جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۸ شهريور ۱۳۸۹ - ۱۱:۲۴

فتوای کارشناس دینی بی بی سی!

کد خبر : ۱۰۲۱۴
امید حسینی در جدیدترین مطلب وبلاگ "آهستان" با اشاره به موضع گیری جالب بی بی سی فارسی درباره اهانت به قرآن کریم نوشت: بعد از انتشار پیام رهبر معظم انقلاب درباره موج جدید اسلام ستیزی غرب، بعضی از رسانه‌ها و حامیان جنبش به اصطلاح سبز که از قضا امروز مهمان آمریکا و رسانه‌های غربی هستند، این سوال را مطرح کرده اند که چرا جمهوری اسلامی قرآن سوزی را به صهیونیسم و استکبار و آمریکا نسبت می‌دهد؟ چرا این قبیل مسائل را به ضدیت دول غربی با جمهوری اسلامی تعبیر می‌کند؟ و نوشته‌اند که :«این‌ها کار دو تا آدم معمولی بوده و ربطی به دولت آمریکا ندارد!»
اخیرا کارشناس مسائل دینی شبکه بی بی سی فارسی (!) هم فتوا داده است که هرگونه انتشار خبر و تصویر اعمال آمریکایی‌ها، هتک حرمت قرآن کریم و اشاعه فحشا است! وی همچنین فتوای قتل سلمان رشدی توسط امام را مصداق اشاعه فحشا دانسته است! ناگفته پیداست که منظور نامبرده از این سخنان و همراهی او با بی بی سی فارسی، پایین آوردن سطح مساله تا حد یک عمل شخصی است وگرنه چه کسی باور می‌کند که بی بی سی فارسی، دلش به حال اسلام و مسلمانان و قرآن بسوزد؟!
این ادعا را شاید خود آقای کارشناس مسائل دینی و دوستانش بپذیرند، اما کارنامه رسانه های غربی از جمله همین شبکه بی بی سی (مخصوصا در مستند سازی) ثابت می‌کند که کینه‌ی آنها نسبت به اسلام و کتاب آسمانی ما مسلمانان، اصولا سیاستی قدیمی، ریشه‌ای و دولتی است، نه یک مساله شخصی. به هر حال از دو حال خارج نیست. گوینده چنین حرفی یا حقیقتا از سیاست اسلام ستیزی آمریکا و صهیونیستم بی‌خبر است و یا اینکه نمی‌خواهد نمکدان را بشکند!
اما اینکه چرا ما این قبیل اعمال بی شرمانه را نشانه ضدیت دولت آمریکا با جمهوری اسلامی می‌دانیم؟ دلیلش کاملا واضح است. به خاطر اینکه معتقدیم این جمهوری اسلامی است که به رهبری امام راحل، اسلام ناب محمدی را در دوران کنونی به دنیا عرضه کرده و موجب بیداری مسلمانان و محرومان جهان شده است. این جمهوری اسلامی بود که آمریکا را شیطان بزرگ نامید و مایه جرات و مقاومت مسلمانان در برابر زورگویی‌های آمریکا شد. این جمهوری اسلامی بود که ۳۰ سال تمام آمریکا و اسرائیل را در دنیا به چالش کشیده و مانع از پیاده شدن نقشه‌های آنها در خاورمیانه شده است. این جمهوری اسلامی بود که باعث شد دولت‌های اسلامی در قلب حکومت‌های لائیک منطقه به قدرت برسند، این جمهوری اسلامی بود که اسلام ناب محمدی را در برابر اسلام وهابی و اسلام آمریکایی به دنیا عرضه کرد، وگرنه اگر قرار بود جمهوری اسلامی چیزی باشد در حد عربستان سعودی، مطمئنا دولت آمریکا هیچ مشکلی با آن نداشت. فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی هرگز به اندازه عربستان سعودی کتاب قرآن را چاپ و منتشر نکرده است!
اصلا همین هالیوود را در نظر بگیرید. پیش از انقلاب اسلامی در هالیوود چند فیلم سینمایی با موضوع اسلام، پیامبر اسلام و یا زندگی مسلمان ساخته شد، اما بعد از پیروزی انقلاب و قدرت گرفتن اسلام سیاسی، هالیوود تغییر جهت داد و از آن پس حجم انبوهی از فیلم‌های ضدایرانی و ضداسلامی ساخته شد. آیا این موارد واضح و مستند، نشان دهنده خشم و عصبانیت آمریکا نسبت به اسلام و جمهوری اسلامی نیست؟ با این وجود آیا می‌توان تاثیرات جمهوری اسلامی و اسلامی که جمهوری اسلامی آنرا تبلیغ می‌کند نادیده گرفت؟
یقینا کارشناس دینی بی بی سی فارسی، عمدا و یا سهوا خودش را به نفهمیدن زده و تصور کرده است که اگر امام راحل، فتوای قتل سلمان رشدی را صادر نمی‌کرد، هیچ مسلمانی آیات شیطانی را نمی‌خواند! این استدلال آقای کارشناس غلط و بی پایه و اساس است. چرا که بنا به فرمایش امام بزرگوار ما، در ماجرای سلمان رشدی اصلا و ابدا بحث شخص و تیراژ کتاب او مطرح نبود، بلکه این مساله ناشی از کینه و توطئه غرب علیه دنیای اسلام و اعتقادات مسلمانان است که اگر امروز در برابر آنها نایستیم، قدم به قدم جلوتر خواهند آمد.

