يکشنبه ۰۹ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۰۹

ناگفته‌های عملیات سپاه درمقابله با پژاک

چند روز پيش از آغاز عمليات جاسوسان، قتمان و دو قله اصلي ديگر كه در احاطه جنگلهاي «آلواتان» بودند تصرف شدند و مام حسن نيز پس از چند حمله سنگين سرانجام سقوط كرد. با سقوط اين دو نقطه تقريباً همه چيز براي حمله به جاسوسان كه مي توانست بخش پاياني عمليات باشد، آماده شده بود.
کد خبر : ۳۷۲۲۸

به گزارش صراط به نقل از قاصد، خورشيد روزهاي گرم تابستان هر روز سخاوتمندانه گرماي حيات بخشش را در شكل پرتوهاي نوراني در سراسر سرزمين پهناور ايران اسلامي مي گستراند.

با پديدار شدن اولين رشته هاي طلايي خورشيد، چرخ زندگي روزانه به حركت در مي آيد. كشاورز در كشتزار، كارگر در كارخانه، بازاري در بازار، كارمند در اداره، پزشك و پرستار در مطب و بيمارستان، وكيل و وزير در مجلس و وزارتخانه، خواهان و خوانده داور در عدالتخانه، كاسب در مغازه، ورزشكار در ورزشگاه، كشتيبان و ناوي در دريا، راننده در خيابان، عروس و داماد و ميهمانان در تالارهاي عروسي، خستگان از زندگي سخت و يكنواخت شهر در زيارتگاه ها و تفرجگاه هاي شناخته شده كشور، پارك ها در غروب و شبانگاهان پذيراي گروه هاي مختلف مردم براي تفريح و استراحت و ...

همه در آرامش و امنيت كامل به كاري مشغولند در حالي كه روزها در تبعيت محض از قانون آفرينش يكي پس از ديگري از راه مي رسند و سپري مي شوند و به شكل متوالي جاي خود را به ديگري مي دهند و در اين ميان كمتر كسي است كه بينديشد منبع و منشأ اين آرامش و امنيت براي كشوري كه اين همه دشمن قدار دارد از كجا و چگونه تأمين مي شود.

شايد اگر تركيب جمعيتي كه وصف آن گذشت و در همه كشور نيز حضور دارند، مي دانستند كه دشمنان نظام بسيار جدي مشغول طراحي انواع توطئه عليه نظام هستند و در مناطقي به ويژه شمال غرب كشور آن را به اجرا گذاشته اند و در حال تبديل آن به يك تهديد خطرناك و توسعه و تثبيت آن در منطقه بزرگي از خاك ايران هستند، با آسودگي خاطر نمي توانستند به امور روزانه بپردازند و هميشه سايه ناامني و وحشت را بالاي سرخود حس مي كردند.

اما رسم حكومت داري آن هم از نوع اسلامي اش، اين نيست كه در چنين مواقعي اضطراب و نگراني را به شهروندانش منتقل كند و امنيت روحي و رواني آنها را برهم بزند و زندگي را به كام آنها تلخ نمايد، بلكه برعكس وظيفه دارد با حذف كانون ناامني و تهديد، آرامش و امنيت را بر كل كشور حاكم كند، اما در هر صورت وجود اشرار و شورشيان مزدور در مناطق شمال غرب كشور كه با نام پ ك ك و پژاك دست به شرارت و قتل مي زدند و براي دشمنان ايران تنها و به دروغ به بهانه حمايت از كردهاي نجيب و دوستدار انقلاب و نظام، مزدوري مي كردند يك واقعيت بود كه مي بايست با آنها برخورد جدي و دندان شكن مي شد، به گونه اي كه هر آنچه را در طي سال هاي گذشته از طريق مزدوري و حمايت دشمنان ملت ايران به دست آورده بودند، يا نابود مي شد و يا از دست آنها خارج مي گشت.

