات را کجا می توان سراغ کرد؟ آیا چنین نیست که تاریخ ...؟) ضمنا آوینی به سبک ادبای عارف مسلک مرتب به کسانیک ه به عشق و آمال او و هم مسلکانش طعنه می زنند بی خیال یاد می گوید و تکرار می کند (بگذار اغیار در نیابند .. بگذار به ما طعنه زنند که ..)
سید مرتضی امید شورانگیزی به عصر پدید آمده توسط مردم کشور خودش دارد و او اتفاقاتی که می افتد را سرچشمه جوشش جهانی نو میداند که از قله آرمان خواهی ملت ایران بر شن و خاک دنیا فوران می کند خود آوینی در قسمتی از نریشن فیلمش که در ابتدای همین نگارش هم آمد چنین می گوید ایران امروز مرکز آن نور مقدسی است که در ظلمات این عصر درخشیدن گرفته است و فردای تاریخ را تا عصر عدالت جهانی روشن خواهد ساخت او این جنگ را تکرار واقعه کربال می داند و در حالی که این بار مثل سال شصت و یک هجری تنها هفتاد ودو تن برای امام حسین (ع) باقی نماندند بلکه همه برای پیروزی هدف تا پای جان در صحنه عمل حاضر شدند و همین مایه مباهات او به ملت خویش است او رزمندگان این عصر را اصحاب آخر الزمانی سید الشهدا می نامید و آن قدر برای آیندگان ایران امیدوار بود که وقتی نسل امروز آن نوشته ها را میخواند گاهی منقلب می شود به هر حال باید گفت که آمار سید مرتضی زائیده زمانی است که چشم تمام دنیا به انقلاب ایران بود همه جهان شکوه ملت ایران را هنگام دفاع و ایستادگی برای تجاوز عربی صدام با حمایت غرب غارتگر دیده بودند و بعضی در دل و برخی به زبان لب به اعتراف می گشودند ادبیات مرتضی برآمده از فضای دوره ایست که ما ایرانی ها این قدر جای غرور برایمان وجود داشت که به کره زمین می گفتیم (سیاره روح الله)
آوینی هم در نسبت با رنگ و هوای همان دوره شعرهائی سینمائی در مدحت اصحاب آخر الزمانی سید الشهدا می سرود که مثل شنیدن صدای تپش قلب خالص می نمود این نگارش را باز با کلماتی از خود او به پایان می بریم.
ای آنکه سال شصت و یک هجری هنوز در ذخایر خلفت نهفته بودی نومید مشو که تو را نیز عاشورائی است و کربلائی که تشنه خون توست و انتظارات را میکشد تا تو زنجیر خاک از پای ارده ات بگشائی و از خود و دلبستگی هایت هجرت کنی.