**********************************************************************
این روزها بد نیست نامه تاریخی امام راحل را در منشور روحانیت دوباره بخوانیم که بیست سال پیش توطئه های آمریکا و صهیونیسم بین الملل را علیه اسلام و قرآن بیان کرده و اتفاقا جواب استدلال امروز کارشناس دینی بی بی سی فارسی را هم داده بود!
«به چه علت است که در پى اعلام حکم شرعى و اسلامى مورد اتفاق همه علما در مورد یک مزدور بیگانه اینقدر جهانخواران برافروخته شدند و سران کفر و بازار مشترک و امثال آنان به تکاپو و تلاش مذبوحانه افتاده اند؟ غیر از این نیست که سران استکبار از قدرت برخورد علمى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئه هاى شوم آنان به هراس افتاده اند و اسلام امروز مسلمانان را یک مکتب بالنده و متحرک و پرحماسه مى دانند و از اینکه فضاى شرارت آنان محدود شده است و مزدبگیران آنان چون گذشته با اطمینان نمى توانند علیه مقدسات قلمفرسایى کنند مضطرب شده اند.
خیلى جالب و شگفت انگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتى یک نویسنده مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحه دار مى کند عده اى در رابطه با آن شهید مى شوند برایشان مهم نیست و این فاجعه عین دموکراسى و تمدن است اما وقتى بحث اجراى حکم و عدالت به میان مى آید، نوحه رافت و انسان دوستى سر مى دهند. ما کینه دنیاى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکته ها به دست مى آوریم.
قضیه آنان قضیه دفاع از یک فرد نیست، قضیه حمایت از جریان ضد اسلامى و ضدارزشى است که بنگاههاى صهیونیستى و انگلیس و امریکا به راه انداخته اند و با حماقت و عجله خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار داده اند. البته باید ببینیم که بعض دولتها و حکومتهاى اسلامى چگونه با این فاجعه بزرگ برخورد مى کنند. اینکه دیگر مسئله عرب و عجم و فارس و ایران نیست بلکه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تاکنون و از امروز تا همیشه تاریخ است و نتیجه نفوذ بیگانگان در فرهنگ مکتب اسلام است که اگر غفلت کنیم این اول ماجراست و استعمار از این مارهاى خطرناک و قلم به دستان اجیر شده در آستین فراوان دارد.
ضرورتى نیست که در چنین شرایطى ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه مند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینى خود ساکت و آرام مى گذریم. آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل مى کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسى خود تجدید نظر نماییم و ما خامى کرده ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهاى تند یا جنگ سبب بدبینى غرب و شرق نسبت به ما و نهایتا انزواى کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مى کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین مى گذارند. این یک نمونه است که خدا مى خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانى در این زمان اتفاق بیفتد و دنیاى تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعى خود را در دشمنى دیرینه اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده اندیشى به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بى تجربگى نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردى سلمان رشدى آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند.
روحانیون و مردم عزیز حزب اللّه و خانواده هاى محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیلها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسى قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانین دیپلماسى بوده است یا خیر؟ و نتیجه گیرى کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى علیه ما موضع گرفته اند، پس باید خامى نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!»