در اين ميان، سوال اصلي و تعيين كننده اين بود كه از بين نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران مسئوليت اين امر بسيار خطير به عهده كدام مجموعه گذاشته شود.

آغاز ماموريت سپاه

سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به نمايندگي از نيروهاي مسلح و قدرتمند ايران اين مسئوليت را به عهده گرفت. سپاه از ابتداي انقلاب سابقه حضور در كردستان و تجربه طولاني جنگ با اشرار و تجزيه طلبان كومله، دموكرات، فدائيان خلق و غيره را در آن مناطق داشت و طي سال هاي طولاني براي مقابله و سركوب اشرار مزدور و تجزيه طلب از مساعدت همه جانبه كردهاي غيورمسلمان و وطن دوست برخوردار بود.

از اين رو آشنايي سپاه با منطقه، آشنايي صرف از روي نقشه نبود، بلكه منطقه را از ابعاد مختلف مي شناخت و برتمامي مشكلات امنيتي، سياسي و اجتماعي ناامني هاي گسترده ناشي از شرارت اين مجموعه مزدور و نقشي كه مي توانستند در بزنگاه هاي خاص به نفع دشمنان ايفا كنند، كاملاً واقف بود. از اين رو فرماندهان سپاه آگاهانه و مشتاقانه اين مأموريت را پذيرفتند.

تغيير راهبرد
پشتوانه اين پذيرش تغيير هوشمندانه راهبرد پدافندي به راهبرد آفندي بود. گروه هاي شرور مزدور و سرسپرده به بيگانگان با تجربه راهبرد پدافندي نظام در منطقه شمال غرب، جرئت و جسارت پيدا كرده بودند و هرگاه احساس مي كردند براي ادامه داشتن حمايت و كمك دشمنان نظام لازم است خودي نشان دهند و ابراز وجود كنند، دست به قتل و ترور موردي مي زدند و ساليانه بين 50 تا 60 نفر از شهروندان و نيروهاي نظامي و امنيتي را ناجوانمردانه به شهادت مي رساندند و پس از مواجه شدن با واكنش نظامي نظام به لانه هاي شان مي خزيدند و رفته رفته اين خيانت آفريني براي آنها به رويه جاري تبديل شد.

پس از چند سال كه به اين منوال گذشت يعني از حدود پنج سال پيش، از اواخر سال گذشته، مقدمات تغيير و اجراي راهبرد جديد را فراهم كرد كه بر اساس آن، برخلاف موارد پيشين نمي بايست تنها به تعقيب موقتي آنها تا مرحله پنهان شدن در لانه هاي شان اكتفا شود، بلكه بر اساس راهبرد جديد مي بايست آنچنان سريع، قدرتمندانه و بي وقفه بر آنها تهاجم مي شد كه لانه هاي شان را نيز رها كرده و كيلومترها از خاك ايران دور مي شدند و هر آن در دلهره و وحشت حمله جديد نيروهاي توانمند سپاه به سر مي بردند.

برنامه عملياتي سپاه در ذيل راهبرد جديد به دنبال اعلام قطعي «پايان ماه عسل» اشرار مزدور و خائن و متجاوز بود.

آمادگي دشمن

دشمن به موقعيت سرزميني و طبيعي منطقه كه كوهستاني و جنگلي بود اتكاي زيادي داشت و مواضعش را نيز به اقتضاي آن مستحكم كرده بود و باورش نمي شد با در اختيار داشتن چنين موقعيت برتر نظامي و برخورداري از تجهيزات پيشرفته نظامي، در زماني كوتاه با تحمل ذلت و خفت تمام مواضعش را از دست بدهد و مجبور شود تسليم خواسته هاي نظام شود.

دشمن درنده خو كه از مدت ها پيش با مشاهده برخي تحركات و تغييرات در منطقه متوجه شده بود به دوران پايان حضورش در مناطق سرزميني ايران نزديك مي شود با افزايش تحركات دفاعي اش اقدام به عمليات هاي ايذايي و بازدارنده مانند مين گذاري و تله گذاري كرد و با گرفتن آرايش كامل نظامي آماده مواجه با تهاجم سنگين و كوبنده سپاه شد.

تركيب نيروهاي عمل كننده

سپاه كه پس از پايان جنگ تحميلي و دفاع مقدس براي يكي از بزرگ ترين و مهم ترين عمليات هايش آماده مي شد نيروي انساني داشت مركب از يادگاران دوران دفاع مقدس كه هر يك از آنها در كوله بارشان خاطرات و تجاربي گرانبها از اين دوران داشتند كه مي بايست آن را در اين عمليات به كار مي گرفتند. در كنار آنها جواناني تربيت شده در مكتب اسلام با ايماني آسماني، عزمي پولادين و روحي حماسي و سرشار از شوق خدمت به نظام و انقلاب بودند.

عملكرد موفق اين تركيب خوش نما مي توانست اثبات كند كه جوانان پيوسته به سازمان سرافراز و پرتوان سپاه رهروان صادق و بصير شهيداني هستند كه گرما و عطر خون جاري شده آنها در سرزمين ايران همچنان گرمابخش و معطركننده اين سرزمين سلحشورپرور است. با آغاز فصل گرما و آماده شدن جاده ها با زحمات سخت و طاقت فرساي گروه مهندسي و رام كردن نسبي كوهستان وحشي منطقه، عمليات سركوب اشرار جاني و درنده خو نيز آغاز شد.

رزمندگان دلاور اسلام مي بايست با غلبه بر موانع طبيعي كه حركت عادي را هم سخت مي كرد و عبور از انواع موانع خطرناك و كشنده نظامي كه دشمن در جاي جاي منطقه ايجاد كرده بود، خود را به محيط درگيري مستقيم با دشمن مي رساندند و پس از صرف انرژي زياد، با دشمن جنگ رو در رو مي كردند.

آغاز عمليات اصلي

عمليات اصلي از منطقه «بورالان» در مرز تركيه شروع شده، راه ها بر دشمن بسته شد، در چند مرحله درگيري شدت گرفت، اما دشمن نتوانست راهي بيابد، چند كشته داد و در آنجا شكست را پذيرفت و براي جلوگيري از سقوط ساير مقرها و پناهگاه هايش آنها را بيشتر تقويت كرد.

مي بايست به دشمن امان داده نمي شد و حركت بعدي در ارتفاعات قنديل و پيرامون قله حاج ابراهيم كه 300 متر بلندتر از قنديل است، شروع شد. سختي ها، موانع، خطرات موقعيت برتر جغرافيايي دشمن، ارتباط شخصي و خانوادگي، نيازها و كمبودها و ... هيچ كدام باعث ترديد و زمين گير شدن نيروهاي سلحشور عمليات كننده نشد و آنها قدم به قدم، تپه به تپه و قله به قله و ارتفاع به ارتفاع جلو مي رفتند، درگير مي شدند و با وجود مجروح و شهيد شدن همرزمان از حركت باز نمي ماندند، هر چه مقاومت دشمن بيشتر مي شد، انگيزه و عزم رزمندگان براي شكست دشمن و فتح منطقه قوي تر مي شد.

پس از فتح قله حاج ابراهيم دشمن براي بازپس گيري هر چه توان داشت به كار گرفت، اما به جايي نرسيد. در طول عمليات چندماهه جايي نبود كه تسخير شود و دشمن بتواند با پاتك كردن آن را پس بگيرد. كوه مروان هدف بعدي بود كه در نبردي از ابتداي صبح تا 9 شب ادامه پيدا كرد و در نهايت دشمن زير بار تهاجم سنگين رزمندگان خستگي ناپذير مجبور شد آنجا را تخليه كند و تحويل دهد.

پس از درگيري در چند منطقه ديگر كه با پيروزي رزمندگان همراه بود نوبت به ارتفاعات «گوئيدزه» رسيد. درگيري در اين محل از هفت صبح تا چهار بعد از ظهر طول كشيد و در نهايت اقدام شجاعانه و كم نظير شهيد والامقام اين عمليات «محمد جعفرخاني» بود كه با دور زدن دشمن و غافلگير كردن آن كار را فيصله داد. اين ارتفاعات براي دشمن بسيار مهم بود و پس از جاسوسان بيشترين تجهيزات و استحكامات را در آن، مستقر كرده بود.

سخت ترين مرحله عمليات

با تسخير ارتفاعات «گوئيدزه»، مهم ترين و سخت ترين مرحله عمليات فرا رسيد. براي دسترسي به جاسوسان بايد دو عمليات مهم در دو محل به نام «قتمان» و «مام حسن» انجام مي شد. عمليات در هر دو محل سخت بود، اما در «مام حسن» سخت تر.

چند روز پيش از آغاز عمليات جاسوسان، قتمان و دو قله اصلي ديگر كه در احاطه جنگلهاي «آلواتان» بودند تصرف شدند و مام حسن نيز پس از چند حمله سنگين سرانجام سقوط كرد. با سقوط اين دو نقطه تقريباً همه چيز براي حمله به جاسوسان كه مي توانست بخش پاياني عمليات باشد، آماده شده بود.

جاسوسان به دلايل مختلف براي دشمن مهم بود و شايد آن را آخرين پناهگاهش مي دانست و با از دست دادن آن جايي براي ماندن و حرفي براي گفتن نداشت، تا آنجا كه در توان داشت و برايش مقدور بود براي حفظ آن به هر وسيله اي متوسل شده بود و به معناي واقعي يك دژ غيرقابل نفوذ و انهدام ساخته بود.

با اينكه همه قراين و ظواهر امر نشان مي داد عمليات تسخير جاسوسان بسيار سخت است، با آتش باري سنگين كار شروع شد و باز هم اين شهيد جعفرخاني بود كه راه مناسبي را پيدا كرد و مقداري از آن ارتفاع بالا رفت و سنگرهاي كمين دشمن را يكي يكي پاك سازي مي كرد.

شباهت شهيد امروز با شهيد ديروز

به گفته يكي از همرزمان شهيد جعفرخاني اين شهيد هميشه با خودش 30 خشاب فشنگ مي برد و در حين درگيري وقتي پايش بر روي مين رفت و به شدت مجروح شد و امكان تحرك و جابه جايي از او گرفته شد در يك نقطه مستقر شد و با نبرد به دشمن ادامه داد تا آنجا كه پس از شهادتش وقتي دوستان بالاي سر جنازه مطهرش رسيدند مشاهده كردند بيشتر خشاب هايش را شليك كرده و پوكه فشنگ هايش در اطرافش ريخته و اين نشان مي داد كه اين شهيد بزرگوار تا لحظه اصابت گلوله دشمن در حال نبرد بود.

اين نقل قول، خاطره شهادت «مرتضي حمزه دولابي» فرمانده گردان هاي لشكر سيدالشهدا(ع) را در دوران دفاع مقدس به خاطر مي آورد كه وقتي فرمانده لشكر، شهيد «كاظم رستگار» كسي را به دنبال وي مي فرستد كه به او بگويد نيروهايش را عقب بكشد فردي كه پيغام را برده بود پس از بازگشت گفت، شهيد حمزه دولابي ساق پايش را به رانش بسته بود تا پاي عقب نشيني نداشته باشد و گفته بود چون مي دانم امام راضي به عقب نشيني از اين منطقه و در اين وضعيت نيست، عقب نمي نشينم. آنجا ماند، آنقدر جنگيد تا شهيد شد.

بالا رفتن دست دشمن

پس از چند ارزيابي و سبك و سنگين كردن راه اقدام بعدي انتخاب شد، نيروهاي رزمنده اسلام آماده شده بودند تا اين ارتفاع را اگر چه با شهادت همه نيروها فتح كنند. آنگاه براي تخليه ارتفاع به دشمن در هم كوبيده و خسته ضرب العجل 24 ساعته داده شد، آنها ابتدا نپذيرفتند و گفتند اين يعني مرگ و نابودي ما و تا هشت صبح مهلت خواستند و هنگامي كه آرايش، تحرك و چهره مصمم و قاطع دلاوران سپاه اسلام را ديدند، تخليه و عقب نشيني را پذيرفتند، خواستند روي ارتفاعات نقطه صفر مرزي مستقر شوند كه به آنها گفته شد بايد همه منطقه جاسوسان را تحويل دهند و به عمق خاك عراق روند.

آنها در پايان با خفت و ذلت به خواسته فرماندهان سپاه اسلام تن دادند.

از نكات جالب اين عمليات كم نظير و دقيقاً از جنس عمليات هاي دوران دفاع مقدس اين بود كه دشمن پس از دادن بيش از 200 كشته اعلام كرد ما تاكنون چنين حجم كشته اي نداشته ايم و در مدت چهل سالي كه با تركيه جنگيديم، هيچ گاه چنين جنگ طاقت فرسايي را نداشتيم. به نيروهاي ايراني مي گفتند چرا اينقدر يك دنده هستيد و بر روي مواضع تان اصرار داريد.

فرماندهان در تمامي عرصه عمليات در كنار رزمندگان اسلام حضور داشتند. تبعيت پذيري نيروها و عشق به عمل به تكليف در آنها ستودني بود. در اثناي كار عراقي ها گفتند به خاك ما تجاوز شده و پس از فرستادن يك گروه كارشناسي متوجه شدند اين خبر دروغ است.

خورشيد روزهاي پاييز

و حالا پاييز فرا رسيده و خورشيد همچون گذشته هر سپيده مي دمد و با نوازش مهربان باران نورش خفتگان ديارمان را بيدار مي كند تا چرخ زندگي روزانه به حركت درآيد. كشاورز در كشتزار، كارگر در كارخانه، بازاري در بازار، كارمند در اداره، دانش آموز و معلم در مدرسه، دانشجو و استاد در دانشگاه، اعضاي خانواده در كانون گرم شان به سر برند و در اوج آرامش و امنيت به امورات شان بپردازند.

با اين تفاوت كه اگر تا چند ماه پيش از تهديد دشمن كه بر هم زننده آرامش و امنيت است، بي خبر بودند حالا بدانند كه در امنيت و آرامش واقعي به سر مي برند كه آن را مديون امنيت گستراني هستند مانند: محمد جعفرخاني، مصطفي صفري تبار، محمد محرابي پناه، مسلم احمدي پناه، علي بريهي، مجتبي بابايي زاده، محمدمنتظر قائم، حسين حسين پور، عباسعلي جان نثاري، عبدالمحمد خرم روز، قاسم قاسمي، صمد اميدپور، محمدباقري، يوسف فدايي نژاد و ...

همگي این شهدا به خاطر امنيت و آرامش مردم شان شهيد شدند و امروز ديگر در ميان ما نيستند و در نبود آنها همرزمان شان هستند كه اين روزها و شبها با بيداري و نگهباني برقله هاي جاسوسان، حاج ابراهيم، مام حسن و ... در شمال غرب كشور كه آزادي آنها بزرگ ترين يادگار همرزمان شهيدشان است اجازه مي دهند تا مادران ايراني با خاطري آسوده كودكان شان را در آغوش بخوابانند تا فردا و فرداها را بدون دغدغه و با روياهاي پاك و شيرين كودكانه تا مرحله شناخت حماسه اين شهيدان والامقام سپري كنند.

خورشيدواره هاي آسمان معنوي ايران مانند خورشيد عالم تاب بي غروب و جاودان است. به پيشگاه شان اداي احترام كنيم با ذكر صلوات.

برچسب ها: عملیات سپاه پژاک
نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۶ - ۱۸ مهر ۱۳۹۰
۴
۰
شادی روحشان الفاتحه مع صلوات